.comment-link {margin-left:.6em;}

بر ما چه گذشت

همه چيز از همه جا و البته خاطرات جوانی ـ عليرضا تمدن

Wednesday, June 29, 2005

جايزه وبلاگی مانی

دوست عزيزم مهدی حکيمی نويسنده وبلاگ ساده تر از آب در تدارک مسابقه ايست برای حمايت از وبلاگ های خوب ولی ناشناس. کاری بسيار خوب و ارزشمند که باعث تشويق نويسندگان جوان به ادامه کار و گسترش محتوای ارزشمند فارسی در فضای سايبر می شود. اميدوارم دوستانی که اين مطلب را می خوانند به دور از هرگونه تنگ نظری، به هر طريقی که می دانند و می توانند از اين حرکت حمايت کنند.

توضيحات بيشتر درباره اين مسابقه

اطلاع رسانی

خوابگرد
"اکنون کورش کار و فرشيد فرجی مستندسازان ايرانی مستقلی‌اند‌‌ گرفتار در بازداشتگاه آمريکايی‌ها که در اين ميان فرشيد وضعيت بالقوه خطرناک‌تری دارد، خصوصا که هيچ پشتوانه‌ای هم ندارد. پشتوانه‌ی بين‌المللی به درک، او حتا از کم‌ترين پشتوانه‌ی وطنی و ملی هم محروم است. مسئولان خبری صدا و سيما (رسانه‌ی ملی) اگر بر اين باورند که تعهد و وابستگی شرط حمايت از مستندسازان بازداشت‌شده است، دست‌ِکم می‌توانند به زعم خود برای فحش دادن به آمريکايی‌ها هم که شده از اين دو هم‌وطن هنرمند حمايت کنند. خبرنگاران روزنامه‌ها هم اگر خستگی روزهای انتخابات از تنش‌شان بيرون رفته کمی همت کنند و دست‌به‌کار شوند و نشان دهند که رسالت‌شان تنها حمايت دست و پا شکسته از زندانيان سياسی داخل ايران نيست. در وبلاگ‌شهر هم خواهش می‌کنم آن‌ها که به انگليسی وبلاگ می‌نويسند اين خبر را در وبلاگ‌های‌شان بياورند." +

خورشيد خانم
"دوستانی که سيتی زن يا مقيم آمريکا هستين، شايد بتونين کمک کنين.

فرشيد فرجی، فيلمبردار مستقل ايرانی که داشته تو عراق در مورد کوروش کبير فيلم می ساخته توسط نيروهای آمريکايی دستگير شده. "کورش کار" کارگردان فيلم هم دستگير شده و اسمش تو ليست صليب سرخ هست، اما اسم فرشيد فرجی تو ليست صليب سرخ هم نيست و کلا هيچ خبری ازش نيست. من پرس و جو کردم از چند نفر که تو ارتش آمريکا هستن و گفتن می شه به سناتورهای ايالتمون نامه بفرستيم و ازشون بخوايم پيگيری کنن اين آدم کجاست. (البته ظاهرا خانواده کوروش کار اطلاع داده ان که فرشيد فرجی هم دستگير شده، ولی اسمش تو ليست صليب سرخ نيست.)

اينجا هم درمورد ستادی که برای پيگيری وضعيت اين فيلمبردار تشکيل شده و شماره تلفن های ستاد (در خانه سينماگران جوان) توضيح داده شده." +


فرنگوپوليس
"Farshid Faraji, an independent Iranian cameraman who was arrested by the American military forces in Iraq,” is missing. Faraji, who entered Iraq on May 2nd, 2005 with valid visa and proper documents to complete the filming of the documentary, “In Search of Cyrus, the Great,” does not appear on the Red Cross list. While the Red Cross has registered the arrest of Koroush Kar, the producer of the film, there is no information available about Farshid Faraji’s whereabouts.

After shooting scenes in Iran, Afghanistan, Tajikistan, and Turkey, Faraji and Kar entered Iraq, in order to film the historical site of Babylon, but soon lost contact with their families. Finally, Koroush Kar contacted his family and notified them that he and Faraji were arrested on May 19th, 2005. Farshid Faraji’s family, who is gravely concerned about his safety, has not been able to find any information about Farshid from the Red Cross or the Iranian authorities.

Iranian filmmakers and advocacy groups are putting pressure on the Iranian government to take appropriate steps to find Farshid Faraji. We are asking the United States government to provide Fashid’s family with information about their son’s arrest. We believe that while Farshid is being interrogated, his family has the right to know about his status and his whereabouts.

Thank you,
" +

Tuesday, June 28, 2005

ل مثل لينک

عکس های حسين درخشان از ايران.

وبلاگ ها و زبان فارسی. سلسله مطالبی بسيار خواندنی از سخن عزيز.

چگونه خودمون را در شهر مخفی کنيم.

مبلمان خانه از جنس کارتون های FedEx

خودکشی با چسب قطره ای.

آمريکا به اذيت و آزار اسرای جنگی در گوانتانامو، عراق و افغانستان اعتراف کرد.

بعد از سه سال و نيم از زمان دستور اشکرافت، دادستان آمريکا برای محجبه کردن مجسمه نيمه عريان ساختمان قوه قضائيه، کارمندان اين نهاد چادر را از سر مجسمه برداشتند.

دست های مصنوعی که از مغز انسان دستور می گيرند.

نقشه آمريکا با مشخصات جغرافيايی مناطق آن با قدرت بزرگنمايی بسيار بالا.

اطلس ۶۰۰۰۰ ساله جغرافيای انسانی با نکات جالبی درباره ايرانيان

ل مثل لينک

کار ارزنده نويد مجاهد Special.Ir

يعنی احمدی نژاد و تيم فرهنگيش اينقدر آدم های باحالی هستند و به روی خودشون نمی آوردند. توصيه می کنم حتما بخونيد.

تبليغ تلويزيونی فستيوال همجنس گرايان مرد در اسلو.خدا ديوانگان را شفای عاجل عنايت بفرمايد.
منبع

کتاب خود را بدون هزينه و با نظارت کامل منتشر کنيد و در سراسر دنيا بفروشيد.

ويروسی که می تواند بدون آسيب رسانی به سلول های سالم، سلول های سرطانی را از بين ببرد.

موزه اينترنتی موزه های غير معمول.

نقاشی های خيابانی. لينک قديمی

زوم، از بيکران تا داخل اتم. لينک قديمی

Monday, June 27, 2005

احمدی نژاد رئيس جمهوری از جنس خاک بر سر ملت شريف ايران

آزادی ۳۶۰ درجه اش خوبه اونهم با نون اضافه و دو سيخ گوجه
:گوشه ای از بيانات گهر بار دکتر در نشست خبری اخير ايشان
وي با يادآوري اينكه مردم پيشرفت، تعالي و عدالت بر پايه‌ي تحقق آزادي‌هاي حداكثري را بعد از سقوط رژيم وابسته به غرب، چشيدند و آزادي در كشور ما توسعه پيدا كرد، گفت: ما آزادي را در دو درجه محدود و منحصر نمي‌كنيم بلكه آزادي در 360 درجه معنا پيدا مي‌كند. مردم‌سالاري ديني بر پايه‌ي حضور، نظارت و دخالت مردم در همه‌ي امور است و غربي‌ها بايد در اظهار نظرشان به آراي سهمگين پشت رييس‌جمهور كشور توجه كنند

.من هلاک اون آرای سهمگين پشتتم ای سونامی شيطون بلا

پی نوشت ـ با عرض پوزش. در عنوان اين مطلب يک کاما جا افتاده. تيتر اصلاح شده چنين است: احمدی نژاد رئيس جمهوری از جنس خاک، بر سر ملت شريف ايران

Friday, June 24, 2005

تفسير انتخابات از نوع بيضه ای

يک بابايی وارد جنگل شد ديد حيوونا از شير وببر و پلنگ گرفته تا شتر و خرس و خر همه دارند با سرعت فرار می کنند. يارو از همه جا بی خبر با زحمت يکی از حيوونا رو نگه داشت و پرسيد چه خبره اين جوری فرار می کنيد؟ جواب داد رئيس جديد جنگل گفته که هر کی سه تا تخم داشته باشه را می کشه. يارو گفت خوب به شما چه!؟ شماها که همه دوتا تخم داريد. جواب شنيد که دِ اشتباهت همينه! چون اول يارو می کشه بعد می شماره.

امروز که نتيجه انتخابات مشخص شد ياد اين جک قديمی افتادم. حالا رفسنجانی ممکنه که حسابش ضعيف بوده و خيلی مواقع توی شمارش دقت نکرده، يهو دو تا رو سه تا شمرده، ولی دستکم اين اميدواری بود که با توجه به موج جديد اصلاحات، ايشان ديگه هيچ آدم دو تخمه ای را زوری سه تخمه نکنه و بکشه. اما حالا با حضور احمدی نژاد نمی دونم که اين برنامه شمردن و کشتن به کجا می کشه.

به هر حال پيشبينی من اينه که در طول چهار سال آينده شاهد موج عظيمی از افراد خواهيم بود که دستشون را گرفتند يک جاييشون و دارند از مملکت خارج می شند.

چرخش ۱۸۰ درجه ای بر ما چه گذشت

.
بايد در اين روز عزيز که انتخابات مرحله دوم رياست جمهوری در جريانه اعتراف کنم که با ديدن اين عکس و شنيدن اين سرود تحولی شگرف در من پديدار شد و اين انقلابی درونی من را چنان از خود بیخود کرد که تصميم گرفتم به احمدی نژاد رای بدهم ...

ببخشيد بيشتر از اين نمی تونم بنويسم. ماشين تيمارستان جلوی در منتظرمه، داره بوق می زنه. بايد سريع برم.

منبع سرود +
از طريق
+

Monday, June 20, 2005

ANSAR WORMS - EFTEZOH III - REVENGE OF BASIJ

.
خبر خوش برای علاقمندان STAR WARS. محصول جديد عليوود استوديو به بازار آمد.

Sunday, June 19, 2005

ل مثل لينک

فيلم انفجار فرمانداری اهواز

متن کامل نامه سرگشاده كروبي به خامنه اي

اين هم محض خنده. يک شوخی قديمی با رفسنجانی و بی نظير بوتو. فايل صوتی
منبع

Saturday, June 18, 2005

بنويسيم ...، بخوانيم احمدی نژاد

.
داشتم فکر می کردم که ميون اين همه مقاله و تحليل و آمار و خبر چی بنويسم که هم مختصر و مفيد حرفم را زده باشم و هم ملت حوصله کنند بخونند. ياد حرف هشت سال پيش گل آقا افتادم که نوشته بود
بنويسيم خاتمی بخوانيم ناطق نوری

امسال در کشور امام زمان و به لطف امدادهای غيبی آقا با افتخار می تونيم
بنويسيم قاليباف، بخوانيم احمدی نژاد
بنويسيم لاريجانی، بخوانيم احمدی نژاد
بنويسيم انتخابات کشکی، بخوانيم احمدی نژاد
اصلا هيچی ننويسيم، بخوانيم احمدی نژاد


به هر حال نمی تونم خوشحالی خودم را از صعود احمدی نژاد به مرحله دوم انتخابات پنهان کنم. شنيدم که شعار مرحله دوم احمدی نژاد اينه:
به اميد روزی که هر بسيجی بيست شناسنامه داشته باشد

شايعه که در صورت رياست جمهوری احمدی نژاد، برای اينکه خدای نکرده چهره ايشان در روابط خارجی ايران تاثير منفی نگذاره قراره در ملاقات های خارجی و در مجامعِ بين المللی روی سر ايشان گونی بکشند.

ولی اين را جدی جدی ميگم. از خيلی وقت پيش صحبت اين بود که آيت الله فاکر قراره پست مهمی تو کابينه احمدی نژاد داشته باشه. صحبت اين بود که يا معاون اول باشه و يا وزير امور خارجه.
بنابراين همه با هم اين جمعه برای احمدی نژاد فاکر

خارج از بحث: چند تا از دوستان که از پيش بينی های دقيق من شگفت زده شده بودند خواهش کردند که با توجه به اين قدرت خدادادی بيفتم توی بيزنس پيشگويی. اين موضوع حسابی من را به اين فکر انداخته که يک تشکيلاتی برای اين کار درست کنم .

Friday, June 17, 2005

پيش بينی

معين اول
هاشمی دوم
قاليباف سوم
احمدی نژاد چهارم


البته من اصلا پيشگوی خوبی نيستم ولی شديدا به دلم آمده که معين در همين مرحله اول و البته به صورت ناپلئونی يعنی با ۵۰ تا ۵۵ در صد آرا رئيس جمهور می شه. مبارک باشه

شما چی فکر می کنيد؟

Thursday, June 16, 2005

جايزه ويژه آزادی بيان گزارشگران بدون مرز به مجتبی سميعی نژاد تعلق گرفت
تبريک به مجتبی و تمام آن ده نفری که با اهدا آراشون به مجتبی، زمينه اين موفقيت را برای او فراهم کردند. حالا وظيفه ماست که با استفاده تبليغاتی از اين جايزه زمينه آزادی مجتبی را فراهم کنيم.

Wednesday, June 15, 2005

Lord of The Wrongs

.
مژده به علاقمندان Lord of The Ring قسمت چهارم اين فيلم با نام
Lord of The Wrongs - The Fellowship of Faghih
از جمعه بر پرده سينما های تهران و شهرستان ها اکران خواهد شد.





توضيح: طرح اصلی اين کار متعلق به استوديو عليووده که من با چند تا تغيير کوچک و ناشيانه به شکل بالا درش آوردم. توصيه می کنم حتما بريد و کارهای جالب عليوود استوديو را ببينيد.

ل مثل لينک

.
گزارش جالبیه. من نمی دونستم که قاليباف هم در بين وبلاگ نويسان طرفدار داره.

آدرس حوزه های انتخاباتی در آمريکا. تلفن رايگان برای کسب اطلاعات.
18008894023

فرزندان کانديدا ها از زندگی خانوادگيشان می گويند. محمد معين, ياسر مهرعليزاده, محسن هاشمي, سارا رضايي, حسين كروبي

يک مجموعه عکس جالب از بازی ايران و بحرين و حواشی بعد از آن.

نظرات مردم در سايت نامزدهای رياست جمهوری

.
از نکات بارز انتخابات اخير رياست جمهوری در ايران استفاده کانديداها از تکنولوژی در تبليغات انتخاباتی بود. تقريبا تمامی نامزد ها با راه اندازی سايت های اينترنتی و وبلاگ سعی در جمع آوری رای جوانان داشتند. از جمله نکات مثبت اين کار ارتباط دوسويه ای بود که از طريق سيستم نظرخواهی يا کامنت وب سايت ها و وبلاگ های اين کانديدا ها حاصل می شد. در ادامه اين نوشتار پاره ای از نظرت ارسالی مردم برای اين کانديدا ها را با هم مرور می کنيم.

وب سايت احمدی نژاد
ممد هپلی
آقای احمدی نژاد! من در برنامه تلويزيونی انتخاباتی شما در رکابتان بودم. هيچوقت خاطره بوی پای شما را در آن روز عزيز فراموش نمی کنم. بعد از سال ها شما خاطره بوی پای شهيد رجائی را برای من زنده کرديد. می خواهم تمنا کنم که بخشی از چرک لای انگشت کوچيکه پای مبارکتان را به عنوان تبرک برای اين حقير ارسال کنيد.به اميد روزی که در سازمان ملل با بوی پايتان دنيا را به لرزه درآوريد.

جورجيو آرمانی
من صاحب يک کمپانی بزرگ طراحی لباس و مد هستم. عکس شما را در اينترنت ديدم و شديدا تحت تاثير چهره فتوژنيک و هيکل برازنده شما قرار گرفتم. شما می توانيد در هر زمان که مايل باشيد به عنوان سوپرمدل و با حقوق بالا به استخدام کمپانی من در آييد.

مادر عاصی
آقای کانديدا! پسر من فوق العاده بی تربيت است و بازيگوش. همه نوع تنبيهی را در موردش به اجرا در آورديم ولی فايده ای نداشته. شنيدم که ديدن چهره شما در مورد اين جور بچه ها معجزه می کنه. آيا امکانش هست که برای تنبيه نهايی فقط يک يا دو دقيقه اين بچه را به حضور بپذيريد؟

انجمن جواد های مسلمان
دست در دست هم دهيم به مهر
ميهن خويش را کنيم جواديه
اين حق هر ايرانی است که در خانه يک درخت پلاستيکی با چراغانی شهر نو داشته باشد.
رای ما به سردار جواديه محمود احمدی نژاد

مرده بعد از اين
آقای احمدی نژاد به دليل ضعف مالی شديد امکان خريد قبر در بهشت زهرا برای من و شش سر عايله ام نيست. ضمن تشکر از شما بابت اقدام خداپسندانه تان در خارج کردن انحصار بيزنس قبر از دستان مافيای بهشت زهرا و توسعه صنعت قبرستان به درون شهرها می خواستم خواهش کنم اگر ممکنه يک دستگاه قبر هفت طبقه برای من و خانواده ام در نزديک منزلمان در نظر بگيريد. به عنوان پيش پرداخت آمادگی دارم که دو عدد مفقودالاثر خدمتتون تقديم کنم. پيشاپيش از لطف شما سپاسگزارم.

دکتر ک سامی
اونجا کيه کيه، پشت ديوار کيه، سايشو من می بينم
اينجا منم منم، محمود احمدم، جونتو من می گيرم

محمد خرداديان
من به دور از تمامی اين هياهوی سياست بازان و با آگاهی و شناخت کامل از زادگاهتان به شما رای می دهم.

از وبلاگ هاشمی
داف باز جردنی
خاطرت خوب اين انتخابات را در کنار شما و با بچه های ستاد هرگز فراموش نمی کنيم. اميدوارم که چراغ اين ستاد هرگز خاموش نشه.

سين امامی
به شما لينک دادم. با اينکه می دانم هر روز به سايت من سر می زنيد و از علاقمندان کارهای من هستيد ولی به من لينک نمی دهيد. به هر حال وبلاگ "جهنم به علاوه من و واجبی" به روز شد.

دختر گريان
از وقتی که من اشک های شما را در پاسخ به سوالم در اون نشست ديدم يک دل نه صد دل عاشق شما شدم. آيا امکانش هست که در دفتر رياست جمهوری يک پست مثل پست مونيکا لووينسکی به من بدهيد.

رضا مارمولک
بابا تو ديگه کی هستی. من دهن تو و اون کمال تبريزی رو که از کاراکتر من بدون حق کپی رايت در يک برنامه ديگه استفاده ابزاری کرديد مورد عنايت قرار می دهم تا ديگه از اين کارها نکنيد.

کارمند دونپايه
شديدا از گرفتاری های مالی شعب ابی طالب يا همان ستادهای انتخاباتی شما منقلب شدم و بر مظلوميت و بی پولی شما گريستم. بدين وسيله اعلام می کنم که يک ماه حقوق خود را معدل ۸۰۰۰۰ تومان تقديم می کنم به شعبه شعب ابی طالب خيابان ترکمنستان.

پاريس هيلتون
حضور در کنار شما در نشستی که با ما هنرمندان خارج نشين داشتيد خاطره ای بود بيادماندنی. اميدوارم که اين ارتباط صميمانه را هيچ گاه قطع نکنيد. در ضمن پاملا اندرسون و آنا نيکول اسميت هم اينجا هستند و سلام می رسانند و التماس دعا دارند.
love

از وبلاگ کروبی
آقا تيزه
جناب والمسلمين کروبی! بدين وسيله حمايت قاطع خود را به نمايندگی از سوی تمامی ملت شريف ايران از جنابعالی اعلام می نمايم. ضمنا از آنجايی که شديدا دچار مشکلات مالی هستم می خواهم از شما درخواست کنم که دو ماه حقوق من را معادل ۱۰۰۰۰۰ تومان پيش بدهيد تا امکان ادامه حمايت ملت شريف در روزهای آتی فراهم شود.

حسن سلمونی
به حق که شما شيخ اصلاحات هستيد. درود بر شما و اون ريش مرتب و اصلاح شده و اون دست دندان سفيد و خوش ترکيب.

جيگر دات کام
واقعا از عکس های شما لذت برديم. بايد اعتراف کنيم که عکس های شما بيشترين هيت را در طی چند ماه اخير در سايت ما داشته. حتی بيشتر از عکس های هديه تهرانی و اون مدل لخت خوشگله. انشاالله هميشه به انتخابات.

اگر وقت و حوصله داشتم تا روز های مانده تا انتخابات خدمت باقی کانديدا ها هم خواهم رسيد.

Tuesday, June 14, 2005

شان پن اينجا، شان پن آنجا، شان پن همه جا

.
شان پن در دانشگاه +
شان پن در موزه سينما + +
شان پن در مجمع تشخيص مصلحت + +
شان پن در ستاد دکتر معين + +

فراخوان کانون نویسندگان ایران برای گردهمایی در برابر زندان اوین



مردم آزاده‌ی ایران
سازمان‌های مدافع حقوق بشر!

ناصر زرافشان هشتمین روز اعتصاب غذای دردناک خود را می گذراند و در خطر جدی مرگ قریب‌الوقوع است. ناصر زرافشان مبتلا به بیماری حاد کلیوی است و هر لحظه بر وخامت بیماری او افزوده می‌شود. ما از همه‌ی مردم، نهادهای فرهنگی و اجتماعی درخواست می‌کنیم که درگردهمایی اعتراضی تحصن‌کنندگان، از ساعت ٤ تا ٦ بعد از ظهر روز سه شنبه ٢٤/٠٣/٨٤ در برابر در بزرگ زندان اوین شرکت کنند.
کانون نویسندگان ایران

Monday, June 13, 2005

ل مثل لينک


تبريک صميمانه به دوست عزيز بيژن صف سری بابت انتشار روزنامه اينترنتی ايران ما.

هر آنچه که ميخواهيد درباره تجمع اعتراضی زنان بدانيد.

عکس هايی از پشت صحنه برنامه راديويی شهر در شهر کاری از مجيد زهری.

با اين گزارشی که خوندم بی صبرانه در انتظار ديدن کار جديد کارگردان مارمولک هستم.

جادوی فتوشاپ

دادگاه مايکل جکسون در ebay
اين هم نان تست مايکل جکسون.

چقدر فيلم شناسيتون خوبه؟

Sunday, June 12, 2005

ل مثل لينک

.
انفجار های شديد در چند نقطه اهواز.

اگر شما هم می خواهيد از حرکتی که برای ناصر زرافشان آغاز شده حمايت کنيد می توانيد اين کد را در وبلاگتان کپی و پيست کنيد.

مجيد زهری برنامه ای را با عنوان شهر در شهر در راديو تورنتو آغاز کرده که بايد بسيار شنيدنی باشه. به اين دوست عزيزم تبريک می گم و براش آرزوی موفقيت دارم.

خواندن نظرات ديگران درباره مطلبی که درباره حمايت از معين نوشته بودم وسوسم کرد که باز سيستم نظرخواهی وبلاگم را باز کنم. شما هم اگر نظری راجع به اون مطلب داريد می توانيد اينجا نظرتون را بنويسيد.

کديور هم محور اصلی استدلالش در حمايت از شرکت در انتخابات، پيشگيری از يکپارچه شدن حکومت و فراهم آوردن شرايط حاکميت دوگانه يا دوقطبيه.

عجب فيلمی بود Crash. توصيه می کنم حتما گير بياريد و ببينيد. پال هگيس نويسنده و کارگردان فيلم، همونيه که سناريوی Million Dollar Baby رو هم نوشته بود. در وصف اين فيلم همين يک جمله ديويد دنبی در نيويورکر بس که ميگه اين فيلم قويترين فيلم ساخته شده در آمريکا بعد از Mystic River کلينت ايستووده.
بقيه نقد ها راجع به اين فيلم.

مي دونم که تقريبا همتون فيلم مصاحبه حجاريان و معين را ديديد ولی برای آرشيو خودم لازم بود اينجا بهش لينک بدم.

با اينکه من مخالف سرسخت مقالات و مصاحبه های طولانيم ولی از اين مصاحبه يزدی با آفتاب نتونستم چشم بپوشم.

گزارش ايسنا از حضور شان پان در ايران به همراه عکس.

اين هم يک عکس ارکاتی دخترکش از قاليباف.

و باز هم ع ک س های آنچنانی از انتخابات.

Saturday, June 11, 2005

به اميد آزادی زرافشان و تمامی زندانيان سياسی



حمايت از زرافشان و ساير زندانيان سياسی و درخواست برای آزادی آنها کوچکترين کاری است که از دست من خارج نشين بر می آيد.

Friday, June 10, 2005

کانديداهای بلا، هوادارهای ناقلا

سفر به قزوين همچنان جزو برنامه های اصلی کانديدا هاست و در اين راه رقابت شديدی با هم دارند. نميدونم چه حکمتيه که همه کانديداها سفر به قزوين را در راس برنامه های تبليغاتيشان قرار دادند. بعضی از آنها حتی پوسترهايی با شعار متفاوت ، ويژه اين شهر تدارک ديدند. به نظر مياد که کليد موفقيت در انتخابات رياست جمهوری در دست مردم قزوينه و البته اونها هم به اين سادگی کليد را دست هر کسی نمی دند. شنيده شده که بزرگان و ريش سفيد های شهر کليد موفقيت را يک جايی توی خاک پاک شهرشون چال کردند و کانديداهای از همه جا بی خبر هم به نيت پيدا کردن اين کليد، بندگان خدا چپ و راست راهی قزوين می شند. در قزوين هم ريش سفيد ها بعد از استقبال شايسته از اين کانديداها ازشون می خواهند که شخصا دولا بشند و کليد موفقيت را از زمين بردارند. البته بعضی ها زير بار اين کار نرفتند ولی بعضی هم نتونستند جلوی خودشون را بگيرند . بخشی از عکس به دليل پاره ای از محذورات حذف شده

اين در حالی است که احمدی نژاد در سفر های انتخاباتيش به دور ايران بدون توجه به هياهوی شهرش در حال باختن نرد عشق با هوادارانش است . با توجه به آمارگيری دقيقی که به همّت انجمن اسلامي دانشجويان مستقل وابسته به شهردار تهران ترتيب يافته (توجه کنيد! مستقل وابسته)بايد از الان اين کانديدا را رئيس جمهور ايران دانست.

از طرف ديگر سردار دکتر مهندس تنهاخلبانسرهنگ محمد باقر قاليباف ... (بقيه اسمش توی راهه، داره مياد) تور دور ايران راه انداخته و برای جمع کردن رای اعلام کرده که حاضره همه کار بکنه. از لباس محلي پوشيدن تا اسب سواری و حتی آب حوض کشيدن. اين کانديدا در برخی شهر ها به حدی محبوبه که طرفداراش عکس هاش را به همه جای بدنشون نصب می کنند . به نظر مياد که برای نصب شدن در نقاط بدبد هواداران رقابت شديدی بين قاليباف و هاشمی در گرفته که اميدوارم پيش از اينکه کار به مسائل بی ناموسی بکشه اين مشکل حل بشه.

در سويی ديگر رقابت شديدی بر روی يک ديوار بين دو کانديدای نسبتأ اصلی در گرفته. اين دو کانديدا که ظاهرا از کمبود جا برای پوسترهای شان رنج می برند بر روی يک تکه ديوار ۲ در ۳ تا به حال ۱۸ بار عکس های خود را چسباندند روی عکس ديگری يا عکس ديگری را که بر روی عکسشان بوده پاره کردند و همچنان هم به رقابت سالم انتخاباتی خود ادامه می دهند.

م ن ا ب ع

آقای دکتر معين! با حلوا حلوای عفو عمومی دهان چه کسی را می خواهيد شيرين کنيد

معين اعلام کرده که اولين اقدام دولت او طرح لايحه عفو عمومی برای همه ايرانيان است. اين طرح بدون ارائه ساز و کار های اجرائی و تضمين های عملی و قابل پذيرش در افکار عمومی، چيزی جز يک شعار انتخاباتی نيست. حداقل توقع از آقای معين و دوستان اصلاح طلبشان اين است که به جای وعده های غير عملی که حاصلی جز سرخوردگی مردم و ريزش رای برای ايشان ندارد با صداقت، تنها بذری را بکارند که توانايی مبارزه با آفات آن را داشته باشند.

تصور نمی کنم که معين و مشاورين باهوش و کار کشته اش در اين مقطع حساس تصميم به لاف زنی های ناشيانه انتخاباتی به قصد جمع کردن رای گرفته باشند. اين طرح در شرايط فعلی به همان اندازه غير عملی و مضحک به نظر می آيد که طرح ۵۰۰۰۰ تومانی کروبی. واقعا نمی دانم که اين شعار تا به امروز توخالی به چه نيتی در راس برنامه های انتخاباتی معين قرار گرفته. اين جور شعار ها آنقدر غير عملی هستند که حتی همان راننده آژانس يا خانم خانه دار همسايه، که آقايون دنبال گرفتن رای هاشان هستند هم می دانند که اين طرح سنگ بزرگی است که هرگز زده نخواهد شد.

در مثل مناقشه نيست ولی دوستان بايد در نظر داشته باشند که رای من و خيلی ها مثل من به معين غنيمت دانستن لنگه کفش است در بيابان. خواهش می کنم اين استيصال ما را به حساب حماقت ما نگذاريد.

Thursday, June 09, 2005

ل مثل لينک

.
عکس هايی از حضور خانم ها در استاديوم + +

يک راهنمای فارسی جامع و خيلی خوب برای جستجو در گوگل

برای کسانی که در خارج از کشور مايلند گفگتگوی تبليغاتی معين با حجاريان را ببينند اين مصاحبه در دو نوبت روز جمعه ساعت ۶ يا ۶:۳۰ بعد از ظهر و دوشنبه ساعت ۸ شب به وقت لس آنجلس از کانال جام جم برون مرزی بر روی ماهواره پرنده داغ پخش خواهد شد.

Wednesday, June 08, 2005

سومين صعود تيم ملی فوتبال به جام جهانی

.
آفرين به بچه های تيم ملی + +
و آفرين به خانم ها که تونستند هر چند با دردسر ولی بالاخره حقشون را بگيرند. + + + +

و اما تا دلتون بخواد گزارش و خبر و عکس از جشن صعود:
مصاحبه مفصل ايوانکوويچ با سايت رسمی مسابقات جام جهانی بعد از صعود ايران.
گزارش و عکس های باحال زيتون .
عکس های صفا از سطح شهر.
احسان در وسط چمن آزادی!
عکس های کسوف از جريان پخش مستقيم بازی در ستاد نسيم.
مجموعه اخبار مرتبط در گويا.
مجموعه عکس های ايسنا از شادی مردم در نقاط مختلف شهر. حدود سی گالری
و باقی ماجرا + + + + + + + + + + + +

Tuesday, June 07, 2005

ل مثل لينک

.
نامه ناصر زرافشان از اوين:
"از آنجا که کلیه تذکرات و اعتراضات مکرر...هیچ یک به نتیجه نرسیده است، و از آنجا که برای احقاق طبیعی ترین و ابتدائی ترین حقوق خود، وسیله دیگری جز جان خویش در اختیار ندارم، از روز سه شنبه ١٧ خرداد ٨٤، دست به اعتصاب غذای نامحدود خواهم زد و این ماراتن مرگ را تا پایان ادامه خواهم داد."
به نظر من زرافشان مستحقه به همون اندازه که گنجی مورد حمايت ما قرار گرفت حمايت بشه؛ بنابر اين هر کس که پا پيش بگذاره و يک طرح خوب برای حمايت از زرافشان بده شديدا از طرف من پشتيبانی خواهد شد.

فراخوان عمومی برای اعتراض به «نقض حقوق زنان در قانون اساسی» اميدوارم خانم ها و آقايون حتما در اين گردهمايی شرکت کنند.

محمود رضا ايميل فرستاده بود که چه نشستی که کارت را دزديدند و به اسم خودشون گذاشتند توی سايتشون. البته از دزدی کارم چندان ناراحت نشدم ولی از اينکه کار من در سطحی بوده که يک سايت ضايع و درپيتی و جواد و آشغالی که نود درصد لينک هاش مربوط به مسائل سکسی چيپ و سطح پائينه، کار من را در سطحی دونسته که ازش استفاده کُنه خيلی برام برخورنده بود. اميدوارم برداشت خواننده هام اين نباشه که کار من اينقدر پوچ و مبتذل بوده که به درد آدم های جوادی مثل اين ۳۰ متری ها می خوره.

قاليباف زير تابلوی گردش به راست ممنوع.

روزنامه جام‌جم در نسخه شهرستان و تهرانش تبعیض قائل می‌شود. لينک از شرح
اين برخورد دوگانه و تبعيض آميز با مردم هم از جمله همون کارهای درخشان بخش عقب افتاده و معلول الذهن حاکميته که از طريق صدا و سيما و ارگان های وابسته ش به جامعه تحميل می شه.

کسی می تونه مصاحبه تبليغاتی معين و حجاريان را بگذاره توی وب برای ما خارج نشين ها؟

Saturday, June 04, 2005



از وبلاگ هاله:
"مجتبی در بند است. خوب این دیگر خبر جدیدی نیست. همه‌ ما به‌اش عادت کردیم. مجتبی ماه‌هاست در بین ما نبوده. خوب دیگر، زمانه است.
خبر جدید اما این است: مجتبی به جرم اندیشیدن به دو سال حبس محکوم شده است. دو سال طبق هیچ ضابطه‌ای زمان کمی نیست. دو ماه هم کم نیست، حتی دو ساعت هم. خودتان را به جای او بگذارید. مجتبی بچه من، برادر تو و رفیق آن یکی دیگر است. مجتبی خود توست، یعنی می‌تواند باشد.
وب‌لاگی درست شده برای
حمایت از مجتبی. دوست وب‌لاگ‌نویس ما که جرم بلند اندیشیدن در زندان است. نگذاریم این در بند کشیدن‌ها برای‌مان عادی بشوند. نگذاریم".

هاشمی رفسنجانی در برابر احمدی نژاد قزوينی

.




منبع: خبرگزاری شيطون و بلای فارس

Friday, June 03, 2005

رای من به معين حاصل تورق دفتر خاطرت انقلاب اسلامی

.
اين مطلب به درخواست دوست عزيزم اسد علیمحمدی و برای انتشار در بخش حاشيه وبلاگ بيلی و من نگاشته شده. در اين بحث سعی کردم که برای پرهيز از اطاله کلام تا حد ممکن از پرداختن به مصاديق خودداری کنم و تنها فهرست وار به آنچه در اين سه دهه بر ما گذشته بپردازم. بخشی از آنچه که در سطور زير فهرست شده مربوط به ده سال اول و ترکتازی جناح چپ در صحنه سياست ايران است و برخی ديگر مربوط به دوران ۹ ساله حاکميت مطلق جناح راست.

اول ـ گذری بر آن ۱۹ سال حکومت تک قطبی
کشتار بی سابقه سال های آغازين زير نظر يک حاکم شرع نيمه ديوانه.
اشغال سفارت آمريکا توسط دانشجويان پيرو خط امام که به تعبير من بزرگترين فاجعه تاريخ معاصر ايران بوده و تبعات ويرانگر اقتصادی، فرهنگی، سياسی و اجتماعی آن تا ده ها سال آينده قابل اصلاح نخواهد بود.
تاسيس نهاد های موازی نظير سپاه و بسيج و وزارت جهاد.
آموزش فرهنگ دوريی، ريا، تقلب و چاپلوسی به صورت ريشه ای و از مدارس ابتدايی و با وادار کردن کودکان به اعمال و رفتاری متضاد با آنچه در منزل و در کنار خانواده می آموختند.
تاسيس نهاد های غير قانونی يا قانونی شده بعد از تاسيس نظير دادگاه انقلاب، شوارای عالی انقلاب فرهنگی، دادگاه ويژه روحانيت، شورای نگهبان، مجمع تشخيص مصلحت نظام و ده ها نهاد کوچک و بزرگ ديگر که دستاورد های آنها بعد از گذشت ربع قرن بر همگان مشخص است.
قتل عام زندانيان سياسی در جريان معروف به تواب سازی زير نظر دادستان وقت.
اذيت و آزار زنان و جوانان در کوچه پس کوچه های شهر ها تحت عنوان اشاعه فرهنگ اسلامی و مبارزه با فرهنگ منحط غربی.
تحديد آزادی های فردی و اجتماعی و گستراندن چتر نظارتی حتی تا اتاق خواب های شهروندان.
حمايت مادی و معنوی از گروه های تروريستی عرب و و تاسيس احزاب شبه نظامی و تروريستی نظير حزب الله لبنان در کشور های منطقه.
مصادره غير قانونی اموال هزاران ايرانی و سوء استفاده های کلان مالی از قبل اين دارائی ها در بنياد مستضعفان و کميته امداد.
ادامه جنگ خانمانسوز با عراق بعد از سال ۶۱ و تحميل ميلياردها تومان خسارت مالی و صد ها هزار کشته به ايران.
تحميل ميليارد ها دلار بدهی خارجی بر دوش اقتصاد ايران.
تجهيز و سازماندهی گروه های ترور در داخل و خارج ايران به منظور سرکوب فيزيکی مخالفين و دگرانديشان.
سياست های غلط در روابط بين الملل که نتيجه آن سردی و يا قطع رابطه با اکثر کشور های صاحب نفوذ بود.

دوم ـ نظری بر اين هشت سال حکومت دو قطبی
بهبود نسبی آزادی بيان و شکست شدن برخی تابوهای دروغين.
بهبود نسبی روابط خارجی و ترميم وجهه بين المللی ايران.
توقف کار تيم های ترور در داخل و خارج کشور.
افشای اقدامات غير قانونی ارگان ها و دستگاه های حکومتی وابسته به يک جناح توسط جناح مقابل.
ترس دو جناح حکومتی از يکديگر و به طبع آن حرکت به سمت قانون محوری .
توسعه آزادی بيان و امکان فعاليت های سياسی در سطح جامعه و دانشگاه ها.
تاسيس شورا های شهر، يکی از اصول فراموش شده قانون اساسی.

و اکنون حق انتخاب برای ما!
من می دانم که بايد اين بار هم از بين خودی های درون نظام يکی را انتخاب کنم.
می دانم که ساختار حکومت فعلی ايران به شکلی است که امکان حضور غير خودی ها را در ساختار قدرت نمی دهد.
می دانم که در شرايط فعلی تغيير ساختار موجود از راه های دمکراتيک و بدون کمک قدرت های خارجی امری است اگر نه غير ممکن، که بسيار سخت و خارج از توان اپوزسيون سياسی موجود در داخل يا خارج کشور.
می دانم که معين بهترين گزينه برای اين سمت نبوده و نخواهد بود و چه بسا از بين همين خودی های درون نظام، افرادی بودند که بهتر از معين و خاتمی عمل می کردند.
می دانم که معين در بهترين شرايط حداکثر می تواند تکرار خاتمی باشد.
می دانم که بسياری از انچه که آنها در آن ۱۹ سال اول برای ما کاشتند نه تنها در اين هشت سال ريشه کن نشده که حتی برای خودی های اقتدارگرا گل و ميوه داده است و تبديل به درختان تنومندی شده که دستان نحيف امثال معين و خاتمی قدرت خراشيدن آن را هم ندارند چه رسد به ريشه کنی.

ولی اين را هم می دانم که کنار کشيدن من و رای ندادن من يعنی نه گفتن به هشت سال آخر و استقبال از حکومت تک قطبی و انحصار گرا که ۱۹ سال تجربه اش را داشتيم. کنار نشستن در انتخابات شورا ها و مجلس هفتم اگر چه درست نبود ولی فاجعه هم نبود. اما تحريم انتخابات رياست جمهور و سپردن آخرين سنگر به دست اقتدارگرايان در شرايط فعلی می تواند حکم خودکشی را داشته باشد.

و اين هم يک سوال خارج از بحث و نا مربوط از شما:
اگر شما را مکلف کرده باشند که برای چند سال جان و مال و ناموس خودتان را به دست ديگری بسپاريد ولی اين اختيار را به شما داده باشند که از بين گزينه های آنها يکی را انتخاب کنيد آيا شما اين حد اقل اختيار را از خود صلب می کنيد يا اينکه با توجه به اجبار در پذيرفتن اين شرايط فردی را که شايسته تر می دانيد، انتخاب می کنيد؟