.comment-link {margin-left:.6em;}

بر ما چه گذشت

همه چيز از همه جا و البته خاطرات جوانی ـ عليرضا تمدن

Friday, January 21, 2005

حمايت از آرش وظيفه تک تک ما است

دوستان عزيزی که در پاسخ به مطلب قبلی من ايميل فرستاديد و گله کرديد و کنايه زديد و حتی در يک مورد خانواده من را با کلمات زيبا مورد عنايت قرار داديد؛ از همه شما بابت پاسخ تان متشکرم. هر چند که هيچ کدامتان پاسخ سوالات من را نداديد. از صميم قلبم می گويم که کار همه شما و سعی و تلاشتان برای نجات دوست عزيز دربندمان آرش سيگارچی بسيار با ارزش است و قابل احترام. روشی را هم که برگزيديد و من به آن عنوان شلوغکاری دادم نه بد می دانم و نه نادرست چرا که پيش از اين هم چندين بار کرده ايم و جواب داده. ولی چند نکته هست که شايد گفتنش موجب رفع سوءتفاهم به وجود امده بشود.

آرش جزو اولين و بهترين دوستانی است که من در اين گذرگاه مجازی يافتم و دفاع از او را، مثل خيلی از شماها بر خودم واجب می دانم، ولی هر کسی را بسته به شرايطی که در آن هست بايد حمايت کرد. من حق دارم که اين شرايط را از زاويه نگاه خود بسنجم و روش حمايت را با توجه به بضاعتم، خودم انتخاب کنم. فرشته و حنيف و روزبه و اميد بيشتر از شصت روز را زير شکنجه سخت جسمی و روحی گذرانده بودند. بعد هم آن اعترافات کذايی و بعدتر اعترافات واقعی و تهديد به مرگ و باقی قضايا شرايطی را به وجود آورده بود که جز آنچه انجام شد، هر کار ديگری از ديد من بی ثمر بود و حتی مضر. به بيان ديگر گره آنچنان بود که جز دندان تيز هيچ چيز بر آن کارساز نبود.

اما شرايط فعلی آرش شرايطی است متفاوت که بزرگترين تفاوت آن عدم حضور يا بهتر است گفته شود اميدواری به عدم حضور مرتضوی در اين پرونده است. باورم اين هست که هنوز هم در بسياری از دادگاه ها و نزد بسياری از قضات شريف به خصوص در شهرستان ها همچنان می توان دادخواهی کرد و داد ستاند. برای همين سربسته نوشتم که شايد اگر اطلاعاتی از اين پرونده داشته باشم بتوانم کاری بکنم. شايد بتوان پيش از آنکه شلوغ بشود و همه عالم و آدم بفهمند بتوان وثيقه را کاهش داد ويک نفر را برای گذاشتن وثيقه يافت، شايد بتوان قبل از اينکه پرونده جنبه سياسی، ملی پيدا بکند با استخدام يک وکيل خوب و آشنا با قاضی قضيه را فيصله داد. شايد بتوان ...

دوستان عزيز! خود شما هم معترفيد که شرايط آرش با شرايط حنيف و اميد و روزبه متفاوت بود. به قول شما آنها پشتيبان های گردن کلفت سياسی و مالی داشتند و آرش نداشت و ندارد. در نبرد هر چند نابرابر ولی متعادل اصلاح طلبان پشتيبان بچه ها از يک سو و تيم مرتضوی از سوی ديگر نيروی حمايتی وبلاگستان فارسی تاثير گذار بود و نتيجه بخش؛ ولی آيا اين شرايط در حال حاضر برای آرش هم فراهم است؟

من مخالف اقدام جمعی برای حمايت از آرش نيستم و می دانم که اين کار می تواند بازتاب گسترده ای در سطح رسانه ها و مجامع جهانی حقوق بشر پيدا کند و به اصطلاح نان آنها را تامين کند ولی در اينکه اين چاه برای آرش و ما به آبی برسد شک دارم. با اين وجود نوشته های چند روز اخير دوستان و موج گسترده حمايتی که به تبع آن آغاز شده راه بازگشتی نمی گذارد. در اين شرايط استراتژی پيشنهادی من عملا شکست خورده تلقی می شود.

ختم کلام اينکه کنار کشيدن و دهن کجی به کاری که ديگران آغاز کرده اند را نه اخلاقی می دانم و نه مفيد به فايده. بنابراين ضمن اعلام حمايت از حرکت دوستان وبلاگ نويس، با تمام وجود سعی می کنم که حرکتی که توسط دوستان آغاز شده به نتيجه برسد.