.comment-link {margin-left:.6em;}

بر ما چه گذشت

همه چيز از همه جا و البته خاطرات جوانی ـ عليرضا تمدن

Tuesday, May 25, 2004

سه موضوع نا مرتبط

موضوع اول - صلاح و مصلحت انسانها و جوامع همواره از اهم امور بوده. در طول تاريخ همواره بين افراد جامعه اين پرسش مطرح بوده که صلاح اين کار چيست و يا ديگر کار به مصلحت می باشد يا خير. برخی از جوامع فاقد قدرت تشخيص مصالح خويش هستند. از اينرو، در اين گونه از جوامع خبرگان گرد هم می آيند تا نسبت به تشخيص مصلحت ، اقدامات لازم را به عمل آورند. اين دست از نخبگان دارای دانش و بينش بسيار بالا می باشند و تخصص آنها تشخيص انواع مصالح است. اين افراد با ديد استثنائی و شگرفی که به مسائل دارند ميتوانند به راحتی از تمامی اسرار و زوايای حوادث و اتفاقات با خبر شده و با درايت و کياست بالا اقدام به تشخيص تمامی مصالح نمايند و جامعه محجور خود را از خطرات آتی رهايی بخشند.

موضوع دوم - سايت بازتاب در يک گزارش استثنائی موفق به کشف موضوع بسيار مهمی شده که جای تبريک فراوان دارد برای مسئولين اين سايت ارزنده خبری تحليلی.
موضوع از اين قرار است که ظاهرا خبرنگار شجاع اين سايت توانسته با نفوذ به سيستم های اطللاعاتی عراق به اسناد و مدارک بسيار مهمی دسترسی پيدا نمايد که حاکی از همکاری نيک برگ(آمريکايی که گردن زده شد) با سازمان جاسوسی CIA بوده و نشان دهنده اين است که اين آمريکايی با جاسوسی برای کشور خودش بر ضد آن چه که استکبار جهانی تروريست می خواندش يعنی القائده توانسته بود اطلاعات مهمی را تهيه کند که می توانسته موجب ضربات بزرگی به القائده شود. بر اساس اسناد بازتاب، آمريکا از ترس اين رسوايی بزرگ! مجبور به سکوت شده. بخوانيد.

"نيكلاس برگ با توجه به اطلاعاتي كه به دست آورده بود، پس از آزادي از بازداشت آمريكا با حلقه‌هاي اصلي «القاعده» و مركزيت آن به رهبري زرقاوي، ارتباط برقرار كرد. به طوري كه اطلاعات حاصل از اين ارتباط مي‌توانست منجر به شناسايي شماري از مراكز و عناصر اصلي «القاعده» در عراق شود. در اين حين، زرقاوي توانست به وسيله يكي از سرويس‌هاي امنيتي عرب، به هويت اصلي برگ پي ببرد. عوامل زرقاوي پيش از آنكه وي را به قتل برسانند، تصاوير مربوط به آن را براي سازمان «سيا» ارسال كرده‌اند .
خبرنگار «بازتاب» در پايان مي‌افزايد: در صورت برملا شدن اين رسوايی بزرگ، عرصه سياسي آمريكا شاهد ظهور «برگ گيت» خواهد بود و بركناري جورج تنت، رييس سازمان «سيا» كه زمزمه‌هاي اوليه آن آغاز شده است، جزو هزينه‌هاي قطعي اين رسوايي به شمار مي‌رود. "

تنها يک سوال در ذهن من مانده که البته ذره ای ارزش اين گزارش استثنائی و بيادماندنی و اين بينش بالا در تشخيص حوادث و اتفاقات کم نمی کند. و آن اين که به فرض که آمريکا از ترس اين رسوايی بزرگ ! و به وجود نيامدن يک گيت ديگر و اين بار از نوع برگيش صدای اين قضيه و اسناد را در نياورده. ولی نمی دانم چرا زرقاوی و القائده که دشمن شماره يک آمريکا هستند و از زدن هر گونه ضربه ای به آمريکا کوتاهی نميکنند اين اسناد و مدارک را فاش نکردند تا آمريکا سکه يک پول شود. شايد تمام اين اسناد فقط يک نسخه بيشتر نبوده و اون را هم خبرنگار شجاع بازتاب از چنگ زرقاوی در آورده و اون بنده خدا حالا هيچ مدرکی برايش نمانده، به اين خاطر که کپی مدارک را که فرستاده بود برای CIA و اصلش هم که به چنگ بچه های زرنگ بازتاب افتاده.

موضوع سوم - ايرج ميرزا بعد از اينکه شعر جنجالی عارف نامه را در تقبيح حجاب گفت و بسياری از شما از مضمونش آگاهيد ؛ از طرف افراد زيادی و به حق مورد سرزنش قرار گرفت. يکی از اين سرزنش کنندگان به نظم برای او نوشت؛ آن زن که در چادر بود و با تو همبستر شد و در تمام مدت همبستری چادر از چهره نگرفت، مادرت بوده و چون چادر به سر داشته تشخيصش ندادی. ايرج هم به نظم در پاسخ گفت که اين فرض اشتباه است به اين خاطر که اگر من مادرم را چون چادر داشته نشناختم مادرم که من را می ديده و بايد مانع ميشده. ايرج ادامه ميدهد، اما يک احتمال ديگر هست و اون اينکه اون شخص چادری نه مادر من بلکه صبيه جناب عالی بوده .

حالا اگر دوست داشتيد يک بار ديگه از اول اين سه تا موضوع را بخوانيد و يادتون باشه که به هم ربطی ندارند.