.comment-link {margin-left:.6em;}

بر ما چه گذشت

همه چيز از همه جا و البته خاطرات جوانی ـ عليرضا تمدن

Monday, June 21, 2004

بازتاب و سوتی مجدد

توضيح: برای فهميدن اين چهار کلمه بايد چهار تا مقاله ديگه را که در اين مطلب به آنها لينک داده ام بخوانيد و يا خوانده باشيد. بنابراين اگر وقت نداريد و يا حوصله نداريد که ۲۰ دقيقه برای خواندن اينها وقت صرف کنيد، محترمانه روی آن ضربدر بالا کليک کنيد و هر زمان که وقت و حوصله اجازه داد دوباره برگرديد.

بازتاب باز هم در يک تحليل آنچنانی آسمان و ريسمان را به هم بافت تا گوگلِ و اُرکات را بچسبونه به CIA و و طبق معمول هميشگی در حال تلاش برای اثبات رابطه بين ..ز و شقيقه است. البته برای پاسخ به اين تحليل من چيزی بيشتر از آنچه که دوست عزيز، آقای گنجی در فانوس گفته اند نخواهم گفت ولی.
اين اولين بار نيست که بازتاب با تحليل های مبتنی بر تئوری توطئه به بررسی مسائل روز دنيا می پردازد و مطمئنا آخرين بار هم نخواهد بود. همين چند وقت پيش بود که نيک برگ را که به دست گروه زرقاوی در عراق سر بريده شد از عوامل CIA دانست و آنجا هم با تحليل هايی مشابه مورد اخير در نهايت آمريکا را مقصر اصلی داستان قلمداد کرد. که البته در آن زمان من در پاسخی طنز آميز که حتما خواندنش را توصيه ميکنم آنچه که لازم ميدانستم بيان کردم.

مسأله اين است که داشتن عقيده و تحليل مسائل بر مبنای آن عقيده به خودی خود هيچ ايرادی ندارد. به فرض اگر من در شرايط فعلی هر تحليلی نسبت به مسائل داشته باشم حد اکثر اين تحليل به خودم مربوط خواهد بود و چهار تا و نصفی خواننده های اين وبلاگ . ضمن اينکه آن خوانندگان هم در پذيرش آن تحليل مختارند. به بيان ديگه من چه بهترين تفکر سياسی و تحليل را داشته باشم و چه يک نگرش آبدوغ خياری نسبت به مسائل داشته باشم به هيچ جايی بر نمی خورد به اين علت که قدرت اجرايی ندارم. ولی خطر آن جايی است که شاهد تحليل های کودکانه و بدون منطق و استدلال از زبان کسانی هستيم که از آغاز انقلاب سرنوشت يک ملت را در اختيار داشته اند. کم کم ميتوان تشخيص داد که با وجود افرادی با منطقی اين چنين و تحليل های بچه گانه؛ علارغم داشتن نيت خير؛ چه بر سر يک ملت که نيامده و چه مشکلاتی که ايجاد نگشته. بررسی اين دو تحليل غلط از سايتی که منتسب به فردی است که از آغاز انقلاب تجربه حضور در صف اول تصميم گيری برای يک ملت را داشته، می تواند اثبات نمايد که در طی ۲۷ سال گذشته چه تعداد از اين نوع اشتباهات داشته ايم.

و بالاخره اينکه قدرت چيز عجيبی است ، آنقدر عجيب که حتی آدم ها را به اين باور می رساند که واقعيت آن چيزی است که آنها دوست دارند نه آن چيزی که هست و در جريان است.