.comment-link {margin-left:.6em;}

بر ما چه گذشت

همه چيز از همه جا و البته خاطرات جوانی ـ عليرضا تمدن

Monday, November 29, 2004

چه می شود کرد، اساتيد را با واژه کسر شان الفتی است ديرينه

تعجب نکردم که حسين شريعتمداری توجهی به تحريف نام خليج فارس و تحريف صدها سال تاريخ آن نشان نداد چرا که تحريف هویّت و هویّت سازی های اين چنينی سالهاست که پيشه اوست. لابد در عالم همکاری بايد کوتاه می آمده.
ولی متعجبم از بهنود. بهنودی که تاريخ می داند و وبلاگ دارد و لينک و پيوند را هم خوب می شناسد. اين بزرگ بر همه چيز و از همه جا ده ها سطر مقاله و يادداشت می نويسد ولی دريغ از يک لينک دو کلمه ای به Arabian Gulf. چه می شود کرد، اساتيد را با واژه کسر شان الفتی است ديرينه.

تعجب نکردم که خانم عشرت شايق، اعراب آنسوی خليج فارس را علارغم ادعای کذب مالکيتشان بر جزاير ايرانی محکوم نکرد. شايد که تيرگی روابط در اين برهه زمانی به مصلحت نباشد. شايد يکی به ايشان رسانده که کليد راه برونرفت از بحران زنهای خيابانی در دست همين شيخ نشين هاست.
ولی متعجبم از ابطحی. همو که خوب شروع کرد و پيشگام بود. در پتيشن پرشين بلاگ نفر اول بود يا بهتر است گفته شود اول خدمت ايشان رسيدند برای امضا ولی به هر حال هشت سال معاونت مردی که ابزار داشت ولی کار با آن نمی دانست در ابطحی وبلاگستان هم بی تاثير نبود چرا که لينک به Arabian Gulf در وبلاگ ايشان هم يافت نمی شود. شايد هم ايشان اعتقاد دارند حرکتی قابل پشتيبانی است که در آن اول باشی و لا غير. چه می شود کرد، اساتيد را با واژه کسر شان الفتی است ديرينه.

تعجب نکردم که آقای حدادعادل و دوستان آبادگرشان حساسيتی نسبت به تغيير نام خليج فارس نشان ندادند. شايد که پروژه های مهم تر نظير ۳۵۰ ميليونی که قراره به نام بسيجی مظلوم به عنوان مقرری، به کام يک مشت لات واوباش خيابانی برود برای کتک زدن و کشتن وکيل و وزير و رئيس دانشگاه و به هم زدن سخنرانی و ختم و مجلس يادبود لازم تر بوده.
ولی متعجبم از عباس معروفی . او که درد وطن دارد. او که نويسنده ای تواناست . او که وبلاگ دارد و طبعا از انچه در بين ما می گذرد با خبر است. ولی او هم با ما نشد. دريغ از يک لينک. چه می شود کرد، اساتيد را با واژه کسر شان الفتی است ديرينه.

تعجب نکردم که هاشمی شاهرودی و سردار نقدی و برخی زيردستانشان در مقابل اين تحرکات که می تواند مقدمه ای برای تغيير مرز ها باشد هيچ عکس العملی نشان ندادند چرا که... از اين يکی می گذريم که چرايش را شما بهتر از من می دانيد.
ولی متعجبم از حسين پاکدل
متعجبم از ابراهيم نبوی
متعجبم از مرتضی نگاهی
متعجبم از دکتر شکرخواه
و متعجبم ...
چه می شود کرد، اساتيد را با واژه کسر شان الفتی است ديرينه.

و در آخر چند کلمه در پاسخ به استاد بهنود. بهنود عزيز! شما نوشته ايد:

"در همين جا تعجب توام با اعتراض خودم را نسبت به نامه ای الکترونيک که ديشب رسيد ابراز بدارم. ظاهرا يکی از کسانی که در گسترش ماجرای نشريه نشنال جئوگرافيک و اعتراض به آن نقشی داشتند در نامه ای اعتراض آميز به من نوشته بودند چرا روشنفکران و ايرانيان نسبت به اين ماجرا واکنش نشان نداده اند، مگر اهميت اين ماجرا کم است، چرا غيرت ملی در کسی نيست و ... تعجبم از اين بود که ايشان چرا به جای اعلام رضايت از اين همه واکنش گسترده و فوری، و شادمانی از نتيجه بخش بودن کار خود به گلايه پرداخته اند. به حساب بی خبری از واکنش های داخل کشور گذاشتم و باز هم از تعجبم نکاست."

استاد محترم، احتمالا شما به حدی گرفتار بوديد که حتی نوشته اصلی پندار را که در واقع ايده بمب گوگلی از آنجا شکل گرفت فرصت نکرديد که بخوانيد. مسلم اگر خوانده بوديد با توجه به قدرت استدلالی که در شما می شناسم پاسخی بهتر می داديد. به هر حال بد نيست اين بخش از آن نوشته را بخوانيد که اتفاقا در آن نام شما هم لينک شده. ولی چه می شود کرد، اساتيد را با واژه کسر شان الفتی است ديرينه.

"یه درخواست هم از هودر و بقیه ی وبلاگ های پرخواننده دارم که اونها هم یه جای وبلاگشون این عبارت arabian gulf رو لطفا بگذارند. میدونم ممکنه خیلی دلشون نخواد ولی ظاهرا در رده بندی گوگل "ارزش لینکی" هر سایت هم مهمه و مثلا یک لینک از وبسایت هودر یا ابطحی یا بهنود یا گویا میتونه به اندازه ی ده ها لینک از وبلاگ من تاثیر گذار باشه."