.comment-link {margin-left:.6em;}

بر ما چه گذشت

همه چيز از همه جا و البته خاطرات جوانی ـ عليرضا تمدن

Friday, March 11, 2005

انسرينگ ماشين

.
۱- سلام، انسرينگ ماشين محمد به دليل نقص فنی در دسترس نيست. اين يخچال محمده، لطفا پيغام خود را کوتاه و شمرده بگذاريد تا آنرا به وسيله يک آهن ربا به خود بچسبانم.

۲- سلام شما با اصغر تماس گرفته ايد. اگر از اداره برق تماس می گيريد، پول را فرستادم. اگر پدر و مادرم هستيد لطفا پول را بفرستيد، دستم تنگه. اگر تقی هستی، جان مادرت ۲۰۰ تومانی که دستی گرفتی بيار بده. اگر شما خانم هستی و خوشگل، Don't worry! انَ مالدار. فلوس موجود.

۳- خوشوقتم! من پيغام گير حسن هستم. ببخشيد! به جا نياوردم. جناب عالی؟

۴- اين يک پيغام گير تلفنی نيست. اين دستگاهی است که فکر شما را می خواند. بعد از شنيدن صدای بوق درباره نام، شماره تلفن و پيغامتان فکر کنيد تا من در اولين فرصت فکر کنم که به شما پاسخ بدهم يا نه.

۵- سلام، من خانه هستم ولی يک آدم عوضی ممکنه زنگ بزنه که حوصله اش را ندارم. لطفا پيغام بگذاريد و اگر پاسخ شما داده نشد بدانيد که شما همان شخص هستيد.

۶- پيغام يک سازمان قضايی تحت نظارت يک آدم ريشوی عينکی:
سلام و زهرمار! اگر نويسنده ايد پيغام بگذاريد تا دهنتان را سرويس کنيم. اگر روزنامه نگاريد، با گذشتن پيغام ننه شما سرويس خواهد شد. اگر فعال سياسی هستيد خشتک شما بر سر شما کشيده خواهد شد. در غير اين صورت روی خط بمانيد تا رديابی کنيم برای تحويل فوری انواع وسايل کمک آموزشی مثل واجبی و لنگه کفش در محل.