.comment-link {margin-left:.6em;}

بر ما چه گذشت

همه چيز از همه جا و البته خاطرات جوانی ـ عليرضا تمدن

Wednesday, June 23, 2004

تقديم به پدر علم حسنی شناسی، سيد ابراهيم نبوی

this is an audio post - click to play


امروز به کوری چشم اين ابراهيم داور هيچ استراجتی ندارم اما به جاش دو سه تا تيکتاک خوب دارم . اوليش که شنيدم چند تا آدام جمع شدند فيلتر را اعتراض کنند. من خودم يک تراکتور دارم و هم يک شخمزن که هر روز می بندمش و ميرم کشاورزی وشخم ميزنم هر دو هم فيلتر دارند.تو حيوان مکانيکی که به فيلتر اعتراضی داری؟ اِشّک ! من ماهی چهار تا فيلتر عوض ميکنم هيچ اعتراض هم نمی کنم.بيوک آقا که خودش مکانيکه و من هم می شناسمش گفت که خيلی هم خوبه که فيلتر باشه . ای ابطحی! تو که آدام بودی تو چرا . پيغام من به اين ابطحی هم که افتاده توی آتاری بازی اينه که فکر کردی آتاری بلدی بايد همه کار بکنی؟ منم پسرم بلده. خوبشم بلده. هميشه هم توی جام جهانی فيفاست و برزيل هم هست. اتفاقا من هم يکبار اين دسته های خر رو گرفتم و باهاش بازی کردم ولی چون آلمان بودم باختم. ببين اين که برزيله ، ولی چی! شلوغ نمی کنه کاری هم به کار فيلتر تراکتور و بيوک آقا مکانيک نداره پس تو هم خجالت بکش و برو تمرين کن تا بتونی يک روز برزيل بشی.

تيکتاک دوّم هم مال کار بديه که برادرهای مسلمان در آنجا کردند و آن ذبح آن آمريکای بی ناموس بود که اگه ناموس داشت اسم خودش را پل نمی گذاشت که همه از بالا و پايينش برند و بياند. از آن هم بدتراينکه اين يکی از اون دو تا جانسون صهيونيست بوده که يکبار منزل شامپوش را خريد و من عصبانی شدم و خاليش کردم و توطئه را فهميدم، پس تو بطريشون ادرار کردم فرستادم به اون بقالی بی ناموس که پس بفرسته برای ارباباش.
پس خوب بود که ذبح شد ولی اشکال شرعی داشت که من خودم فهميدم و الان ميگم که دفعه بعد اشتباه نکنند و بهانه به دست دشمن بی ناموس ندهند. انشاالله.
من خودم عکس هاش رو توی اين تمدن حيوان چه گذشت ديدم و خيلی هم تحليل کردم و حتی تحقيق هم کردم که حالا ميگم براتون به شرطی که ساکت باشيد . ای مردم اينجا به شما ميگم که اسلام خطر شد و اين ها ذبحشون اسلامی نيست. من از اين عکسها ديدم که جسد اين پل رو به من بود و من اتفاقا تازه از مستراح آمده بودم و پشتم به مستراح بود. البته اون يک علمی است و من با اساتيدم و شماها نمی فهميد. ای اساتيد! دقت کنيد چون مهمه. من رو به عکس، عکس رو به من، من پشت به مستراح، عکس رو به مستراح . حيوان تو مسلمانی! ذبح غير شرعی ميکنی، نميدونی بايد رو به قبله باشه. حيوان! رو به مستراح می بری سرشو. حالا رو به مستراح بريدی به درک. پس چرا آب ندادی به آن حيوان زبون بسته.

چونکه عصبانی شدم ديگه هيچ تيکتاکی ندارم بريد خانه بخوابيد.