.comment-link {margin-left:.6em;}

بر ما چه گذشت

همه چيز از همه جا و البته خاطرات جوانی ـ عليرضا تمدن

Friday, July 16, 2004

زبان های رايج. قسمت اول ـ زبان های دستآستين، پاچه خواری و چمنی

دوستان عزيز چند وقتی است که يک پديده ای شايع شده در وبلاگستان که يک عده آدم مزاحم بيکار وبلاگ هايی که به روز نشده اند را پينگ می کنند يا می زنند يا هر چی. {توضيح پينگ برای آنها که نمی دانند: هر وبلاگی که به روز می شود برای آنکه ديگران از به روز شدن سايت وی مطلع شوند در جايی ميرود و با وارد کردن اسم و آدرس سايتش در آنجا ديگران را از به روز شدن سايت خود مطلع می کند.} می خواهم اينجا با زبان آدميزاد از اين دوستان که اين شوخی يا بازی يا هر چيزی که خودشان باور دارند را شروع کرده اند خواهش می کنم که اين کار را نکنند. چون اين کار ناخودآگاه در نظر خواننده نسبت به وبلاگ نويسی که به دروغ پينگ شده تاثير ميگذارد. حالا اگر اين درخواست به زبان محاوره ای من را فهميديد که چه بهتر ولی از آنجا که اکثر افرادی که اين کار را ميکنند به زبان های ديگر غير از زبان من و شما صحبت می کنند سعی می کنم ترجمه درخواست بالا را در زبان های مختلف در طی دو مقاله بياورم که بخش اول آنرا در زير ملاحظه می کنيد.
 
 الف ـ زبان امت حزب الله: توضيح- اين زبان را در جوامع علمی به دستآستين می شناسند در اين زبان عناصر اصلی جمله به جای فعل و فاعل و مفعول، دست و آستين می باشند. به اين شکل که همواره در اين زبان دست فرد اول از آستين فرد دوم در می آيد و مسبب انجام کاری می شود. از ديگر ويژگی های اين زبان تأکيد بر تکرار عمل می باشد و معمولا جملات اين زبان با "يکبار ديگر" آغاز می شود.
مثال: يک بار ديگر دست استکبار جهانی به سرکردگی آمريکای جنايت کار از آستين عمال صهيونيست داخلی و جيره خواران وطنی بيرون آمد و با عمل کثيف پينگ دادن دروغينِ سايت برادر متعهد، جناب آقای تمدن چهره کريه خود را بيش از پيش به منصه ظهور گذاشتند.
 
 ب ـ زبان روزی نامه نگاری: اين زبان را در محافل علمی به پاچه خواری می شناسند. اين زبان در ايران قدمتی طولانی دارد و بسيار در بين بعضی از نويسندگان و شاعران و روزنامه نگاران رايج است. از اساتيد معاصر اين زبان می توان از استاد احمد عزيزی ياد کرد که توانست تحولی عظيم در اين سبک به وجود آورد و با تلفيق اين زبان با هنر ادبيات، سهم بسزايی در تحولات اين سبک داشت. مثال: صبح امروز حضرت آقای استاد، دکترنا و مولانا و مقتدانا عليرضا تمدن (ان ادرارهُ) در سخنان گهر بارشان در جمع ميليونی وبلاگ نويسان سراسر دنيا بر اين نکته تأکيد کردند که ما توی دهان دشمنان وبلاگ و پينگ دهندگان دروغين می زنيم.
 
پ ـ زبان چارواداری يا چاله ميدانی : اين زبان در محافل علمی به نام چمن شناخته می شود که مخفف سه کلمه بسيار مهم و استرتژيک در اين زبان يعنی چاکريم، مخلصيم و نوکريم است. اين زبان هم در بين ايرانی ها قدمتی چند دهه ای دارد و به دليل تعداد زياد کلمات رکيک و فحش های خواهر و مادر در بين جوانان بسيار سريع جای خود را باز کرده. از ويژگی های اين زبان می توان به لهجه خاص و شيرين اين زبان اشاره کرد. اين زبان از جمله معدود زبان هايی است که در هنگام تکلم از آداب خاصی بايد پيروی کرد و شخص متکلم موظف می باشد که به صورت يک کتّی به ايستد و دست را به کمر بزند و حتی الامکان يک ابرو را تا جايی که می شود بالا بياندازد و حتما اخم کند. در گذشته نه چندان دور متکلم موظف بوده که کلاه شاپو و لنگ هم داشته باشد که در طی گذر زمان اين سنت پسنديده فراموش شده. با اين حال همانطور که پيشتر بيان شد اين زبان هنوز بسيار در بين جامعه رايج است خصوصا در زمان های وقوع دعوا و کتک کاری.
مثال: مرديکه مادر فلان خجالت نمی کشی از اين پينگ مينگ های الکی ميدی. ميخوای بزنم دهن مهنتو سرويس کنم جوجه ماشينی. ديگه از اين غلط ها نکنی ها. برو خدا رو شکر کن زن بچه ملت اينجان و الا حالتو ميکردم تو قوطی می فرستادم همون قبرستون که اسمال سگدست را فرستادم رفت. حاليت شد. زر و مر زيادی هم موقوف. ضمنا علی آقا ما چمنتيم، بازم اگه بدخواه مدخواه داشتی مارو خبر کن بيايم سه سوت بادمجون بکاريم زير چشماش، دو تا هم خط بندازيم رو سر و صورتش که نقاشيمونم کرده باشيم. 
 
قسمت دوم "زبان های رايج" بزودی در همين جا.