فرق اين توبميری با توبميری های ديگه
خوب مثل اينکه خطر داره جدی و جدی تر می شود. با خواندن گزارش هيات تحقيق ۱۱ سپتامبر دارم کم کم به اين نتيجه مي رسم که شايد اين يقه گيری نظامی حتی قبل از رياست جمهوری آمريکا يعنی تا پنج شش ماه ديگر انجام بشود و بايد آماده باشيم برای افغانستان سوم شدن و يا عراق دوم شدن. من نمی دانم که آقايونی که توی ايران درگير ملوان اسير کردن و دختر های پاچه کوتاه را توی تشت پر از سوسک انداختن و مصاحبه و سخنرانی های غير مسئولانه در رابطه با اينکه اسرائيل را فلان می کنيم و آمريکا را بهمان می کنيم هستند آيا وقت می کنند که اين گزارش را بخوانند يا نه. و آيا اصولا در اين حد درک و سواد سياسی دارند که اهميت اين هيات و گزارش آن و مفهوم مجموعه تحرکات و جو سازی های اخير بر ضد ايران را بفهمند يا نه.
به هر حال فکر می کنم بايد يک جوانمرد پيدا بشود و به اين آقايان حالی کند که اينجا ديگه مسأله مردم نيستند که بخواهيد زير سبيلی در کنيد و افاضات بفرمائيد که مشکلات هست و انشاالله حل می شود. اينجا قضيه حفظ نظام هست که از چپی و راستی به در و ديوار می کوبيد برای بقااش و حاضر هستيد که برای آن همه کار انجام دهيد. خوشبختانه از معدود دفعاتی است که همه همسنگريم چرا که شما بايد برای حفظ نظامتان زور بزنيد (البته اگر زودتر از صدام خطر را بفهميد) و ما برای حفظ مردممان و مملکت. پس لطفا بيائيد بجنبيم تا دير نشده. اگر فرصت کرديد برويد اينجا و اين گزارش را بخوانيد.
اگر نه بيائيد قسمت هايی از گزارش هيات تحقيق را با هم مرور کنيم.
۱-در صفحه ۶۰ اين گزارش به صراحت بيان شده که انفجار سال ۹۶ برج کبار در ظهران که منجر به مرگ ۱۹ آمريکايی شد به وسيله حزب الله سعودی صورت گرفته که از طرف ايران حمايت مي شود.
بخوانيد:
In June 1996, an enormous truck bomb detonated in the Khobar Towers
residential complex in Dhahran, Saudi Arabia, that housed U.S. Air
Force per-sonnel.
Nineteen Americans were killed, and 372 were wounded.The opera-tion
was carried out principally, perhaps exclusively, by Saudi Hezbollah, an
organization that had received support from the government of Iran.While the
evidence of Iranian involvement is strong, there are also signs that al Qaeda
played some role, as yet unknown.
۲- صفحه ۶۱ - حسن ال ترابی رئيس جمهور وقت سودان در سال ۹۰ و ۹۱ با تز نزديک کردن بنياد گرايان شيعه و سنی به يکديگر زمينه يک سلسله ملاقات ها را بين سران القائده و ايران در سودان فراهم می نمايد. اين ملاقات ها منتهی به قرارداد نا نوشته ای بين دو طرف مي گردد برای آموزش نظامی اعضای القائده برای عمليات تخريبی در کمپ هايی در ايران. هدف از اين کار استفاده از نيروی القائده برای مبارزه با اسرائيل و آمريکا بوده.
بخوانيد:
Turabi sought to persuade Shiites and Sunnis to put aside their divisions and
join against the common enemy. In late 1991 or 1992, discussions in Sudan
between al Qaeda and Iranian operatives led to an informal agreement
to coop-erate
in providing support—even if only training—for actions carried out pri-marily
against Israel and the United States. Not long afterward, senior al Qaeda
operatives and trainers traveled to Iran to receive training in
explosives. In the
fall of 1993, another such delegation went to the Bekaa Valley in Lebanon for
further training in explosives as well as in intelligence and
security. Bin Ladin
reportedly showed particular interest in learning how to use truck bombs such
as the one that had killed 241 U.S. Marines in Lebanon in 1983.The relation-ship
between al Qaeda and Iran demonstrated that Sunni-Shia divisions did not
necessarily pose an insurmountable barrier to cooperation in terrorist
opera-tions.
As will be described in chapter 7, al Qaeda contacts with Iran continued
in ensuing years.
ميتوانيد جزئيات اين موضوع را در صفحات ۲۴۰ تا ۲۴۲ بيابيد.
۳-صفحه ۱۰۸ - اشاره دوباره به انفجار ظهران و نقش مستقيم ايران به عنوان آمر.
بخوانيد:
Although the 1995 National Intelligence Estimate had warned of a new type
of terrorism, many officials continued to think of terrorists as
agents of states
(Saudi Hezbollah acting for Iran against Khobar Towers) or as domestic
crim-inals
(Timothy McVeigh in Oklahoma City).As we pointed out in chapter 3,
the White House is not a natural locus for program management. Hence,
gov-ernment
efforts to cope with terrorism were essentially the work of individ-ual
agencies.
خيلی نکات ديگر هم هست که چون هنوز فرصت نکردم که تمام گزارش را بخوانم می گذارم برای بعد. ولی از همين دو سه پاراگراف می توان فهميد که بر خلاف تصور آقای آصفی و باقی دوستانشان در وزارت خارجه مسأله فقط عبور اعضا القائده از ايران نبوده و خيلی بغرنج تر از اين حرف هاست.
مطلب بی بی سی را هم در مورد اين گزارش بخوانيد.
به هر حال فکر می کنم بايد يک جوانمرد پيدا بشود و به اين آقايان حالی کند که اينجا ديگه مسأله مردم نيستند که بخواهيد زير سبيلی در کنيد و افاضات بفرمائيد که مشکلات هست و انشاالله حل می شود. اينجا قضيه حفظ نظام هست که از چپی و راستی به در و ديوار می کوبيد برای بقااش و حاضر هستيد که برای آن همه کار انجام دهيد. خوشبختانه از معدود دفعاتی است که همه همسنگريم چرا که شما بايد برای حفظ نظامتان زور بزنيد (البته اگر زودتر از صدام خطر را بفهميد) و ما برای حفظ مردممان و مملکت. پس لطفا بيائيد بجنبيم تا دير نشده. اگر فرصت کرديد برويد اينجا و اين گزارش را بخوانيد.
اگر نه بيائيد قسمت هايی از گزارش هيات تحقيق را با هم مرور کنيم.
۱-در صفحه ۶۰ اين گزارش به صراحت بيان شده که انفجار سال ۹۶ برج کبار در ظهران که منجر به مرگ ۱۹ آمريکايی شد به وسيله حزب الله سعودی صورت گرفته که از طرف ايران حمايت مي شود.
بخوانيد:
In June 1996, an enormous truck bomb detonated in the Khobar Towers
residential complex in Dhahran, Saudi Arabia, that housed U.S. Air
Force per-sonnel.
Nineteen Americans were killed, and 372 were wounded.The opera-tion
was carried out principally, perhaps exclusively, by Saudi Hezbollah, an
organization that had received support from the government of Iran.While the
evidence of Iranian involvement is strong, there are also signs that al Qaeda
played some role, as yet unknown.
۲- صفحه ۶۱ - حسن ال ترابی رئيس جمهور وقت سودان در سال ۹۰ و ۹۱ با تز نزديک کردن بنياد گرايان شيعه و سنی به يکديگر زمينه يک سلسله ملاقات ها را بين سران القائده و ايران در سودان فراهم می نمايد. اين ملاقات ها منتهی به قرارداد نا نوشته ای بين دو طرف مي گردد برای آموزش نظامی اعضای القائده برای عمليات تخريبی در کمپ هايی در ايران. هدف از اين کار استفاده از نيروی القائده برای مبارزه با اسرائيل و آمريکا بوده.
بخوانيد:
Turabi sought to persuade Shiites and Sunnis to put aside their divisions and
join against the common enemy. In late 1991 or 1992, discussions in Sudan
between al Qaeda and Iranian operatives led to an informal agreement
to coop-erate
in providing support—even if only training—for actions carried out pri-marily
against Israel and the United States. Not long afterward, senior al Qaeda
operatives and trainers traveled to Iran to receive training in
explosives. In the
fall of 1993, another such delegation went to the Bekaa Valley in Lebanon for
further training in explosives as well as in intelligence and
security. Bin Ladin
reportedly showed particular interest in learning how to use truck bombs such
as the one that had killed 241 U.S. Marines in Lebanon in 1983.The relation-ship
between al Qaeda and Iran demonstrated that Sunni-Shia divisions did not
necessarily pose an insurmountable barrier to cooperation in terrorist
opera-tions.
As will be described in chapter 7, al Qaeda contacts with Iran continued
in ensuing years.
ميتوانيد جزئيات اين موضوع را در صفحات ۲۴۰ تا ۲۴۲ بيابيد.
۳-صفحه ۱۰۸ - اشاره دوباره به انفجار ظهران و نقش مستقيم ايران به عنوان آمر.
بخوانيد:
Although the 1995 National Intelligence Estimate had warned of a new type
of terrorism, many officials continued to think of terrorists as
agents of states
(Saudi Hezbollah acting for Iran against Khobar Towers) or as domestic
crim-inals
(Timothy McVeigh in Oklahoma City).As we pointed out in chapter 3,
the White House is not a natural locus for program management. Hence,
gov-ernment
efforts to cope with terrorism were essentially the work of individ-ual
agencies.
خيلی نکات ديگر هم هست که چون هنوز فرصت نکردم که تمام گزارش را بخوانم می گذارم برای بعد. ولی از همين دو سه پاراگراف می توان فهميد که بر خلاف تصور آقای آصفی و باقی دوستانشان در وزارت خارجه مسأله فقط عبور اعضا القائده از ايران نبوده و خيلی بغرنج تر از اين حرف هاست.
مطلب بی بی سی را هم در مورد اين گزارش بخوانيد.
0 Comments:
Post a Comment
بازگشت به صفحه اصلی