.comment-link {margin-left:.6em;}

بر ما چه گذشت

همه چيز از همه جا و البته خاطرات جوانی ـ عليرضا تمدن

Monday, March 28, 2005

بعد از چند روز غيبت

.
۱-حالم خوبه. مشکلی هم نبود به جز گرفتاری های درسی و کاری سعی می کنم از امروز منظم بنويسم.

۲- مسابقه مقاله نويسی را فراموش نکردم بعد از تعطيلات نوروزی اعلام می کنم فقط اميدوارم به خاطر تاخير زياد داورها و اسپانسرها و شرکت کنندگان جا نزده باشند.

۳- همه چيز از همه جا و البته خاطرات جوانی. درست می گيد. خيلی وقته که ديگه از خاطرات جوانی خبری نيست. به زودی يکی ديگه از اين خاطرت را آماده می کنم. آنهايی که داستان های ق ب لی را خواندند حتما از اين هم خوششون خواهد آمد.

۴- پرواز عشق و افتخار از اردکان تا ارواين. اين عنوان مطلبی بود که بعد از بازی ايران و ژاپن نوشتم و ايده اش از پارچه نوشته بزرگی گرفته شده بود با مضمون يا امامزاده سيد هاشم اردکان که جلوی تماشاچی ها نصب شده بود . می خواستم منتشرش کنم ولی وقتی قضايای کشته شدن ملت در ازدحام و شلوغی بعد از بازی را شنيدم بيخيال عشق و عاشقی شدم. به جای اون بريد سايت های بايرمونيخ، هامبورگ و کايزرسلاترن را نگاه کنيد که تيتر های اولشون هاشميان، مهدوی کيا و زندی است.

در پايان لازم می دانم که يک تشکر ويژه بکنم از دوست عزيزی که چند ساعت پيش محبت کرد و ما رو پينگ کرد . داشتم ديگه از بی خوانندگی دق می کردم. چقدر به اين بچه هايی که چپ و راست مطلب می نوشتند و پينگ می کردند حسودی کردم.

از دوستان وبلاگ نويس هم تمنا دارم که جان مادراتون ۲۴ ساعت هيچی ننويسيد که من وقت کنم يک مطلب بنويسم و پابليش کنم. گرفتاری شديم ها! تا ميام پای کامپيوتر که يک چيزی بنويسم می بينم ای بابا! ملت الحمدالله همه شدند اسوشيتد پرس و دارند نيم ساعت يکبار مطلب می دند بالا. يک نگاهی به مطالب رفقا انداختن همان و تمام شدن کوپن کامپيوتر و رسيدن وقت خواب همان.