.comment-link {margin-left:.6em;}

بر ما چه گذشت

همه چيز از همه جا و البته خاطرات جوانی ـ عليرضا تمدن

Tuesday, March 29, 2005

ل مثل لينک

.
يک عدد چيپس دوريتو به خاطر شباهت به کلاه پاپ به مبلغ ۱۲۰۰ دلار در ebay فروش رفت

پينک ليدی، جواد ترين ماشين کلاسيک دنيا. ببخشيد، منظورم شهلا ترين بود.

آينه گوگل.

اولين کفش هوشمند دنيا ساخت کمپانی آديداس.

انجمن حمايت از حيوانات بر عليه جنيفر لوپز.

Peer2Mail نرم افزاری برای ذخيره فايل های شما بر روی وب-ميل های با ظرفيت بالا مثل Gmail.
مانيتورهای آنورش پيدا

موزه بسته بندی مواد غذايی.

مبايل های پروژکتوردار.

يا امام زمان! به خوابم نيای عفریته.

سايت آشغال جمع کن ها.

موز دات کم.

Monday, March 28, 2005

بعد از چند روز غيبت

.
۱-حالم خوبه. مشکلی هم نبود به جز گرفتاری های درسی و کاری سعی می کنم از امروز منظم بنويسم.

۲- مسابقه مقاله نويسی را فراموش نکردم بعد از تعطيلات نوروزی اعلام می کنم فقط اميدوارم به خاطر تاخير زياد داورها و اسپانسرها و شرکت کنندگان جا نزده باشند.

۳- همه چيز از همه جا و البته خاطرات جوانی. درست می گيد. خيلی وقته که ديگه از خاطرات جوانی خبری نيست. به زودی يکی ديگه از اين خاطرت را آماده می کنم. آنهايی که داستان های ق ب لی را خواندند حتما از اين هم خوششون خواهد آمد.

۴- پرواز عشق و افتخار از اردکان تا ارواين. اين عنوان مطلبی بود که بعد از بازی ايران و ژاپن نوشتم و ايده اش از پارچه نوشته بزرگی گرفته شده بود با مضمون يا امامزاده سيد هاشم اردکان که جلوی تماشاچی ها نصب شده بود . می خواستم منتشرش کنم ولی وقتی قضايای کشته شدن ملت در ازدحام و شلوغی بعد از بازی را شنيدم بيخيال عشق و عاشقی شدم. به جای اون بريد سايت های بايرمونيخ، هامبورگ و کايزرسلاترن را نگاه کنيد که تيتر های اولشون هاشميان، مهدوی کيا و زندی است.

در پايان لازم می دانم که يک تشکر ويژه بکنم از دوست عزيزی که چند ساعت پيش محبت کرد و ما رو پينگ کرد . داشتم ديگه از بی خوانندگی دق می کردم. چقدر به اين بچه هايی که چپ و راست مطلب می نوشتند و پينگ می کردند حسودی کردم.

از دوستان وبلاگ نويس هم تمنا دارم که جان مادراتون ۲۴ ساعت هيچی ننويسيد که من وقت کنم يک مطلب بنويسم و پابليش کنم. گرفتاری شديم ها! تا ميام پای کامپيوتر که يک چيزی بنويسم می بينم ای بابا! ملت الحمدالله همه شدند اسوشيتد پرس و دارند نيم ساعت يکبار مطلب می دند بالا. يک نگاهی به مطالب رفقا انداختن همان و تمام شدن کوپن کامپيوتر و رسيدن وقت خواب همان.

Monday, March 21, 2005

سال نو مبارک

ممنون از تمام دوستانی که از طريق ايميل تبريک نوروزی فرستادند. بر خلاف مدی هم که اين روز ها باب شده هيچ فرقی نمی کنه که اين ايميل به اصطلاح فله ای بوده يا غير فله ای. مهم نفس عمله که همون شادباش گفتنه. به نظر من اصلا عيبی نداره که يکی متن يا کارت تبريکی را آماده کُنه و برای عده زيادی بفرسته. همين که يکی محبت می کنه و من را هم جزو دوستانش به حساب مياره و تبريک می فرسته برای من با ارزشه. اين واقعا خود خواهيه که من از طرف توقع داشته باشم که يک متن را برای عده زيادی تک تک بفرسته. دختر چهارده ساله هم نيستم که بگم وای ايميلم لو رفت. به هر حال دوستان، از همگی تون ممنونم، چه آنها که در يک ايميل دست جمعی من را مورد لطف قرار دادند و چه آنها که ايميل اختصاصی فرستادند.

Friday, March 18, 2005

نامه وبلاگ نويسان به هاشمی و اعلام همکاری در تبليغات انتخاباتی

align="right">
ای نامه که می روی به سويش از جانب من کف کن ز رويش

حضرت حجت الاسلام و المسلمين عاليجناب آقای هاشمی سردار سازندگی

ما، جمعی از وبلاگ نويسان، از آنجايی که شيفته احساس تکليف شما برای حضور در انتخابات رياست جمهوری شده ايم و از آنجا که همچنان که فرموده ايد در بين ديگر کانديداها شخص خاصی را در اين قد و قواره نيافتيم خواهان همکاری با شما در راه اين افتخار هستيم. همانطور که می دانيد وبلاگستان فارسی به دليل محبوبيت بالا و سابقه خوب از قدرت و نفوذ بالايی در بين افکار عمومی برخوردار است (بياد بياوريد خليج فارس، رضا زده، و غيره را).

خالصانه خدمتتان عرض می کنيم که با توجه به جميع جهات بالا، کليد موفقيت شما در دستان وبلاگ نويسان است. سوگند می خوريم که بذل عنايت شما به ما می تواند بسيار موثر تر باشد از آنچه که شما اکنون به وسيله چند روزنامه نگار و چند رسانه محدود مثل شرق و بی بی سی و از اين دست انجام می دهيد. باور کنيد که يک عکس تمام قد رو به دوربين با خنده نمکين و مشهور از شما در وبلاگ های ما می تواند صد ها برابر آن عکس پشت به دوربين روی جلد سالنامه شرق تاثيرگذار باشد. سردار! خام نشويد! اگر اين سالنامه قرار بود تنها در محدوده قزوين توزيع شود بحثی نبود؛ ولی انتشار عکسی زننده از پشت شما در سطح کشور و در اينترنت، در تمام دنيا را آيا نبايد تعبير به اين کرد که اين دوستان نمک را خورده اند و کمر به شکستن نمکدان بسته اند.

به هر روی اميدوارم که ما را دوستان واقعی خود بدانيد و در نظر داشته باشيد که ما می توانيم بهترين خدمات تبليغی را در اختيار شما قرار بدهيم.

در زير نظر شما را به فهرست خدمات تبليغاتی وبلاگستان به همراه قيمت و ساير جزئيات جلب می نمايم. به اميد همکاری روز افزون.

عکس تمام قد رو به دوربين در بالای وبلاگ به جای لوگو. هر وبلاگ چهار صد هزار تومان

مقاله کلاس بالا - مقالاتی که در ذکر سجايای شخص در قالب های تحليلی، تشريحی، تحقيقی، حماسی و غيره نوشته می شود. هر مقاله ۲۵۰۰۰۰ تومان.

مقاله خطری - مقالاتی که عموما به منظور خراب کردن رقيبان کار می شود. هر مقاله ۳۰۰۰۰۰ تومان.

پتيشن - هر پتيشن در صورت امضای جمعی ما حد اقل ۲۰۰۰۰ امضا خواهد داشت. ۱۵۰۰ تومان برای هر امضا.

تغيير اسم وبلاگ ها - نظير انچه که در مورد امروز انجام داديم. مثلا در يک روز خاص همه اسم وبلاگمان را "ما اکبرو ميخوايم يالّا" می کنيم. هر وبلاگ برای هر روز تغيير نام ۱۰۰۰۰۰ تومان.

لوگو در کنار صفحه - لوگوی شما را با لبخند مليح به وسيله بهترين طراحان می سازيم و در ستون کنار وبلاگ هایمان قرار می دهيم. هر لوگو ۸۰۰۰۰ تومان

لينک دائمی در کنار صفحه - با خريد يک لوگو اين مورد به صورت رايگان در اختيار متقاضی قرار داده می شود.

لينک مستقيم در لينکدونی يا در متن - با اشاره به نام شما لينک داده می شود. اين مورد برای شما رايگان است چون با ديدن اسم شما لينک هيچ وقت مشاهده نخواهد شد.

لينک گنگ ـ بدون اشاره به نام شما با کلماتی گنگ ولی جذاب و در ارتباط با موضوع لينک داده می شود. مثال: لينک به سايت شما يا عکس شما با اين مضمون. "بازگشت قدرت و افتخار به ايران را در تنها در دستان نوازشگر او جستجو کنيم". هر لينک ۱۵۰۰۰۰ تومان

لينک گمراه کننده - با اشاره به يک موضوع تحريک آميز سيل خوانندگان را به سوی وب سايت يا عکس يا هر آنچه که شما می خواهيد روان می کنيم. مثال: "ويدئوی جديد پاريس هيلتون و پاملا اندرسون رسيد" يا "عکس های سر بريدن و خوردن خون و جيگر زن ايتاليايی در عراق" يا "عکس های جديد هديه تهرانی با بيکينی". هر لينک ۴۰۰۰۰۰ تومان

خدمات جانبی
پالتاک (جديد) - امکان جديدی که می توانيم به وسيله آن شما را به بهترين نحو معرفی کنيم. مثلا می توان عنوان جلسه بعدی را گذاشت "بررسی اثرات مثبت حضور رفسنجانی در انتخابات".هر جلسه ۱,۵۰۰,۰۰۰ تومان

کامنت - می توانيم با کامنت گذاشتن در وبلاگ های ديگران توجهشان را به حضور شما در عرصه انتخابات جلب کنيم. هر کامنت ۱۰۰۰ تومان مثال: سلام وبلاگ خوبی داری به من سر نزدی هم نزدی، اما به رفسنجانی رای بده.

در صورت تمايل می توانيد با بخش بازاريابی ما تماس بگيريد تا ترتيب کار داده شود. باز هم می گوييم که با توجه به خدمات بی نظير ما بدون شک کليد موفقيت شما در دستان وبلاگستان فارسی است و بس.

جمعی از وبلاگ نويسان

Thursday, March 17, 2005


آنچه که روی کاغذ آسان است و در دل من و تو ناممکن

نوروز پيروز

Wednesday, March 16, 2005

جابجايی به مناسبت سال نو

امروز وقتی آمدم خانه و اين صحنه را ديدم فکر کردم بد نيست اگر برای يک مدت بخش وبلاگ نويسی و پيگيری اخبار و مطالب روز را در خانه، بسپارم به دست با کفايت مادر بزرگ همسرم و خودم به کارهای مهم تر مثل خواندن مجله جوانان، تعامل با شوی قاسم گلی، همسوئی و هماوايی با حجی جون و شبخيز و رسيدن به وفاق و همدلی با صوراسرافيل و هخا و ضيا بپردازم.

Tuesday, March 15, 2005

ل مثل لينک

جاتون خالی بعد از مدت ها رفتم نشستم يک کاپوچينوی داغ و خوش طعم با اين سه تا رفيق نوشيدم، حالم جا اومد.

اون آخری همون حسين خمينیه که چند وقت پيش آمده بود آمريکا به قصد براندازی نظام و هم پياله مايکل لدين شده بود. ولی چون خوديه اشکال نداره.
عکس‌های حسين خمينی با مايکل لدين
سخنرانی حسين خمينی در واشنگتن
مخالفت نوه آيت الله خمينی با جمهوری اسلامی بی بی سی فارسی
حسين خمينی خواستار اقدام بوش برای آزادی ايران شد BBC

فروش ماشين زمان در ebay

دنيا را ۳۶۰ درجه ببينيد

Interactive Buddy

Monday, March 14, 2005

ل مثل لينک


توی وبلاگ زهرا و يک وبلاگ ديگه مطلب جالبی خوندم. شوراي اطلاع‌رساني دفتر تبليغات اسلامي حوزه‌ي علميه‌ي قم يک سايت به اسم پوپک طراحی! کرده برای بچه ها. بعد نمی دونم چه جوری شده که کمپانی ديزنی از طرح اينها خوشش آمده و برداشته سايتشون را کپی کرده و به عنوان طرح خودش قالب کرده به ملت. البته خدارا شکر بچه های حوزه علميه حواسشون جمع بوده و وقتی طراحی می کردند حق کپی رايت را برای خودشون محفوظ نگه داشتند. حالا شنيدم که قراره ديزنی را به خاطر اين دزدی آشکار سو کنند و پدرش را در بيارند.

بوندسليگا:
مهدوی کيا از نيمه دوم وارد زمين شد و گل سوم تيمش را به بيلفيلد زد تا هامبورگ ۴ - ۳ در زمين حريف برنده بشه.
هاشميان هم با اينکه از دقيقه ۷۲ وارد زمين شد نتونست نتيجه ۱ - ۰ باخته به شالکه را عوض کُنه. حالا شالکه با اين برد خانگی جای بايرن مونيخ را در صدر جدول گرفت.
زندی هم در بازی اين هفته تيمش در برابر مونشن گلادباخ غايب بود. زندی که هميشه به عنوان يار ثابت برای کايزرس لاترن بازی می کرد از وقتی که تصميم گرفت برای تيم ملی ايران بازی کُنه از ترکيب اصلی تيمش کنار گذاشته شد!

اگر می خواهيد راديوی خود تون را داشته باشيد اينجا را کليک کنيد.

اگر مي خواهيد سيستم کامنت راحت و بي دردسر داشته باشيد که بدون هيچ مشکلی و فقط با يک کليک فحش خواهر و مادر بخوريد اينجا را کليک کنيد.

اگر هم می خواهيد مثل من، به يک دوست خوبتون تبريک بگيد اينجا را کليک کنيد.

اگر هم می خواهيد از بازگشت يک عزيز اظهار خوشحالی کنيد اينجا را کليک کنيد.

Sunday, March 13, 2005

دومين جلسه؛ گزارشات و بازتاب ها و توضيحات من

چاپ اول: گزارش آنلاين جلسه
منتقد: گزارش جلسه به همراه فايل صوتی

و نظرات ساير دوستان:
آشپزباشی - مجيد زُهَری - بيژن صف سری - عبدالقادر بلوچ - بیلی و من - سایه آبی - پناهندگی - رک‌گو - سينه چاك - شرتو - رهايی - عشق مرغابی

حرف های مهمی در مورد جلسات برگزار شده و حواشی آن دارم که تا چند ساعت ديگه در ادامه همين پست خواهم نوشت. فقط يک نکته هست که طاقت نميارم تا چند ساعت صبر کنم.

يک يا چند نفر آدم مريض با دزدی هویّت و کامنت گذاشتن در وبلاگ های ديگران می خواهند به حساب خودشان ناصر را بی اعتبار کنند. پيغامی برای اين ها دارم.

ببينيد! ما حضور شما را در کنار ناصر و ناصرها لازم و ضروری می دانيم و به بودن شما اهميت می دهيم. اصلا بدون شما بسياری از مفاهيم در اين فضای مجازی و اين وبلاگستان فارسی بی معنا خواهد بود.راستش من کم کم داشت حوصله ام سر می رفت. چقدر آدم های بافکر، بافرهنگ، بی عقده، با سواد، با شعور! ديگه حوصله ام از ناصر هم داشت سر می رفت. داشتم کم کم فکر می کردم نکنه همه، اينجا، تو اين دنيای مجازی اينجوريند. ولی خدا را شاکرم که شماها هستيد و بودن شماست که کمک می کنه من قدر دوستانی مثل ناصر را بدانم و به داشتن شان افتخار کنم. از برکت وجود شماست که مفاهيمی چون عشق و رفاقت و صداقت و خدمت به همنوع و در يک کلام انسانيت هيچ گاه منزلت خود را از دست نمی دهد.اگر من و باقی دوستانم ديروز که شما نبوديد انقدر کار ناصر برايمان عادی شده بود که حتی نامی هم از ناصر در تمام مدت جلسه نبرديم. امروز، به برکت حضور شما، ياد بيست سی تا ايميل مفصلی افتادم که اين عزيز در طول هفته قبل برای ما فرستاد تا بتونيم جلسه دوم را به بهترين نحو برگزار کنيم و خودش هم در تمام مدت زمان جلسه سکوت کرد. آره! بودن شما کمک کرد که من به ياد دوست عزيزم بيفتم، به خاطر داشتن چنين دوستی به خود ببالم و ارزش کار بزرگش برای من و ديگر دوستانم ده ها برابر بشه. می بينيد چه قدرتی داريد؟ خود را دست کم نگيريد و قدر خود را بدانيد. اميد دارم که هر روز پر رنگ تر از ديروز عقده گشايی کنيد و نفرت بدرانيد تا مفهوم عشق هر روز برای من پر رنگ تر از ديروز شود.

در ضمن همانطور که ده ها بار در جاهای مختلف تقاضا کرديم لطفا کسانی که مايل به همکاری در مديريت جلسات پالتاک هستند به من ايميل بزنند تا ترتيب حضورشون داده بشه. به هر حال من تصميم دارم که ديگر در جلسات به عنوان ادمين حضور نداشته باشم. البته در پشت صحنه هر کاری از دستم بر بياد می کنم. از اول هم قرار نبود که همه کارها به وسيله يک گروه خاص انجام بشه. باز هم ميگم ما فقط شروع کرديم ولی اتاق گفتگو متعلق به همه وبلاگ نويسانه و دوستان بايد دست بالا بزند و با احساس مسئوليت همکاری کنند.

Friday, March 11, 2005

انسرينگ ماشين

.
۱- سلام، انسرينگ ماشين محمد به دليل نقص فنی در دسترس نيست. اين يخچال محمده، لطفا پيغام خود را کوتاه و شمرده بگذاريد تا آنرا به وسيله يک آهن ربا به خود بچسبانم.

۲- سلام شما با اصغر تماس گرفته ايد. اگر از اداره برق تماس می گيريد، پول را فرستادم. اگر پدر و مادرم هستيد لطفا پول را بفرستيد، دستم تنگه. اگر تقی هستی، جان مادرت ۲۰۰ تومانی که دستی گرفتی بيار بده. اگر شما خانم هستی و خوشگل، Don't worry! انَ مالدار. فلوس موجود.

۳- خوشوقتم! من پيغام گير حسن هستم. ببخشيد! به جا نياوردم. جناب عالی؟

۴- اين يک پيغام گير تلفنی نيست. اين دستگاهی است که فکر شما را می خواند. بعد از شنيدن صدای بوق درباره نام، شماره تلفن و پيغامتان فکر کنيد تا من در اولين فرصت فکر کنم که به شما پاسخ بدهم يا نه.

۵- سلام، من خانه هستم ولی يک آدم عوضی ممکنه زنگ بزنه که حوصله اش را ندارم. لطفا پيغام بگذاريد و اگر پاسخ شما داده نشد بدانيد که شما همان شخص هستيد.

۶- پيغام يک سازمان قضايی تحت نظارت يک آدم ريشوی عينکی:
سلام و زهرمار! اگر نويسنده ايد پيغام بگذاريد تا دهنتان را سرويس کنيم. اگر روزنامه نگاريد، با گذشتن پيغام ننه شما سرويس خواهد شد. اگر فعال سياسی هستيد خشتک شما بر سر شما کشيده خواهد شد. در غير اين صورت روی خط بمانيد تا رديابی کنيم برای تحويل فوری انواع وسايل کمک آموزشی مثل واجبی و لنگه کفش در محل.

Thursday, March 10, 2005

ل مثل لينک


چقدر خوبه که آدم ها می تونند در عصر تکنولوژی تمام خريدهاشون را از طريق کامپيوتر و با کرديت کارد انجام بدند

متاسفانه ابراهيم نبوی با رفتاری که در پيش گرفته بدجوری داره خودش را خراب می کنه.

تا زمستون تموم نشده اين برفسازه ها را ببينيد.

مجری بسازيد.

آقای پليسی که از خطرات اسلحه صحبت می کند و ناگهان... video

سومين کنفرانس سالانه ايميل های نيجريه ای. چطور بنويسيم که بيشتر پول در بياريم.

ابلهی که در يک شب به خاطر سرعت زياد ۱۹ بار گرفتار پليس شد.

دانشگاهی که واحد آموزش spam و spyware ارائه ميده.

Tuesday, March 08, 2005

دومین نشست وبلاگ‌نویسان ایران در پالتاك



* زمان: شنبه 22 اسفند 1383 (12 مارس) ساعت 21 به وقت تهران
* نشانی: Paltalk>>>Miscellaneous>>>Blogiran

* موضوع این جلسه: «اخلاق وبلاگ‌نگاری» با زیرمجموعه و هدف‌های: نتیكت و آداب ارتباط در دنیای مجازی، ارتباطات اخلاقی وبلاگ‌نویسان و وبلاگ‌خوانان، بحث شناسایی هویت كامنت‌گذاران و بحث كامنت‌های هرز، علل و رفع تنش بین وبلاگ‌نویسان جهت سالم‌تر شدن فضای ارتباطی وبلاگستان ایرانی، نفی ادبیات غیراخلاقی و هرزه‌نویسی علیه دیگران و پیشنهاد راه‌هایی برای ارتباطات سالم‌تر و بهتر با دیگران.
(این بحث زیرمجموعه‌های بسیار دیگری را شامل خواهد شد كه فعلاً در این جلسه در این ارتباط صحبت خواهد شد)

* مدیران این جلسه: خورشید خانوم، زن‌نوشت، امشاسپندان، سیلویا پلات، زنانه‌ها
برما چه گذشت، سردبیر خودم، مجید زهری، آشپزباشی، آلیوس ماكسیموس

* این مطلب به منزله دعوت از شما وبلاگ‌نویس محترم می‌باشد.
***
به زودی وب‌سایت رسمی وبلاگ‌نویسان ایران در پالتاك، آغاز به كار خواهد نمود و كلیه‌ی مسائل، اخبار، رویدادها، مطالب، گزارش جلسات، بازتاب‌ها و آموزش مربوط به پالتاك را از این به بعد به صورت مستقیم آنجا می‌توانید پیگیری كنید.

Sunday, March 06, 2005

اولين جلسه پالتاکی وبلاگ نويسان؛ گزارشات و بازتاب ها

منتقد: اولين اجلاس را می توانيد به طور کامل در اين وبلاگ گوش کنيد همراه با توضيحات و عکس.
هموطن ها: اينجا هم حدود ۲.۵ ساعت از جلسه را می توانيد گوش کنيد به علاوه توضيحات نويسنده.
ساده تر از آب: گزارش آنلاين جلسه
چاپ اول: گزارش آنلاين جلسه.

گزارش خبرگزاری آلمان از جلسه وبلاگ نويسان

حسين درخشان علت نيامدنش را توضيح داده
ديزی راکر: توی جلسه به دليل مشکل خطوط اينترنت نتوانست صحبت کُنه. توی وبلاگش می توانيد نظراتش را بخوانيد.
نظر مجيد زهری
نظر عبدالقادر بلوچ
نظر نويسنده وبلاگ پناهجويان
نظر شبگرد

جديد
نقطه ته خط: نظرت مسبب اين گردهمايی و يکی از مديران جلسه مورد تاييد من هم هست.
آچار فرانسه: کوتاه، مفيد، با چند پشنهاد خوب.
پارسا نوشت: گزارش طنزگونه و خواندنی پارسا صائبی.
فانوس: نظر آليوس يکی ديگر از مديران جلسه.
آشپزباشی: اين هم يک گزارش طنزآميز ديگر.
غربتستان: گزارش کسی که بيشترين حرف ها را برای گفتن داشت ـ حدود ۲۰ دقيقه از کل زمان جلسه ـ حتما بايد خواندنی باشد. خانم پانته آ هر چند که زمان زيادی تريبون را در اختيار داشت ولی انصافاً خوب و متين صحبت کرد.
سينه چاك: اين هم طنز جالبيست پر از نکته!
هواي تازه: يک مطلب کوتاه
درد دل های صادقانه: يک تحليل ديگر از صداهای افراد و باز طبق معمول در راس آنها ناصر خالديان.
پناهندگی: اولندش، دومندش، سومندش و برو بالا
و اين ليست به تدريج تکميل می شود

Friday, March 04, 2005

نکات مهم در مورد جلسه پالتاکی وبلاگ نويسان

بخش رسمی جلسه
شنبه 15 اسفند 1383 (۵ مارس) ساعت ۲۱:۳۰ تا ۲۳:۳۰ به وقت تهران

دستور جلسه: بررسی نظرات و پيشنهادات در مورد اتاق گفتگوی وبلاگ نويسان
محور های مورد بحث:
۱- تعين روز و ساعت جلسات و فاصله زمانی بين آنها (هفتگی، دو هفتگی، ماهانه يا غيره)
۲- بررسی پيشنهادات در رابطه با موضوعات مورد بحث در جلسات آتی. تعيين موضوع جلسه هفته آينده.
۳- بحث درباره نحوه اداره جلسات و انتخاب مدير يا مديران برای جلسه آتی.
۴- راه های اطلاع رسانی و آگاهی دادن به وبلاگ نويسان برای مشارکت فعال در جلسات آينده و اطلاع رسانی عمومی در ارتباط با بحث های مطرح شده در اتاق گفتگو.
۵- بررسی قابليت های فردی شرکت کنندگان برای کمک های داوطلبانه به منظور برگزاری بهتر جلسات اتاق گفتگوی وبلاگ نويسان.

بخش غير رسمی جلسه
ـ در نيم ساعت ابتدای جلسه اشکالات فنی شرکت کنندگان به وسيله دوستان فنی پاسخ داده خواهد شد. لطفا دوستانی که مشکل فنی دارند يا آشنايی به کار در پالتاک ندارند حتما راس ساعت ۹ صبح به وقت ايران در اتاق گفتگو حاضر باشند. به سوالات فنی دوستان بعد از ساعت ۹.۵ ترتيب اثر داده نخواهد شد.
ـ در نيم ساعت انتهای جلسه در صورت موافقت شرکت کنندگان می توانيم به بحث دعوا های وبلاگی و بحث در مورد ايجاد شرايط برای رسيدن به همدلی و وفاق و رفع سوء تفاهم های موجود در بين وبلاگ نويسان بپردازيم.

توجه توجه:
۱- در بخش رسمی جلسه تنها درباره دستور جلسه و محور های مورد بحث صحبت کنيد. بحث های متفرقه را بگذاريد برای بخش غير رسمی انتهای جلسه.
۲- با توجه به موضوع جلسه، اکيدا از بحث های سياسی تند توام با توهين، ناسزا، تهمت پرهيز کنيد.
۳- برای صحبت وقت بگيريد و نوبت را در صحبت کردن مراعات کنيد.
۴- حتی الامکان از فرستادن پيغام متنی در اتاق گفتگو خود داری کنيد. در صورتی که شخص خاصی طرف صحبت شماست به خود اون شخص IM بفرستيد.
۵- تأکيد می کنم که دوستان از انتقاد در بخش رسمی جلسه پرهيز کنند. لطفا دوستان متخصص در اين زمينه که کم هم نيستند، اجازه بدهند حد اقل يک جلسه برگزار بشود و موضوعی برای انتقاد باشد و بعد حمله کنند.

شرکت کنندگانی که موارد بالا را رعايت نکنند از حق صحبت کردن و پيغام فرستادن محروم می شوند و در صورت تکرار برای هميشه از اتاق گفتگو اخراج خواهند شد.

Thursday, March 03, 2005

من و دوست پسرم

امروز خوندن يک مطلب من را ياد اولين باری انداخت که دوست پسرم شب رو می خواست بياد خونه ما بخوابه. موضوع بر می گرده به چهار سال پيش. اون زمان ما ايران بوديم و توی ايران هم به خاطر شرايط اجتماعی و فرهنگی يک مقدار سخت گيری ها بيشتره و همه در اين موارد مراعات می کنند.

هيچوقت بحث و جنجال و دعواهايی که بين من و خانمم اون روز در گرفت را فراموش نمی کنم. وای که چه محشری به پا کرد. هر چی هم سعی می کردم که بهش بفهمونم که ديگه دوره و زمونه عوض شده و بايد يک مقدار بازتر فکر بکنی و کمتر سختگيری کنی، به خرجش نمی رفت. واقعا نمی فهميدم که چرا بايد اينقدر عصبانی بشه. خلاصه که بعد از کلی جر و بحث تونستم راضيش کنم که دوست پسرم شب خونه ما بمونه. اون شب تا صبح خانمم صد بار بيدار شد تا چک کُنه که کسی دست از پا خطا نکنه و خلاصه خواب را به همه ما حروم کرد.

شش ماه بعد نگين، دوستِ پسرم، نيما به وسيله آ شيخ محمد تقی چيذری عاقد محلمون رسما و شرعا عضوی از خانواده ما شد و با پسرم ازدواج کرد. ديگه از اون به بعد مشکل شب خوابيدن هم حل شد، ولی خاطره اون شب کذائی برای هميشه توی ذهن من موند.

پی نوشت ۱: اين يک برداشت آزاد يا همون سوژه دزدی هنری بود از اين طنز خيلی باحال

پی نوشت ۲ (برای IQ های زير ۸۰): اين داستان بود. يعنی خالی بندی بود. يعنی واقعی نبود. من نه پسر دارم نه دوست پسر. نه اين کاره ام نه اون کاره. نه از کلوز اِت در اومدم نه رفتم توی کلوز اِت. فقط الکی يک چيزی نوشتم. لطفا آغايون محترم هم آويزون ايميل ما نشند.

Wednesday, March 02, 2005

ل مثل لينک و خ مثل خورده فرمايش

به سبک زيتون نازنين اين پست را شماره گذاری می کنم

۱- از دوستانی که مايل به شرکت در گردهمايی پالتاکی هستند دعوت می کنم که اگر مايلند با کار در پالتاک پيش از شروع جلسه آشنا بشند، روز جمعه ساعت ۹ تا ۱۲ صبح به وقت ايران در بلاگيران ـ اتاق گفتگوی وبلاگ نويسان ايرانی حضور به هم برسانند.

۲- برای تهيه گزارش از گردهمايی پالتاکی، نويسنده وبلاگ امشاسپندان قبول زحمت کرده و انجام آنرا به عهده گرفته که از ايشان تشکر می کنم. اما برای ضبط صدای اين گردهمايی به منظور استفاده عموم هنوز کسی داوطلب نشده. از نظر فنی نمی دونم که اين کار به چه صورته و آيا امکانی در خود پالتاک برای اين منظور هست يا نه. به هر حال اگر کسی بتونه در اين زمينه کمک کُنه خيلی خوبه.

۳- ۸ مارچ نزديکه و خا نم های وبلاگستان حسابی در تلاشند برای راه انداختن يک برنامه خوب و آبرومند. شما هم اگر پيشنهادی داريد برايشان به اين آدرس ايميل کنيد (carnaval@iftribune.com)يا اينجا کامنت بگذاريد.

۴- مجيد زهری عزيز انتقاد کرده بود از موضوع جلسه پالتاک و همين طور نحوه مديريت آن و تصميم گيری ها.
تصميم داشتم راجع بهش توضيح بدم و بگم که دعوايی که پيش آمده بود از ديد من و بسياری از وبلاگ نويسان از جمله خود مجيد موضوع بسيار مهمی بوده. اينقدر مهم که خود مجيد تصميم داره که يک سلسله مطالب دنباله دار را در رابطه با اين دعوا قلمی کُنه. از طرف ديگه اين بحث می تواند فتح بابی باشه برای بحث درباره علل خود محوری و عدم تمايل به کارهای جمعی در بين جامعه ايرانی و وبلاگ نويسان به طور خاص، به عنوان نماد اين جامعه در فضای سايبر.
می خواستم توضيح بدم که تصميمات من و "تعداد قليل" دوستان که برنامه ريزی اين کار را انجام داده ايم، نه تنها ايده آل نبوده، که سرتاپا اشکال بوده و انتقاد از آنها بر عموم دوستان واجب شرعيست. ولی همانطور که بارها تأکيد کرديم اين اتاق متعلق به ما نيست و قرار هم نيست که ما اداره کننده آن باشيم. اين اتاق گفتگو متعلق به تمام وبلاگ نويسان فارسی زبان است. اميدوارم در جلسات آتی دوستان ديگر، از جمله خود آقای زهری پا پيش بگذارند تا به تدريج اشکالات ابتدای کار مرتفع شود و بتوانيم در فضايی آرام و دمکراتيک به بحث و تبادل آرا بپردازيم.
خلاصه که می خواستم اينها را بگم، ولی اينقدر لفتش دادم که مشمول مرور زمان شد و من هم از گفتنش منصرف شدم!

۵- نمي دونم تونستيد راديوی عبدالقادر بلوچ را گوش کنيد يا نه. خيلی از سبک کارش خوشم اومد. اين برنامه راديويی در واقع گزارشی است از آنچه در طول يک هفته در وبلاگشهر اتفاق افتاده. به سبک نوشته هاش مختصر و مفيده. در عرض ده دقيقه تمام اتفاقات مهم وبلاگستان را پوشش داده. فقط ای کاش يک مقدار چاشنی طنز هم قاطی کارش می کرد. حيف بلوچه که با اين همه استعداد در طنز پردازی، توی برنامه راديوييش اينقدر شق و رق و عصا قورت داده باشه. به هر حال براش آرزوی موفقيت می کنم و منتظر برنامه هفته آينده راديوبلاگ هستم.
توی پرانتز بايد بگم که خودم هم چند وقتی هست که به فکر يک برنامه راديويی يا آديوبلاگ، يا يک چيزی توی اين مايه ها هستم. نمی دونما! ولی شايد تا چند وقت ديگه يک برنامه طنز راديوی را شروع کنم.

۶- مدتی اين مثنوی تاخير شد
آره مسابقه مقاله نويسی را ميگم. بعد از نونی که اين آقای ناصر خان توی دامن خودش و ما گذاشت و اين گردهمايی پالتاکی پيش اومد؛ موضوع مسابقه با اينکه تقريبا همه کاراش هم آماده بود يک مقدار عقب افتاد. اميدوارم توی هفته ديگه بتونيم سوت آغاز مسابقه را بزنيم.

۷- دوستان عزيز اگر که می خواهيد تغييرات اساسی در زندگی خود تون و نسل های آتی پيش بياد لطفا در 26 جولاي 2006، ساعت 11.39.13 بپريد و ورجه وورجه کنيد. چی؟ هذيون؟ نه بابا هذيون نمی گم که. بريد اينجا را بخونيد تا بفهميد که راست می گم.

۸- کورش ضيابری وبلاگ نويس و خبرنگار ۱۴ ساله ايرانی که حتما معرف حضور همگيتون هست. اصولا امکان نداره که وبلاگ نويس، وبلاگ خوان و يا حتی همسايه و فک و فاميل يک وبلاگ نويس باشيد و از کورش ايميل دريافت نکرده باشيد. ايميل های کورش گذشته از متنش که بيشتر گلايه است، بسيار مفيد و پرمحتوا است. خود من تا حالا سه جهار تا از دوست های قديميم را که سال ها بود گمشون کرده بودم و هيچ خبری ازشون نداشتم تونستم از طريق ليست send to ايميل هايی که از کورش برام رسيده بود پيدا کنم.
حالا اين آقا کورش ما از سوی فدراسيون جهانی انجمن روزنامه نگاران و نويسندگان به عنوان جوانترين روزنامه نگار شناخت شده. باور نداريد بريد خبر را از ايرنا بخوانيد. البته شنيدم که رئيس فدراسيون روزنامه نگاران اهدا اين جايزه را منوط به اين کرده که به مدت سه روز (بله! فقط سه روز) کورش تعهد بده که ايميل براشون نفرسته. برای همين کورش از پدر و مادرش درخواست کرده که سه روز دست و پاش را به تخت ببندند تا نتونه دسترسی به کامپيوتر داشته باشه.
گذشته از شوخی به کورش عزيز تبريک ميگم و آرزوی موفقيت های بيشتر براش دارم.

۹- خوب به سلامتی آقای رفسنجانی هم فعاليت های انتخاباتیش را شروع کرده. البته نحوه - کار ايشان يک مقدار متفاوته. ولی به نظرم روش موثرتريه .

۱۰- داشت يادم می رفت. گروهی زحمت کشيدند و برای معرفی نوروز و فرهنگ ما به خارجی ها اين سايت خوب و غنی از مطلب را ساختند . از من هم خواستند که براشون تبليغ کنم. حالا من هم از شما می خوام که به دليل کار فرهنگی و خوبی که اين دوستان می کنند تبليغ اين سايت را بکنيد. اين کار در واقع تبليغ فرهنگ و رسومات خود ماست که در آستانه نوروز خوبه که به رخ دوستان خارجيمون بکشيم.

وه! خسته شدم! بايد از زيتون بپرسم چه جوری ميتونه ۱۸، ۱۹ تا شماره باحال را پشت هم رديف کُنه. بيخود نيست که ميگند کار هر کس نيست خرمن کوفتن.

پی نوشت: اوه اوه اوه. خبرچين رو يادم رفت. شماها يدتون نره. بريد بخونيد.