.comment-link {margin-left:.6em;}

بر ما چه گذشت

همه چيز از همه جا و البته خاطرات جوانی ـ عليرضا تمدن

Wednesday, June 30, 2004

اطلاعيه مهم

پسورد ايميل ياهوی من دزديه شده و يک بابايی شروع کرده از طرف من ايميل فرستادن برای دوستانم. از اين طريق به اطلاع می رسانم من ظرف چند روز گذشته از طريق اکانت ياهو هيچ ايميلی برای هيچ کس نفرستادم. بنابراين از تمام دوستان تقاضا دارم که اگر به نام من ايميلی از طرف ياهو دريافت کردند بدانند که از جانب من نبوده و تا اطلاع ثانوی من تمامی ايمل هايم را از طريق اکانت Gmail ارسال ميکنم.

پاسخی برای يک دوست

مطلب زير يک مقدار روده درازی غير متعارفه که غير از تعداد معدودی بقيه از آن سر در نمی آورند. با عرض معذرت از خواننده های اين وبلاگ اگر که بعد از خواندن چند سطر اول ديديد چيزی نمی فهميد لطفا برويد و چند ساعت ديگر برگرديد و قول می دهم با مطالب باحال در خدمتتان باشم.

اول اينکه خيلی مواقع شده که من يک چيزی گفتم و يا نوشتم و بعد که برگشتم و به آن فکر کردم به اين نتيجه رسيدم که شايد نبايد اين حرف زده می شد. يکی از اين موارد هم "مافيا" خطاب کردن بچه های زحمتکش وبی ادعای کاپوچينو بوده که باعث رنجش دوست خوبم شيده شده. اعتقاد عميق دارم که به کار بردن کلماتی که شائبه توهين را ايجاد کند خصوصا اگر بدون هيچ مبتدا و خبری باشد و يا به نوعی به عنوان باور جمعی شناخت نشده باشد کار صحيحی نيست. چرا که حتی اگر کلام به کار برده شده در باور من نوعی, دارای خواستگاه و منطقی محکم و مستدل باشد از آنجايی که به صورت قائم به ذات در کلام آورده شده باعث گمراهی شنونده و خواننده ميشود و اين همان است که از آن به عنوان تشويش اذهان عمومی ياد ميکنند. به بيان ديگه آدم يا کسی را متهم به چيزی نمی کند و يا اگر کرد بايد دليل ومدرک بياورد و يا مطمئن باشد که دستکم آن کلام باور عمومی ۸۰% افراد جامعه است که من در زمان لقب دادن مافيا به اين دوستان مطمئن نبودم و نيستم . پس به کار بردن کلمه مافيا در آن جمله کار صحيحی نبود و من از اين بابت از تمام بچه های کاپوچينو خصوصا تو شيده عزيز عذر ميخواهم. پس تا اينجای کار يک هيچ به نفع شما.

دوم اينکه من بقيه را خبر ندارم ولی شخصا هميشه به کاپوچينو علاقه داشتم، از روز اولی هم که اين وبلاگ را راه انداختم کاپوچينو جزو لينک های دائمی من بوده و هيچ کس نداند شيده می داند که هميشه از کار ارزشمند تهيه اين مجله اينترنتی تعريف کردم. اصلا مگه ميشه که زحمت تهيه اين همه مطلب ارزشمند و خواندنی را نديده گرفت. بنابر اين من هيچ مشکلی با مجله کاپوچينو ندارم و هميشه هم از حاميان آن بودم و اميدوارم که بمانم. پس مجددا اگر آن کلمه مافيای کذائی اين شبهه را به وجود آورده که من با کاپوچينو مشکل دارم عذر ميخواهم و حساب کار تا اينجا ميشود دو هيچ به نفع شما. ولی...

ولی از اين جا به بعدش را ميخواهم يک جور ديگه بنويسم راستش اين قسمتش را فقط دارم برای تو می نويسم شيده جان به خاطر اينکه ميدونم باقی بچه ها فرصت ندارند و وقت نمی کنند که اين مطلب را بخونند. ميدونم که همگيشون حسابی گرفتارند. مثلا احسان که حسابی گرفتار کار های دانشگاه است و از طرفی هم ساعت ۲ شب بايد Update کُنه. خوب از اين آدم ميشه توقع داشت که بشينه و اين مطلب را بخونه يا مثلا اگر مطلبی براش نوشتی و ايمل کردی جواب ايميل ات را بده. دِ نميشه ديگه. مثل ما که نيست که ۲۰ ساعت الکی بيدار باشه و الکی بره سر کلاس های فوق ليسانس و الکی وبلاگ بنويسه و الکی الکی هفته ای ۵۰ ساعت کار الکی بکنه برای اينکه سر ماه بايد قسط های رنگ به رنگ الکی بده و الکی زن و بچه داشته باشه که مجبور باشه کلی هم با اونها الکی وقت صرف کُنه و آخرش هم الکی ببينه که بايد کمتر از چهار ساعت بخوابه تا بتونه تک تک ايميل های الکی که بهش ميشه را جواب بده. آره شيده جان احسان هيچ چيزش الکی نيست پس حق داره که اگر Tract Back يا ايميل الکی گرفت جواب نده. ايميل جواب دادن مال آدم های بيکاری مثل ابطحی و نبوی و هودر و شيده است. نه مال آدم های حسابی مثل ا ی ن ه ا که سرشون شلوغه و روزی کلی هم کامنت فدات شم و باحال بود و قربونت شم دارند.

از اينها گذشته شيده جان بايد بدونی که اين حرفها که جواب ايميل ملت را ندادن بی ادبيه و يا اگر کسی لينک دائم بهت داد بايد يا بهش لينک بدی يا اگر وبلاگش را نمی پسندی ازش بخواهی که لينکت را برداره و از اين دست حرف ها دِمده شده. در واقع بايد برای کلاس کار اصولا جواب ملت را نداد به خصوص اگر بخوای طرف خيلی روت حساب باز کُنه. از طرف ديگه واقعييت اينه که تعداد خواننده محدوده و اين خواننده ها هم وقت محدودی دارند منم اين همه دوست و رفيق دارم که لازمه خونده بشند حالا برای چی بايد بيام تو را که نه می شناسمت و نه ميدونم چکاره حَسن مملکتی معرفی کنم. حالا به فرض محال که خوبم بنويسی، مطلبت هم مهم باشه، ايميلش هم کرده باشی، فقط هم خواسته باشی بخونمش و نظر بدم.

ولی شيده جان تو چکار کردی به کسی که برات يک همچين ايميلی فرستاده بود! غير از اينه که جواب مفصلی نوشتی و تشکر کردی! حالا ديدی بلد نيستی اينجور مواقع بايد چکار کرد! يک خرده از اين چ ه ا ر نفر ياد بگير که نه تنها به طرف جواب ندادند و حالش را گرفتند بلکه در اولين پست بعد از دريافت آن ايميل خواننده هاشون را هم در يک اقدام باحال به هم پاس دادند.

بگذريم راستی حساب کار از دستم در رفت، چند چند بوديم؟

بازگشت به مثل آدم نويسی: شيده جان، نميخواستم اينقدر روده درازی کنم. باور کن و بپذير از من که اهل اين حرف و حديث ها هم نيستم و دوست دارم سرم به کار خودم باشه، اگر هم به خاطر تو عزيز نبود که احساس کردم ناراحت شدی اينطوری سفره دل را باز نمی کردم.
ختم کلام

Tuesday, June 29, 2004

ل مثل لينک

محمد الفايد و کريستينا اگوئيلرا در مراسم افتتاح هرودس.

مبايل ها سبب ايجاد اختلال در کار اسپرمها می شوند.

احمد عزيزی و کسب افتخاری بزرگ برای ايران

در آخرين اجلاس "فدراسيون بين المللی ثبت و تعين واحد های اندازه گيری"، واحد جديدی به ثبت رسيد برای تعين ميزان پاچه خواری و يا خ... مالی و باعث افتخار و مسرت اينکه اين واحد به نام برادر متعهد احمد عزيزی به ثبت رسيد.
در متن بيانيه فبث توا (فدراسيون بين المللی ثبت و تعين واحد های اندازه گيری) که در جريان مراسمی که به افتخار ايشان ترتيب داده شده بود قرائت شد آمده است:

با توجه به تلاش های چندين ساله جناب آقای احمدعزيزی در بست و اشائه مفاهيم خ... مالی در دنيا و خصوصا با توجه به همّت بالای ايشان در آموزش اين صنعت در کشور ايران از اين پس واحد اندازه گيری اين عمل به نام اين دانشمند و فعال حقوق بيضه های بزرگان به نام "عزيز (AZIZ)" شناخته خواهد شد.

در جايی ديگر از اين بيانيه به يکی از صد ها نمونه از فعاليت های ايشان به شرح زير اشاره شده:

"در مقدمه یکی از این کتاب ها با عنوان از"ولایت بارانی" به قلم "احمد عزیزی "(انتشارات سروش) آمده است که:
تقدیم کتاب به رهبر انقلاب حضرت نایب مناب که از نادره گفتاران بزم ادوار وسلسله جنبانان طریقت یار است و آیینه جمالش جلا عیون و جویندگان حقیقت را جلوه رخسارش تسکین دل خون دیدارش رایحه یار غایب وجنابش حضرت صاحب زمان را نایب است حضرت آیت الله خامنه ای "روحی لقالبه الفداه" که ابرویش در بزم مرشدان حقیقت طاق و درویشان را با مملکت حسنش اتفاق است.
در میان پوست نشینان تخت ارشاد وشیران بیشه ریاضت آنکه در بزم سالکان، جمالش حق وسلطنتش برمملکت فقر مطلق است،سید خراسانی است.
جنابشان در عین آنکه شیخ موتمن وامیر انجمن اند، صراف سخن و گوهرشناس ممتحن نیز هستند وحضرتشان راقالب حسن و ترکیب چنان است که از کف پای مجرد تا فرق زلف مجعد همه بوسیدنی است!
صولتشان در بزم ادب چنان است که موزونان هند را از شوق زیارت بیاض مردمک دیده وسواد لوح بینش-چون رود سند است.
فحلان گود طرب و فهلوانان عرصه ادب، کباده کشان چرخ معانی و شناگران تخته تجرد را سعادتی بالاتر نیست که در بزم سلطان سید علی میل معنی بگیرند وسنگ سخن بگردانند،سیدی که اطاعتش واجب عینی وسلسله سیادتش به سند حسینی ،جمالش چنان حیران است که خون شهیدان را به جوش و جانبازان را در خروش آرد، آری چنین شیخی عظیم در مملکت سید الکریم رحل اقامت نیافکنده وچنین خسروی از کشور کی بر خطه ری فرمانروائی نفرموده است.
خاک خاوران را خرمن سیم وزر وترکان پارسی گو را یکدانه گوهر است،آذریان را سزد که با واسطه سید علی به آذرآبادگان خویش نازند وخراسانیان را زیبد که به پشت لسکر حسن او، علم پادشاهی افرازند.
آری در نزد خوبان محسوس است که خامنه ای منصوب سلطان طوس است و کسوت درویشی اش از شاه محبوبان "رضا" منصوص و حضرتش کشتی ولایت را لنگری و خانقاه اش جمعیت عشاق را عظیم سنگری است
."



در انتهای بيانيه آورده شده که با توجه به بزرگی اين واحد در کار های روزمره ميتوان از واحد های" ميلی عزيز" و يا "ميکروعزيز" استفاده نمود. همين طور مقرر شد که از اين پس در آمد افراد در مواقع لزوم بر مبنای واحد "عزيز" ارزيابی شود برای مثال" ۱۰۰۰۰۰ تومان در يک مايکروعزيز".

در پايان اين مراسم ايشان دستمال يزدی را که سالها از آن در بست و اشائه اين صنعت استفاده ميکردند در اختيار فبث توا (فدراسيون بين المللی ثبت و تعين واحد های اندازه گيری) قرار دادند تا در کنار ديگر واحد های اندازه گيری نظير متر و کيلوگرم و ... در موزه آن سازمان قرار داده شود.

در حاشيه مراسم:
از اين مراسم استقبال زيادی خصوصا از طرف ايرانيان به عمل آمده بود.

با ورود برادر عزيزی به سالن مراسم در حالی که انتظار ميرفت وی با تشويق حضار مواجه شود، ولی به جای آن تمامی حضار با صدای سوزناکی شروع به فرياد زدن کردند. مجری جلسه اعلام کرد علارغم توصيه اکيد و چندين باره ما به حضور دوستان در سالن برای استفاده از بيضه بند در سالن، ظاهرا اين امر رعايت نشده و طبيعيست که به دليل بزرگ بودن اين واحد در جناب آقای عزيزی با ورود ايشان همه دچار سوزش شديد بيضه شوند.

Sunday, June 27, 2004

ل مثل لينک

سرباز آمريکايی، قربانی جديد جنگ نفرت و تعصب.

تکذيب اين مطلب از طرف دفتر آيت الله نبنی (نبوی + حسنی)

خدایش بیامرزد كه در همه حال خودش بود!

پياز وبلاگ های هنرپيشه ها و افراد معروف را معرفی ميکند.

ويدئوکنفرانس از ارتفاع ۳۵۰۰۰ پايی.

هنر کامپوزيشنال. شما هم امتحان کنيد.

بلاگر های عزيز! به زودی بيل گيتس هم به جمع ما وارد ميشود.

آليس در سرزمين عجايب.

۱۰۰۰ کاراکتر پرطرفدار دنيا.

آلفابت را از زبان انجمن حمايت از حيوانات ياد بگيريد. اين فلش خيلی ديدنيه.

صحبت از آلفابت شد. اينم گالری عکس های آلفابت برگرفته از طبيعت.

بزرگ ترين مرجع آمارگيری کشورها.
اين د و بخش را حتما ببينيد.

فيلم های زيادی از بخش های مختلف يونيورسال استوديو.

يک سايت بسيار خوب آموزشی برای اينترنت باز ها.

تلويزيون ايرلند و فيلمبرداری از جرج بوش با شرت و کرست.

Saturday, June 26, 2004

نایکوئيست، شريعتمداری جمهوری خواهان آمريکا و طرح حمله نظامی به ايران

جی آر نایکوئيست شايد چهره چندان شناخت شده ای برای ما ايرانی ها نباشد. او يکی از تحليل گران و تئوری پردازان نزديک به طيف تند رو محافظه کاران به سرکردگی رامسفيلد و چينی است. وی به عنوان اهرم مطبوعاتی اين گروه به بازی در نقش ذوب شده در ولايت جرج بوش مشغول است. وی به نوعی حکم پيشقراول و جاده صاف کن اين گروه را دارد و با زمينه سازی های مطبوعاتی راه را برای تيم عملياتی اين گروه باز می کند. در مقام مقايسه از نظر نقش و جايگاه سياسی و از نقطه نظر نحوه نگارش ، نگرش و تفکر ميتوان اين فرد را با شريعتمداری در روزنامه کيهان هم رديف دانست.

در تئوری های نای کوئيست همواره دشمن و توطئه حرف اول را مي زنند. وی را در واقع مي توان يک تئوری پرداز توطئه دانست که همه چيز را از اين زاويه ارزيابی می کند و تقريبا تمام دنيا را دشمن آمريکا مي داند. وی از دشمنان سرسخت کمونيست و هر آن چيزيست که با کمونيست در ارتباط باشد. نکته اينجاست که علارقم تحليل های سست و بی پايه و اساس و تناقضات فراوان در مطالب نای کوئيست وی همچنان به عنوان يکی از تئوری پرداان اصلی طيف تندرو محافظه کاران شناخته مي شود.

در اين مطلب قصد تجزيه و تحليل مقالات و تئوری های نای کوئيست را ندارم؛ ولی آن چه که باعث شد دست به قلم ببرم و اين مطلب را بنويسم احساس خطر شديدی بود که از آخرين مقاله وی
با نام تهديد ايران
در Financial Sense به من دست داد. وی در اين مقاله با بافتن آسمان و ريسمان به هم سعی دارد که خواننده را قانع کند که حمله نظامی به ايران تنها راه حل برای بازگشت صلح و ثبات به منطقه است. وی با تحليل های سستی مانند اينکه کشوری که نفت و گاز دارد به انرژی اتمی نياز ندارد سعی در تحميق خوانندگان دارد. جالب اينکه که خود وی با نقل قولی از خامنه ای مبنی بر عدم امکان تکيه بر منابع نفتی به خاطر محدود بودن اين ذخاير عملا خط بطلان بر نظر خود مي کشد. وی در جايی ديگر از اين مقاله با آدرس های غلطی که بدون هيچ گونه سند و يا مدرکی ارائه مي دهد صرفا سعی در تهييج و جلب نظر خواننده را دارد. نظير اينکه ايران چهار لشگر نظامی در مرز عراق مستقر کرده و يا القا اين موضوع که موشکهای شهاب ۳ توانايی حذف اسرائيل را از نقشه دنيا دارند. وی با سر هم کردن اينگونه استدلالات سست و کلمات احساسی، در نهايت به اين جمع بندی مي رسد که تنها راه حل برای آمريکا، حمله نظامی به ايران است.

حقيقت اين است که در نگاه اول با توجه به سست بودن عناصر اثباتی در اين مقاله چه بسا هيچ کس آن را جدی تلقی نکند ولی حقيقت تلخ آنجاست که بدانيم اين کلام در واقع کلام بدنه اجرائی دولت فعلی آمريکاست و اين مسأله است که باعث ترس و زنگ خطر می باشد. اگر شما اين مقاله را در کنار مجموعه تحرکات آمريکا و جامعه جهانی در طی چند ماه گذشته نسبت به ايران ببينيد و فشاری که بر ايران به خاطر سلاح های هسته ای، رابطه با القائده، مسائل تروريستی، مخالفت با روند صلح خاورميانه، مسائل عراق و غيره وارد می شود يکجا بررسی نماييد و مجموع اين داستان ها را با وضعيتی که در چند ماه آخر حکومت صدام بر وی تحميل شده بود مقايسه کنيد پی به اين واقعييت تلخ مي بريد که هدف نظامی بعدی آمريکا ايران خواهد بود و گريز از اين روند تنها و تنها به خروج تيم بوش از کاخ سفيد بستگی دارد. به خصوص که با استعفای تنت رئيس سيا ـ که اتفاقا آن هم با همين زمينه سازی های مطبوعاتی نای کوئيست به استعفا انجاميد ـ و از سوی ديگر ضعيف شدن هر چه بيشتر طيف متعادل محافظه کاران با شاخص پاول اين موضوع بيشتر و بيشتر نمايان می شود.

آنچه که از دولت ايران بر می آيد اين است که با در پيش گرفتن يک ديپلماسی فعال خصوصا با متحدين اقتصادی و پرهيز از اقدامت تنش زا نظيرآنچه که اخيرا دررابطه با ملوانان انگليسی روی داد امکان يارگيری نظامی را برای آمريکا به حداقل برساند. هر چند که تجربه عراق نشان داده که آمريکا برای پياده کردن تصميماتش نيازی به هيچ متحدی ندارد. ازسوی ديگر تهران می تواند با ابزارهای مالی و تشکيلاتی که در اختيار دارد تا حد زيادی در نتيجه انتخابات رياست جمهوری آمريکا تاثيرگزار باشد. از سوی ديگر وظيفه ما شهروندان ايرانی مقيم آمريکا است که با رای ندادن به بوش و آگاه کردن اطرافيان از خطری که با ادامه حضور بوش در کاخ سفيد برای کشورو ملت ما ايجاد می شود راه را برای رسيدن مجدد وی به مقام رياست جمهوری سد کنيم.

تکمله: ميتوانيد اينجا با خواندن آرشيو مطالب نايکوئيست با ديدگاه های وی بيشتر آشنا بشويد. چند مطلب را که به نوعی در ارتباط با اين مقاله مي دانستم در زير آوردم.

دست گذاشتن بر روی مسائل احساسی و ملی خواننده برای رسيدن به هدف:
Except for the arrest of a leading al Qaeda official, the pre-war news has not been happy. Turkey turned its back on America at the eleventh hour, blocking U.S. troop deployments and throwing Washington’s military calculations into confusion. The French recently talked of vetoing a UN resolution on the use of military force against Iraq. Even the Pope, a man who lived under communism in Poland, has declared that a war against totalitarian Iraq would be immoral. On March 5 the Pope sent an emissary to warn President Bush that, “God is not on your side if you invade Iraq.” The Pope believes that a war against Iraq would be “a defeat for humanity.” Meanwhile, the Whittier Daily News is reporting that anti-war protestors trashed a 9/11 memorial last Saturday. Anti-war ruffians “burned and ripped up flags, flowers and patriotic signs” along Whittier Blvd. The deep rot of political correctness was not only apparent on the side of the vandals but also on the side of the local authorities. The Whittier Daily News reported that, “although officers witnessed the vandalism Saturday afternoon, police did not arrest three people seen damaging the display because [according to police Capt. John Rees] they were ‘exercising the same freedom of speech that the people who put up the flags were.’” These stories show that the West is paralyzed and divided. A larger power is on the march. This power supports Saddam and lifts him up. In recent days America has received two warnings about this power – two warnings that, predictably, will go unheeded. مطلب کامل

اعتقاد به اين تفکر فاشيستی که افراد يا با ما هستند و يا بر ما و گروه دوم بايد معدوم شوند:
This situation is gravely serious. And that is why President Bush offered the countries of the world a choice. They are either with us or against us. Here is the final signification in this war. Those who undermine America are enemies. Those who support America are friends. Liberal pettifogging should not be allowed to obscure this obvious truth -- which applies to individuals as well as to countries.
مطلب کامل

گوشه ای از نمايش ذوب در ولايت:
A close examination of the facts does not reveal a conspiracy to “lie” or “mislead” the American people. Whatever one thinks of CIA analysis on Iraq, the president did what he thought was right based on CIA information. It would not be reasonable to expect the president to act otherwise.

Regarding the Iraq WMD issue, the president deserves an apology from all those who have denounced him as a liar.
مطلب کامل

حمله به مسائل شخصی و خصوصی افراد و تهمت های آنچنانی بدون هيچ گونه سند و مدرک. در اين مورد خاص صدام.

Thursday, June 24, 2004

ل مثل لينک

سايتی با جک ها و ويدئوهای کمدی. انگليسی.

اوگُف به علاوه برگرکينگ نتيجه اش باحاله؟ نه!

شفاهی نويسی و گسترش آن در ادبيات فارسی.

بازسازی بازی های يورو۲۰۰۴ در بی بی سی. ميتوانيد زاويه دوربين را انتخاب کنيد. حتی ميتوانيد از زاويه ديد بازيکن ها بازی را ببينيد. برای مشاهده نياز به نصب فلش ويو داريد.

بهترين گل های يورو ۲۰۰۴ را به صورت انيميشن فلش ببينيد.

با اينکه از اين بازی های فلش خوشم نمياد ولی اين يکی فرق ميکنه. امتحان کنيد ببينيد چند متر ميتونيد اين مرتيکه مست را سر پا نگاه داريد.

عکس هايی ازعشق سوپرمن ها در فستيوال سوپرمن در متروپوليس.

من نميدونم چرا اينها بايد توی تلويزيونی که به دليل شرايط منطقه ای و زبان عربی بيشترين بيننده را دارد اين شکلی نشون داده بشند.

باب ديلون ؛ از اخراج از کالج تا دريافت دکترای افتخاری .

Wednesday, June 23, 2004

تقديم به پدر علم حسنی شناسی، سيد ابراهيم نبوی

this is an audio post - click to play


امروز به کوری چشم اين ابراهيم داور هيچ استراجتی ندارم اما به جاش دو سه تا تيکتاک خوب دارم . اوليش که شنيدم چند تا آدام جمع شدند فيلتر را اعتراض کنند. من خودم يک تراکتور دارم و هم يک شخمزن که هر روز می بندمش و ميرم کشاورزی وشخم ميزنم هر دو هم فيلتر دارند.تو حيوان مکانيکی که به فيلتر اعتراضی داری؟ اِشّک ! من ماهی چهار تا فيلتر عوض ميکنم هيچ اعتراض هم نمی کنم.بيوک آقا که خودش مکانيکه و من هم می شناسمش گفت که خيلی هم خوبه که فيلتر باشه . ای ابطحی! تو که آدام بودی تو چرا . پيغام من به اين ابطحی هم که افتاده توی آتاری بازی اينه که فکر کردی آتاری بلدی بايد همه کار بکنی؟ منم پسرم بلده. خوبشم بلده. هميشه هم توی جام جهانی فيفاست و برزيل هم هست. اتفاقا من هم يکبار اين دسته های خر رو گرفتم و باهاش بازی کردم ولی چون آلمان بودم باختم. ببين اين که برزيله ، ولی چی! شلوغ نمی کنه کاری هم به کار فيلتر تراکتور و بيوک آقا مکانيک نداره پس تو هم خجالت بکش و برو تمرين کن تا بتونی يک روز برزيل بشی.

تيکتاک دوّم هم مال کار بديه که برادرهای مسلمان در آنجا کردند و آن ذبح آن آمريکای بی ناموس بود که اگه ناموس داشت اسم خودش را پل نمی گذاشت که همه از بالا و پايينش برند و بياند. از آن هم بدتراينکه اين يکی از اون دو تا جانسون صهيونيست بوده که يکبار منزل شامپوش را خريد و من عصبانی شدم و خاليش کردم و توطئه را فهميدم، پس تو بطريشون ادرار کردم فرستادم به اون بقالی بی ناموس که پس بفرسته برای ارباباش.
پس خوب بود که ذبح شد ولی اشکال شرعی داشت که من خودم فهميدم و الان ميگم که دفعه بعد اشتباه نکنند و بهانه به دست دشمن بی ناموس ندهند. انشاالله.
من خودم عکس هاش رو توی اين تمدن حيوان چه گذشت ديدم و خيلی هم تحليل کردم و حتی تحقيق هم کردم که حالا ميگم براتون به شرطی که ساکت باشيد . ای مردم اينجا به شما ميگم که اسلام خطر شد و اين ها ذبحشون اسلامی نيست. من از اين عکسها ديدم که جسد اين پل رو به من بود و من اتفاقا تازه از مستراح آمده بودم و پشتم به مستراح بود. البته اون يک علمی است و من با اساتيدم و شماها نمی فهميد. ای اساتيد! دقت کنيد چون مهمه. من رو به عکس، عکس رو به من، من پشت به مستراح، عکس رو به مستراح . حيوان تو مسلمانی! ذبح غير شرعی ميکنی، نميدونی بايد رو به قبله باشه. حيوان! رو به مستراح می بری سرشو. حالا رو به مستراح بريدی به درک. پس چرا آب ندادی به آن حيوان زبون بسته.

چونکه عصبانی شدم ديگه هيچ تيکتاکی ندارم بريد خانه بخوابيد.

Tuesday, June 22, 2004

ل مثل لينک

یونی سايکل وسيله نقليه يک چرخی.
فيلم مربوطه.

مصاحبه خواندنی handlebars با کرول کالب سردبير پياز.

چطور ميتوانيد ميل باکس های ديگتون را به جی-ميل خودتون منتقل کنيد.

سايت جالبی برای بررسی آماری تعداد بيندگان عکس های ياهو.

بن افلک با بردن جايزه ۳۵۰۰۰۰ دلاری پوکر نشون داد که علاوه بر هنر بازيگری، قمارباز خوبی هم هست.

فتوبلاگی برای ثبت رفت و آمد های درون شهری در نيويورک .

معلمی در ژاپن شاگرد را مجبور کرد که با خون خودش روی کاغذ بنويسه "عذر ميخواهم".

نامه صدام از زندان به خانواده اش.

کريستينا آگوئيلرا برای افتتاح يک فروشگاه ۲۰۰۰۰۰ پوند دستمزد گرفت.

اين هم ساعته هم MP3 Player.

درخواست تغيير ريتينگ فارنهايت ۹۱۱ از R به PG13 پذيرفته نشد.

پل جانسون آمريکايی سلاخی شده در عربستان رکورد دار جستجو شدن در طی هفته گذشته. حتی از پاريس هيلتون هم بالاتر بوده.

۲۰ فوت بلندی مو برای مردی که سی سال سلمانی نرفته.

مصاحبه مفصل بی بی سی با کلينتون در آستانه توزيع کتاب جديد وی. فيلم ها را ببينيد.
متن کامل مصاحبه.

لطفا از حق خودتون دفاع کنيد

فرق نمی کنه که نويسنده باشيد يا خواننده. ازتون خواهش ميکنم که برای دفاع از حقوق خودتون اين بیانیه را که در اعتراض به پیش‌نویس نامناسب و کارشناسی نشده قانون جرائم اینترنتی تنظيم شده امضا کنيد.

ل مثل لينک

صحنه هايی از از اولين فيلم هندی نمايش دهنده رابط بين دو زن و اعتراض های عمومی به اين فيلم.

پشت صحنه فيلم باحال ترمينال ساخته اسپيلبرگ.

فرماندار جمهوریخواه کنيتيکت به دليل فساد مالی استعفاء داد.

دکتری که به خاطر سکس با مريضش ۵۰۰۰ دلار برای دولت صورت حساب فرستاده بود به زندان محکوم شد.

بازی کامپيوتری رقابت بين جان کاری و بوش برای رياست جمهوری.

داستان قبض دو دلاری که سی سال طول کشيد از لندن به ولز برسه.

اسلايدشو مربوط به اولين ماهواره با سرنشين و خصوصی که به فضا رفت.

Monday, June 21, 2004

بازتاب و سوتی مجدد

توضيح: برای فهميدن اين چهار کلمه بايد چهار تا مقاله ديگه را که در اين مطلب به آنها لينک داده ام بخوانيد و يا خوانده باشيد. بنابراين اگر وقت نداريد و يا حوصله نداريد که ۲۰ دقيقه برای خواندن اينها وقت صرف کنيد، محترمانه روی آن ضربدر بالا کليک کنيد و هر زمان که وقت و حوصله اجازه داد دوباره برگرديد.

بازتاب باز هم در يک تحليل آنچنانی آسمان و ريسمان را به هم بافت تا گوگلِ و اُرکات را بچسبونه به CIA و و طبق معمول هميشگی در حال تلاش برای اثبات رابطه بين ..ز و شقيقه است. البته برای پاسخ به اين تحليل من چيزی بيشتر از آنچه که دوست عزيز، آقای گنجی در فانوس گفته اند نخواهم گفت ولی.
اين اولين بار نيست که بازتاب با تحليل های مبتنی بر تئوری توطئه به بررسی مسائل روز دنيا می پردازد و مطمئنا آخرين بار هم نخواهد بود. همين چند وقت پيش بود که نيک برگ را که به دست گروه زرقاوی در عراق سر بريده شد از عوامل CIA دانست و آنجا هم با تحليل هايی مشابه مورد اخير در نهايت آمريکا را مقصر اصلی داستان قلمداد کرد. که البته در آن زمان من در پاسخی طنز آميز که حتما خواندنش را توصيه ميکنم آنچه که لازم ميدانستم بيان کردم.

مسأله اين است که داشتن عقيده و تحليل مسائل بر مبنای آن عقيده به خودی خود هيچ ايرادی ندارد. به فرض اگر من در شرايط فعلی هر تحليلی نسبت به مسائل داشته باشم حد اکثر اين تحليل به خودم مربوط خواهد بود و چهار تا و نصفی خواننده های اين وبلاگ . ضمن اينکه آن خوانندگان هم در پذيرش آن تحليل مختارند. به بيان ديگه من چه بهترين تفکر سياسی و تحليل را داشته باشم و چه يک نگرش آبدوغ خياری نسبت به مسائل داشته باشم به هيچ جايی بر نمی خورد به اين علت که قدرت اجرايی ندارم. ولی خطر آن جايی است که شاهد تحليل های کودکانه و بدون منطق و استدلال از زبان کسانی هستيم که از آغاز انقلاب سرنوشت يک ملت را در اختيار داشته اند. کم کم ميتوان تشخيص داد که با وجود افرادی با منطقی اين چنين و تحليل های بچه گانه؛ علارغم داشتن نيت خير؛ چه بر سر يک ملت که نيامده و چه مشکلاتی که ايجاد نگشته. بررسی اين دو تحليل غلط از سايتی که منتسب به فردی است که از آغاز انقلاب تجربه حضور در صف اول تصميم گيری برای يک ملت را داشته، می تواند اثبات نمايد که در طی ۲۷ سال گذشته چه تعداد از اين نوع اشتباهات داشته ايم.

و بالاخره اينکه قدرت چيز عجيبی است ، آنقدر عجيب که حتی آدم ها را به اين باور می رساند که واقعيت آن چيزی است که آنها دوست دارند نه آن چيزی که هست و در جريان است.

Sunday, June 20, 2004

ل مثل لينک

دوست داشتيد خونتون اينجا بود.

فروش سوپ ترياک در رستوران های چين.

نقشه های پانوراميک از غرب آمريکا.

برس ليزری ! قابل شما را نداره فقط ۶۹۵ دلار.
اينجا هم ميتوانيد فيلم های مربوط بهش را ببينيد.

Spider - Man هندی !

هندتاپ FlipStart آخرشه ! ای عزيز دل برادر.

هفته ويدئوبلاگ .

دقيقه نود در زمين داور.

ای اُرکات ! خاک بر سرت.

هميشه حسين درخشان يکبار هم حسن درخشان. به افتخار تمام پدر های باحال دنيا.

اينها هم با اينکه مافيای خوبی توی وبلاگستان برای خودشون درست کردند ولی خدائيش از اين مصاحبشون نميشه ساده گذشت.
توضيح: البته حساب شيده از بقيشون جداست.

خدا وکيلی برای پيگيری جام ملت های اروپا هيچ سايتی بهتر از سايت بی بی سی نيست. حتی سايت رسمی خود جام.

Friday, June 18, 2004

عکس های گردن زدن اسير آمريکايی در عراق

تکميل خبر
عبدلعزيز ال مکرين مضنون اصلی قتل پل جانسون، گروگان آمريکايی به همراه سه تن از همدستانش به وسيله پليس عربستان به قتل رسيد.
عکس جنازه عبدلعزيز ال مکرين.
اسلايد شو مرتبط.

توضيح ضروری: ضمن اينکه کاملا مخالف سانسور خبری هستم ولی می پذيرم که نمايش خشونت لخت به اشخاصی که مايل به ديدن آن نيستند کار درستی نيست. بنابر اين از همه کسانی که در طول چند ساعت گذشته با ورود به اين وبلاگ بی آنکه خود خواسته باشند شاهد اين عکس های فجيع و مشمئزکننده بودند عذر خواهی ميکنم و عکسها را از اين سايت حذف ميکنم. کسانی که مايل به ديدن عکس ها هستند ميتوانند با کليک بر روی لينک مربوطه آنها را مشاهده کنند.


مهندس آمريکايی که به وسيله نيروهای منسوب به القائده به اسارت در آمده بود امروز به قتل رسيد. وی در طی بيست سال گذشت به عنوان مهندس قراردادی برای شرکت هليکوپتر سازی آپاچی در کشور عربستان مشغول به کار بود. دو روز پيش فيلمی منتشر شد که وی را با چشم بند و دست بسته نمايش می داد و يکی از گروگان گيران در حالی که صورت خود را پوشانده بود به زبان عربی تهديد کرد که در صورتی که ظرف ۷۲ ساعت زندانيان القائده از زندان های عربستان آزاد نشوند، گروگان آمريکايی به قتل ميرسد. در طی دو ماه گذشته اين دومين مورد از اين نوع قتل های فجيع در منطقه می باشد. پيش از اين نيز يک آمريکايی ديگر به نام نيک برگ در عراق گردن زده شده بود. با توجه به اظهارات اخير گروه القائده بيم آن ميرود اين قتل ها همچنان ادامه پيدا کند.

در زير عکس های آمريکای اسير که امروز به قتل رسيد را مشاهده ميکنيد.
WARNING GRAPHIC PHTHOS. US Hostage Beheads in Saudi Arabia.

عکس ۱ ـ عکس ۲ ـ عکس ۳


مطالب مرتبط:
عکس ها و اخبار مرتبط در سايت ياهو.
فيلم بريدن سر نيک برگ.

Thursday, June 17, 2004

ل مثل لينک

آمريکايی اسير در عربستان سر بريده شد.

نرم افزار تصحيح نگارش انگليسی با امکانات غير قابل باور.

Hyperlinkomotic نرم افزار مديريت لينک.

چطور امکان ديده شدن وبلاگمون را در موتور های جستجو بيشتر کنيم.

آموزش انگليسی برای سربازان حافظ صلح ناتو.

اينجا ميتوانيد دعا کنيد برای برکناری بوش و همکاران.

عکس بازسازی شده فردی توسط اعداد و حروف.

قبرستون ده امام ـ قسمت پنجم

برای خواندن قسمت قبلی به اينجا برويد.

آقا مهدی - رئيس گروه - دستور بازرسی بدنی داد.حالا صحنه را مجسم کنيد که ما چهار تا با استاده و راننده بيخ ديوار قبرستون ايستاديم؛ رئيس بسيجی ها جلوی مينی بوس سمت چپ ما ، بقيشون هم ما رو حلقه کرده بودند. با دستور آقا مهدی برای بازرسی بدنی، عين صحنه ای که توی فوتبال پنالتی ميزنند و بعدش تمام بازيکن ها مياند توی محوطه جريمه به سمت گل؛ برادران عذب بسيجی هفت هشت نفری با هم هجوم آوردند برای امر شيرين بازرسی بدنی. مثل اين بود که بهترين قسمت اين بازی جاسوس گيريشون همين تيکه بود. خلاصه هر کدوم آمدند سراغ يکی از ما و يکی دوتاشون هم بندگان خدا چيزی بهشون نرسيد.

حالا جالب اين بود که بابايی که به پست استادمون خرده بود همچين با تمام وجود بازرسی بدنی ميکرد که من پيش خودم گفتم اين بدبخت همين الانه که واجب الغسل بشه. حالا باز استاده جوون بود و يک بر و رويی هم داشت ولی من تو کف اونی بودم که مشغول مالوندن يا بازرسی بدنی پيرمرد راننده بود. همچين مناطق حساس اين پيرمرد بدبخت را می چلوند که هر کی نمی دونست فکر ميکرد که پيرمرده جنيفر لوپزه و پسر بسيجی هم بن افلک . صحنه يک جوری بود که آدم ناخودآگاه ياد فيلم های لاندابوزانکا می افتاد.

در طول مدتی که امر خطير بازرسی بدنی در حال انجام بود و تمامی سوراخ های موجود به اضافه چند تا سوراخ اضافی بررسی می شد آقا مهدی پانصد کيلويی مشغول بازپرسی از ما بود. هر چی ما ميگفتيم نره اون ميگفت بدوش . می پرسيد کی از اسرائيل وارد شديد ، با هواپيما آوردند پيادتون کردند يا با چتر نشستيد ، چه اطلاعاتی را داريد جمع آوری ميکنيد و رابطتون توی ايران کيه. حالا هر چی ما ميگفتيم که دانشجوييم يارو اصلا نمی شنيد و سوالات خودش را ميکرد. صحنه را تصور کنيد که ما شيش تا بيخ ديوار در حال بازرسی بدنی با اعمال شاقه، اين بابا هم با اون هيکلش در حالی که توی هر دستش يک تفنگ بود می آمد بالای سر تک تک ما و اين دری وری ها را ميپرسيد. فکر کنيد آدم چه حالی داره وقتی که يکی داره تخماتونرا ميکشه يکی ديگه هم بالای سرتون با دو تا تفنگ مشغول پرسيدن از چتريه که باهاش نشستيد برای جاسوسی.

خلاصه بعد از اينکه بازرسی تمام شد هر انچه که مدرک از توی پروپاچه ما و از توی مينی بوس جمع کرده بودند بردند و تحويل آقا مهدی دادند. ايشان هم پس از بازرسی مدارک ما شامل کارت های دانشجويی، سربرگ های دانشگاه، ابزاری که برچسب های دانشگاه را داشت و البته عجز و لابه های ما بالاخره باور کرد که ما دانشجوييم و جاسوس نيستيم. با اثبات اين موضوع بنده خدا خيلی پکر شد که طعمه به اين خوبی از دست رفته. احتمالا توی ذهنش داشته فردا صبح را مجسم می کرده که ماها را با چشمبند و دست بسته عين گروگانهای سفارت آمريکا رديف کرده و خودش پيشاپيش ميره و ما هم به دنبالش و تمام عکاس ها و خبرنگار ها هم مشغول تهيه گزارش از اين کشف بزرگ و خنثی کردن عمليات موساد در گورستان ده امام ورامين هستند. بنده خدا اينقدر حالش گرفته شده بود که يک جورايی شرمنده شديم که انقدر اصرار کرديم به جاسوس نبودنمون ولی ديگه کاريش نميشد کرد.

ما همچنان رو به ديوار قبرستون ايستاده بوديم که آقا مهدی، راننده را که گفته بودم توی گروه ما از همه مسن تر بود صدا کرد و گفت شما تشريف بياريد اينجا. بعد از اينکه باهاش دست داد ازش عذرخواهی کرد و باهاش روبوسی کرد و شروع کرد خطاب به راننده ما و بسيجی ها در وصف علم سخنوری کردن که آقا ما به علم احترام ميگذاريم و شما برای ما احترامتون واجبه وعذر ميخواهيم اگر با استاد ارزشمندی مثل شما اينگونه برخورد کرديم. اونجا بود که تازه شصتمون خبردار شد که آقا مهدی؛ راننده را با استادمون اشتباه گرفته. البته بايد بهش حق ميداديم؛ از بس که اين استاده، بيچاره و خاک بر سر بود. ببينيد چقدر ترسو بود که در حالی که اين آقا مهدی فهميده بود اشتباه کرده و داشت عذر خواهی ميکرد اين بابا همچنان رو به ديوار قبرستون مشغول لرزيدن بود. اينقدر می ترسيد که آدم فکر ميکرد نکنه واقعا اين بابا جاسوسه و ما خبر نداريم، شايدم از قسمت بازرسی بدنی خوشش آمده بود و منتظر بود بلکه باز بياند و بگردنش. خلاصه با پا در ميانی ما و باقی بسيجی ها استاده راضی شد که بيخيال ديوار قبرستون بشه و بره با آقا مهدی مذاکره کنه.

Tuesday, June 15, 2004

ل مثل لينک

تالار گفتگو در مورد فارنهايت ۹۱۱.

من مطمئنا شما هم از اين نون خوشتون مياد.

آخرين عکس بوش و همکاراش.

ميمون دودی می خوريد؟

هک شدن جام جم آنلاين توسط يک هويج.

بازی پشه کشی. ولی اينجا پشه هاتون همه بچه معروفندو سياسی.

محلی برای انبساط خاطر . طنزهای انگليسی.

کلاه خلبان های جنگی با قابليت هدفگيری وشليک به وسيله چشم.

جيمزباند بازی ميليونرانگليسی در کانال انگليس.

ويدئوی گروگان جديد آمريکايی. مثل اينکه نيک برگ داره سريال ميشه.

آقا ! اگه احيانا رفتيد آفريقای جنوبی مراقب باشيد از کسی يا چيزی انتقاد نکنيد.

من که نمی فهمم "عکسهای خوشگل زنان هندی" چه ربطی به "بر ما چه گذشت" داره.

رضا مارمولک و قدیس مانوئل.

عکس هايی از کتابخانه عمومی سياتل و طراحی منحصر به فرد آن. دو

مجموعِ عکس هايی که از ارتفاع و به به وسيله دوربينی که در زير کايت نصب شده، گرفته شده.

دولت کانادا و ممنوع کردن استفاده از پسوند CA در وبسايت های کليفرنيا بيس .

Google' World ، همان ياهو ولی گوگلش.

رباط صخره نورد ساخته شده در استنفرد.
فيلم جالب حرکت اين رباط.

Monday, June 14, 2004

دو نکته داخلی - راه و ترابری و سياست خارجی

۱ - برادران مجلس هفتم ! جان هر کسی که دوست داريد يا اين بابا را رئيس کميسيون سياست خارجی نکنيد و يا اينکه مجبورش کنيد فاميلش را عوض کُنه. آخه فکر نمی کنيد خارجی ها چی فکر ميکنند. حالا آبروی مملکت به کنار؛ اين بابا پس فردا اگر بخواهد هر جايی سفر خارجی برود، واسه خودش هزار جور درد سر درست ميشه .

۲ - مرکز شکايت های مردمی رئيس جمهور اعلام فرموده که کمترين شکايت های واصله مربوط به وزارت راه و ترابری بوده با مجموع سه درصد از کل شکايات. مبارک باشد. ولی فقط يک نکته هست که شايد توجه به اون بد نباشه. مسأله اينجاست که ۹۷ درصد مسافرين که مشتری های اصلی اين وزارتخانه را تشکيل ميدهند ؛ بندگان خدا اصلا به مقصد نمی رسند که بخواهند شکايت تنظيم کنند و بفرستند. ارباب رجوع اين وزارتخانه محترم عموما در مسير جاده ای يا هوايی و يا راه آهن به شهادت می رسند. البته آن سه درصدی که تصادفا به مقصد می رسند حتما شکايات خودشان را همانطور که مرکز شکايت های مردمی اعلام کرده به آن مرکز اعلام ميکنند.

Sunday, June 13, 2004

ل مثل لينک

هيچ وقت تا حالا متوجه شباهت عجيب علی پروين به خانواده هاشمی شده بوديد. به خصوص محمد هاشمی، برادر رفسنجانی و رئيس سابق صدا و سيما.

گرانترين کلاه دنيا به ارزش ۲۷۰۰۰۰۰ هزار دلار. البته اين هنوز خيلی ارزان تراز اون کلاهيه که سر يک ملتی رفت.

اعتراضی هندو های افراطی به اولين فيلم هندی که در آن به روابط عاشقانه دو زن همجنسگرا پرداخته شده.

اولين مردی که در رقابت با اسب ها پيروز شد.

دکتر تيم آلمان : سکس قبل از بازی ممنوع.

فيلم چتربازی بوش ۸۸ ساله. البته چسبيده به يک چترباز حرفه ای و همراه چهار تا باديگارد.

اصرار آمريکا به فرانسه و انگليس و آلمان برای تحت فشار قرار دادن ايران در زمينه سلاح های هسته ای.

درس معلم

درس معلم ار بود حد و ليميت و مشتقی
پاسخ هر کوـ اسچنش چرت و پرت و دری وری


معر از خودم

Saturday, June 12, 2004

خوب نمرديم و به چشم ديديم که اين ماهواره فکستنی که کانال های فکستنی تر ۲۴ ساعته ايرانی روشه به يک درديمون خورد.

قضيه اينه که کسايی که به هر علتی دسترسی به کانال هايی که مسابقات جام ملت ها را پخش ميکنند ندارند ميتوانند در کانال Algerie اين مسابقات را به صورت مستقيم تماشا کنند. فکر ميکنم خيلی جاهای دنيا اين مسابقات پخش نمیشه از جمله در آمريکا. مشخصات اين کانال و اين ماهواره به شرح زير است :

TELSTAR 11874 MHz - SR 22000 H - CHANEL ALGER - V{1260} A{1220} PCR{1260}

با اين حساب فردا صبح ميتونيد سر صبر پاشيد و صبحانه را بزنيد و بشينيد پای تلويزيون برای دوتا بازی خدا از جمله فرانسه و انگلستان.

ل مثل لينک

تاريخچه صد و بيست ساله آلات موسيقی الکترونيک.

مهندسين و آدم های معروفی که يا خودکشی کردند و يا مرگ غير مترقبه داشتند.

سونی و نويگيشن جديد ماشين اش. ديوونتون ميکنه.

قيمت دعوتنامه Gmail در ebay شديدا کاهش پيدا کرده. از صد دلار به بيست دلار.

Unfortunate Events - سايتش که خيلی خداست. حدس ميزنم فيلمش هم خيلی خوب باشه.

28 Days Later - اگر اهل فيلم های ژانر وحشتناک يا Horor هستيد حتما اين فيلم را ببينيد. DVD اش در امده.

کلاس های آموزشی آنلاين و رايگان بی بی سی.

دوربين ديجيتال ۲۰ دلاری در Wallmart!

اينجا ميتوانيد بهترين فيلم های تبليغاتی تلويزيونی - کامرشيال - را ببينيد.
تبليغ MTV

بلر بايد استعفا بده. فلش ضد بلر و حزب کارگر.

سايت ويژه المپيک. کانال NBC.

جک يعنی اين. کوتاه و باحال.

25 تا عجيب ترين چيزهايی که در آمازون می توانيد بخريد خيلی بعضی هاش باحالند.

رقابت های قهرمانی جهان ريش و سبيل.

آقا عجله کنيد قانونتان را بفرستيد نپال که اسلام در خطره.

۹۹ اسم خداوند در طرح های زيبا.

می دانستيد از صد تا بزرگترين اقتصاد های دنيا ۵۱ تاش کمپانی هستند و فقط ۴۹ تاش کشورند . ايران هم بعد از کمپانی های بزرگی مثل جنرال موتورز و فورد و يا حتی تويوتاو ميتسوبيشی در رده ۴۵ قرار داره .

چه کارهايی بکنيم تا باهوشتر به نظر بياييم.

صفحه اول صد روزنامه معتبر در روز بعد از مرگ ريگان.

Friday, June 11, 2004

از رد نِک ها و وايت ترش ها بيشتر بدانيم

رد نِک هاها و وايت ترش ها موجوداتی هستند با خصوصياتی ويژه . در زير به چند مورد از اين خصوصيت اشاره ميکنم.

۱ - وزن: حد اقل وزن مورد نياز برای اينکه به عنوان يک رد نِک اصيل شناخت بشويد ۳۰۰ پوند می باشد.

۲ - حزب : يا بايد رد نِک باشی و يا دمکرات. به اين معنا که اگر از طرفداران دو آتيشه جمهوری خواهان محترم نيستی بهتره که دم چک اين عزيزان رد نِک نروی. اين برادران محترم همگی ذوب شده در ولايت مطلقه بوش می باشند.

۳ - هارلی دويد سون: ميگند رد نِک واقعی اونيه که وقتی از شکم ننش در مياد هارليش زير پاش باشه. البته با توجه به هيکل مادران محترم رد نِک زايمان همزمان موتور هارلی و يک فروند رد نِک تپل و مپل دور از ذهن نيست.

۴ - فست فود و جانک فود : کلا اين دوستان در روز هشت وعده غذا ی اصلی ميخورند که معمولا نُه تا ده وعده اون مکدونالد و برگرکينگ و ونديز می باشد . با هر وعده هم حدوداً دو تا سه گالن کوکا و پپسی مصرف می کنند. غذای سنتی و مجلسی اين دوستان ـ يک چيزی تو مايه های باقالی پلو و چلوکباب ما ـ ساندويچ دبل چيز برگر مکدونالده که وسط يک دبل چيکن برگر برگرکينگ گذاشتند. البته اخيرأ روشنفکر هاشون رو آوردند به استيک های سه پوند به بالا.

۵ - وانت : اصولا اين دوستان آن چه را که به عنوان ماشين می شناسند وانته و ماشين های سواری را در حد دوچرخه ارزيابی ميکنند. هر رد نِک موظفه حد اقل يک وانت داشته باشه. رولز رويز رد نِک ها وانتی است به نام دوج رم.

با کليک بر روی لينک های زير ميتوانيد عکس هايی از اين برادران و خواهران و نحوه زندگيشان را مشاهده کنيد.

ماشين رد نِک ها
خانه رد نِک ها
بازی رد نِک ها
ميز رد نِک ها
استخر رد نِک ها
پيک نيک رد نِک ها

Thursday, June 10, 2004

آقايون و خانم های محترم لطفا مراعات بفرمائيد

اين برای بار چندمه که متاسفانه ملت نوشته های من را بر ميدارند و به نام خودشون اينور و اونور ثبت ميکنند. راستش تا پيش از نوبت اخير هيچ وقت تصميم نداشتم اين مسأله را علنی کنم و اين جور مسائل را بسته به درجه اهميت و تعداد بيننده سايت يا شخص مجرم يا زير سبيلی رد ميکردم و يا حداکثر به طرف اخطار ميکردم که کارش درست نيست و می گذشتم. ولی اين بار قضيه فرق ميکنه به خاطر اينکه اولا مطلب من توی سايت پربيننده صبحانه که حدوداً ۲۰ برابر اين سايت بيننده داره ثبت شده. ثانيا يک آدم ناشناس داره از يک امکانی که يک آدم ديگه يعنی حسين ؛ که فرض را بر صداقت اين آدم گذاشت و بهش اجازه داده که مطلبش را در معرض ديد ده هزار نفر آدم قرار بده ؛ داره سوءاستفاده ميکنه.

داستان اينه که من يک موضوع را به صورت يک گزارش مختصر و با استفاده از منابع خارجی در اين سايت آوردم. بعد ديدم که يک شخصی به اسم الينا کلمه به کلمه مطلب من را برداشته و گذاشته توی صبحانه و لينک هم داده به منبع خارجی و تنها چيزی که اين وسط از قلم افتاده اسم من و" بر ما چه گذشت" بوده.

البته اشتباه نشه دوستان من مشکلی با لينک دادن طرف به منبع اصلی خبر ندارم. يعنی اگر اين خانم يا آقا می آمد و با چهار کلمه از زبون خودش و يا حتی بدون ترجمه کردن ، تيتر منبعی را که لينک داده بود می آورد هيچ مشکلی نبود. اتفاقا خيلی هم خوب بود چون باعث ميشد اون چيزی را که من پيدا کرده بودم و جالب بود چهار نفر ديگه هم بخوانند و ببينند و لذتشو ببرند .

ولی حرف من اينه که اگر کسی از کلمات من و نوشته من استفاده ميکنه موظفه که اسم من را بياورد و به مطلب مورد استفاده لينک بده. در غير اين صورت مرتکب خلاف و کار غير اخلاقی شده. علاوه بر اين در اين مورد خاص داره از آبروی يک آدم ديگه که با صداقت يک امکانی را در اختيارش گذاشته خرج ميکنه.

بدون رودربايستی بايد بگم اين کار هم دزديه و هم خيانت در امانت. اين بار که گذشت ولی خواهش ميکنم لطف بفرمائيد و ديگه تکرار نکنيد.

اقدام قاطع شورای شهر در دودره کردن مينی بوس ها

خوب به مبارکی و ميمنت شورای شهر اقدامات کوبنده خود را در جهت پاکسازی شهر آغاز کرده و با اقدام به دودره کردن مينی بوس ها ميرود تا برگی زرين در تاريخ مديريت شهری دنيا ثبت نمايد.

از آنجايی که همصندلی ـ بر وزن همبستری ـ زن و مرد در مينی بوس ها و اختلاط هايی از اين دست ميتواند منشا بسياری از مشکلات شهری ـ بر وزن شرعی ـ از جمله هواي آلوده ، ترافيک سنگين، کمبود مراکز فرهنگی ورزشی ، آلودگی آب شهری، ساخت و ساز های غير مجاز ، عدم وجود امکانات لازم در مواقع بحران نظير زلزله و سيل و موارد بسياری از اين دست گردد لذا ضمن قدر دانی از برادران مخلص و عمر کش آن شورا در رسيدگی سريع به مسأله دودره کردن مينی بوس ها، پسنديده است آن شورای محترم تمرکز اصلی خود را در اين دوره بر دودره کردن اماکن و مراکز شهری قرار دهد.

پشنهاد ميگردد طرحی تحت عنوان دودره سازی و يا دودره بازی به تصويب برسد شامل دو بخش؛ برنامه اول يا کوتاه مدت دودره سازی و برنامه بلند مدت يا طرح ده ساله دودره سازی. در برنامه اول ميتوان به اقدامات ذيل پرداخت :

ـ دودره کردن خيابانها و کوچه ها؛ به اين مفهوم که لاين های اناث و ذکور از هم جدا گردد. در کوچه های باريک و يک خطه ميتوان ورود يکی از دو جنس را ممنوع کرد ؛ ترجيحا خواهران.
ـ دودره کردن پياده رو ها به اين صورت که پياده روهای يک طرف خيابان در اختيار برادران باشد و سمت ديگر در اختيار خواهران. احتياط واجب حکم ميکند که در خيابان های زير ۴۸ متر دو سوی هر پياده روديوارهايی به ارتفاع۵ متر کشيده شود. بديهيست که کليه کسبه دو سوی خيابان نيز شامل طرح دودره سازی خواهند بود.
واجب موکد است که در تقاطع ها به دليل احتمال نزديکی، شرايط امنيتی خاص نظير نيروی ويژه دودره سازی مستقر گردد.
ـ در واحد های مسکونی دو طبقه به بالا ساختمان بايد به دو بخش بالايی و پايينی و به دو بخش شمالی و جنوبی تقسيم گردد. برادران موظف خواهند بود که در بخش بالايی و شمالی سکنی کنند و خواهران در بخش پايينی و جنوبی . بر فرض در يک ساختمان ده طبقه خواهران در پنج طبقه اول و جنوب ان و برادران در پنج طبقه دوم و شمال آن. دليل اين تقسيمات شمالی و جنوبی همانا پيشگيری از اتفاقاتی است که پس از خرابی های ناشی از زلزله امکان وقوعشان است.

در برنامه بلند مدت توسعه دودره سازی نيز ميتوان اميد داشت که با اقدامات قاطع شورای محترم شهر در پايان برنامه شاهد دودره شدن کامل شهر باشيم.

در پايان ضمن تقدير مجدد از اقدام ارزنده شورا اميد داريم اين اقدام مشت و لگد و کفگرگی محکمی باشد بر دهان و ساير اعضای دشمنان اسلام و مسلمين و ائمه اطهار و جميع معصومين و سادات و امام زادگان و آقا زادگان و ...
ضمن اينکه اين اقدام زنگ خطر را برای ايادی استکبار جهانی به سرکردگی شيرين پورزند، سيامک عبادی، ابراهيم مصدق، محمد بازرگان، مهدی يزدی و قس علئ هذا به صدا در مياورد تا بدانند و آگاه باشند که دودره کردن فقط برای اماکن نيست و ميتواند افراد را هم شامل شود.

Wednesday, June 09, 2004

مردی که با يک بولدوزر يک شهر را ويران کرد

يک اتفاق بسيار نادر در آمريکا افتاده که حيفم آمد فقط با يک لينک سر و ته قضيه را هم بيارم. موضوع از اين قراره که يک جوشکار آمريکايی که بر سر مسائل ملکی با شهر اختلاف پيدا کرده بود تصميم گرفت که بولدوزر کاترپيلار دی ـ ۹ را که در نوع خودش از بزرگترين و مخّرب ترين هاست برداره و بيفته به جون شهر کوچک گرنبی.

اين آقا بعد از اينکه توی بولدوزر نشست ، تمام اطراف خودش را با فلز مقاوم جوشکاری کرد که بهش نتوانند تير اندازی کنند و بعد افتاد توی شهر و شروع کرد. کتابخانه و مرکز اجتماعات شهر، بانک، روزنامه شهر، ساختمان يک شرکت الکترونيکی، قمارخانه، چندين مغازه , خانه شهردار سابق و چندين مکان ديگه به خاطر ديوانگی اين آقا ويران شد.

بالاخره بعد از يک سری تير اندازی های بی اثر در نهايت پليس توانست با سوراخ کردن رادياتور، اين بولدوزر را متوقف کند. اين شهر کوچک با اين حادثه به پر سر و صدا ترين شهر آمريکا تبديل شد.

فيلم اين حادثه را ميتوانيد اينجا ببينيد.

Tuesday, June 08, 2004

ل مثل لينک

لطفا در رای گيری سمت راست صفحه شرکت کنيد.

معرفی ميکنم : سلطان وب سايت های دنيا www.111111111111111111111111111111111111111111 111111111111111111111111.com

فيلم Corporation شديدا ديدنيست . گير بياريد و ببينيد.

قابل توجه فلش سازان و فلش بازان وطنی.

آخر تئوری توطئه. بوش جاسوس ايرانه ! اين بابا دو تا سور زده به دشمن شناسان حرفه ای.

يک کاميون با سی هزار پوند تخم مرغ چپ شد.
اسلايدشو مرتبط.

سايت فيلم کنستانتين.

داشتن يک برنامه خطرناک بهتر از نداشتن برنامه است.
مجموعه عکس های طنز ضد انتخابات.

نقاشی های غير قابل باور روی پياده رو.

سايت شخصی ماندانا نادريان مجری تلويزيون RTL آلمان.
مجموعه کامل عکس های ماندانا.

سايتی برای خريد ورق های بازی، له يا عليه بوش.

دزدی که يک بانک را زده بود بعد از يک هفته پول ها را پس آورد.

كيارستمي‎ برنده‎ نشان‎‎ امپراطوري‎ ژاپن

تحقيقات نشون داده که اردک های انگليسی لهجه محلي دارند که آنها را از اردک های جاهای ديگه دنيا متمايز ميکنه.

مجموعه عکس های مربوط به هفته مد در استراليا.

پنج رئيس جمهور سابق آمريکا در کنار هم.

بيشترين دليل اختلافات بين همسران انگليسی به خاطر بحث بر سر انتخاب کانال تلويزيونيه.

صحنه ای زيبا از عشق واقعی. پسر عراقی بعد از هشت ماه در آغوش پدر زندانی.

Monday, June 07, 2004

از خرداد تا خرداد

با کليک روی عکسها، آنها را در ابعاد بزرگتر ببينيد.









برای ديدن قسمت قبلی اينجا کليک کنيد.

ل مثل لينک

فيلم برقه آمريکايی حسين خندان در آمريکا به نمايش در آمد.
سايت فيلم برقه آمريکايی.

بوش را تکونش بديد ببينيد چه تيکه ای ميشه.

VisitorVille ترافيک سايت شما را با انيميشن ـ تقريبا مثل Simcity ـ نمايش ميده. قبل از دانلودش به قيمت هاش نگاه کنيد.

ری بردبری نويسنده داستان های دو ازاری و سطحی به مايکل مور لقب Asshole داد به خاطر اينکه ادعا ميکنه مور اسم فيلمشو از کتاب فارنهايت ۴۵۱ اون گرفته.

ويروسی که شماره کرديت کارت های افراد را می دزدد.

۲۰ فرمان اينترنت.

اگه ميخواهيد بدونيد نقش کترين هريس در پيروزی بوش بر گور در سال ۹۸ چه بود و چه پاداشی نصيبش شد اين فلش باحال را ببينيد.

ماجرای مردی که ۸۰۰۱۲ تا Text Masage در عرض يک ماه فرستاد تا کمپانی سرويس دهنده را مجاب به حذف سرويس نامحدود Text Masage بکند.

اولين نمونه از کامپيوتر مکينتاچ ساخته شده در سال ۱۹۸۴.

تريلر فيلم فارنهايت 11/9 .

در لحظه ای که به شما تير ميخورد چه احساسی خواهيد داشت.

مجموعه نقدهای فيلم جديد هری پاتر و ديد مثبت منتقدين.

رستورانی که انواع غذاهايی که از موش تهيه شده سرو ميکند.

بازگشت انفجار دريايی که باعث غرق شدن تايتانيک شد.

پوسترهای قديمی شوروی سابق برای فروش.

Backslider روش جديدی برای جستجوی راحت در بين پنجره های ويندوز.

سه کيک باحال طراحی شده برای تبليغ Slimfast.

يک نقاشی از خود تون را طراحی کنيد.

ماجرای دختری که به دروغ متهم به رابطه با جان کری شده بود.

همه چيز در مورد لباس های کار.

Saturday, June 05, 2004

از خرداد تا خرداد

به جای مقدمه:

در تاريخ سياسی ايران مقاطع بسياری را ميتوان به ياد آورد که تحولات سياسی شگرفی به دليل وجود مطبوعات ساختارشکن و مستقل پديد آمد. مطبوعاتی که در فضای بسته سياسی دوران خود نقش احزاب سياسی فعال را به عهده گرفتند و سبب ساز جنبش های اجتماعی و حتی انقلاب ها شدند. بسيار بودند افرادی که در راه اين تحولات و به سبب زبان سرخشان، سرهای سبز به باد دادند و بسيار بودن کسانی که جانب عافيت طلبيدند و با به مسلخ کشاندن هزاران هزار پير و جوان خسته از استبداد خود به گوشه ای خزيدند و بازی را به بازيگران سپردند و آتشی افروختند برای سوزاندن ديگران . بسياری ديگر هم بودند که در جهت عکس اين مسير در حرکت بودند. اين گروه همواره و در هر شرايطی در جهت تحکيم پای های استبداد حاکم قلم زده اند هر چند که با مزدگيری از حکام و دولتی بودن روزنامه های شان چه بسا چاره ای هم به جز اين نداشتند.

بايد اذعان کرد که انچه که در طول تاريخ روزنامه نگری ايران رويه بوده همانا روش گروه دوم بوده و آن چه که استثناء بوده ظهور گاه بگاه گروه اول در تاريخ روزنامه نگاری اين سرزمين است. در اين مسير يکصد ساله به نام های زيادی بر ميخوريم. جهاگير خان ، وقايع اتفاقيه ، بهار، مرد امروز، احمد محمود، ميرزاده عشقی ، توفيق، داريوش همايون ، کيهان ، مصباح زاده ،اطلاعات ، رشيدی مطلق ، خاتمی ، کيهان ، دعائی ، اطلاعات ، صابری ، گل آقا ، شريعتمداری، کيهان، نصيری، مرتضی نبوی، رسالت، داور ،جامعه ، توس ، جلائی پور ، شمس ، آفتاب ، عبدی ، سلام، امروز، حجاريان و صدها نام ديگر که یا من نمی شناسم و يا به خاطر نمی آورم.

از اين پس در اين وبلاگ تصميم دارم به صورت مرتب و هر دو يا سه روز يک بار شما را به گذشته ای نه چندان دور ببرم. به يکی از آن مقاطع استثنائی تاريخ روزنامه نگری ايران. به دوره ای که در خرداد ۷۶ نطفه آن بسته شد و با جامعه به دنيا آمد و با توس و آفتاب و آريا و زن رشد کرد و با تعطيلی خرداد و صبح امروز به ديار باقی شتافت. اين مقطع در ميان تمامی استثناهای ياد شده خود يک استثناست؛ به اين علت که با تولد جامعه شيوه روزنامه نگاری؛ هم در سبک و هم در محتوا متحول شد. و اين تحول با صورتی باور نکردنی در تمام سيستم روزنامه نگری ايران تاثير گذشت، حتی در بين آنها که ما روزنامه دولتی و يا سفارشی می خوانيمشان. با من هم راه باشيد برای مرور اين دوره از تاريخ روزنامه نگاری ايران که به دلايل پيشتر ذکر شده همان تاريخ سياسی اين دوران است.

با کليک روی عکسها، آنها را در ابعاد بزرگتر ببينيد.










Friday, June 04, 2004

هشدار به علاقمندان عضويت در ارکات

اين هشدار برای کسانی است که دعوتنامه برای عضويت در Orkut دريافت ميکنند. اخيرأ سايتی با آدرس www.orcit.com (66.28.259.19)با سوءاستفاده از نام orcut (66.28.259.20)
؛ دقيقا با همان شکل و شمايل آغاز به کار کرده. اين سايت با فرستادن دعوتنامه های مشابه Orkut از طريق ايميل به دزدی هویّت افراد می پردازد. متاسفانه بسياری از اشخاص که به دليل محبوبيت زياد و بحث بر انگيز بودن Orkut ، تمايل به عضويت در اين سايت دارند، بدون توجه به آدرس ارسالی وارد اين سايت ميشوند و با دادن Password و ساير مشخصات فردی زمينه را برای سوءاستفاده کلاهبرداران اينترنتی فراهم ميکنند. برای پيشگيری از اين نوع سوءاستفاده ها راهکارهای زير يپشنهاد ميشود:

۱ - در زمان دريافت دعوتنامه دقت کنيد که آدرس دعوتنامه شما حتما به اين فرم شروع بشه http://www.orkut.com/Community...
.از ثبت مشخصات خود در سايت های با آدرسی غير از آدرس بالا خصوصا اين آدرس http://www.orkit.com/Community...
جداً پرهيز کنيد.

۲ - حتی الامکان سعی کنيد که از يک Username و Password مستقل برای ورود به orkut استفاده کنيد. تأکيد ميکنم که حتما اين Password با آن که شما برای کارهای بانکی، کرديت کارت ها و ايميل هايتان استفاده ميکنيد بايد متفاوت باشد.

۳ - از پذيرش دعوتنامه از افرادی که نمی شناسيد خودداری کنيد. عجله برای عضويت در Orkut ممکنه سبب ساز گرفتاری های زيادی برای شما بشه. پس صبر داشته باشيد. با سرعتی که Orkut در حال گسترش است به زودی دعوتنامه ای تميز و بدون مشکل از يک دوست به شما ميرسد.

لينک مرتبط : تقلب در PayPal

Thursday, June 03, 2004

نتايج آمارگيری

خوب ؛ آمارگيری راجع به مطالب اين سايت را بستم. ممنون از همه اونهايی که نظر دادند و با اين کارشون به من کمک کردند که بتونم کارم را بهتر کنم.
ضمن اينکه از همه اونها که در تاييد مطالب اين سايت نظر دادند تشکر ميکنم ولی با توجه به ۱۱ درصدی که مطالب اين وبلاگ را نمی پسندند، بايد پذيرفت که اشکالات زيادی در اين وبلاگ هست که بايد سعی کنم اصلاحش کنم. برای همين از تمام دوستانی که رای به عدم تاييد اين وبلاگ دادند خواهش ميکنم که دلايل خودشون را برای من بفرستند. مطمئن باشيد که من هر اشکالی را که منطقی باشه اصلاح ميکنم و در غير اين صورت حتما حتما، يا خصوصی و يا عمومی دلايل خودم را در مخالفت با اون نظر اعلام ميکنم.

چند توضيح

۱- بزودی - احتمالا از فردا - بخش جديدی را توی اين وبلاگ شروع ميکنم که احتمالا خوشتون خواهد آمد. توضيح کاملش را ميگذارم وقتی که اولين قسمتش را پست کردم ولی همين قدر بدونيد که مربوط به مقطع مهمی از تاريخ روزنامه نگاری ايرانه.

۲- يک خانه تکانی در ليست وبلاگ دوستان انجام دادم. يک تعدادی از وبلاگ ها از اين ليست حذف شدند. ضمن اينکه برای همه آنها که از اين ليست حذف شدند احترام قائلم اما به دلايلی لازم ديدم که اين کار را بکنم. يک تعدادی از دوستان را هم به ليست اضافه کردم و به مرور تصميم دارم اين ليست را کاملتر کنم.

۳- به خواسته و توصيه چند تن از دوستان دوباره کامنت ها را برای پست ها فعال کردم(البته موقتا).

Wednesday, June 02, 2004

قانون اساسی وبلاگستان

اگه قرار بود يک قانون اساسی برای وبلاگستان نوشته بشه اين مطلب می تونست منبع خيلی خوبی براش باشه. خواهش می کنم به خاطر طولانی بودنش ازش نگذريد و حتما بخونيد. دم نويسندش گرم.

Tuesday, June 01, 2004

ل مثل لينک

راهنمای چطور مردن منتشر شد.

وقتی که سگ ها پاچه صاحب هاشون را هم ميگيرند.

ديگه بيخيال انرژی اتم بشيد. انرژی آزاد شده از موز ميتونه برق ۵۰۰ خانه را تأمين کنه.

دختری که مدعی رابطه داشتن با ديويد بکهم بود از کار اخراج شد.

مصباح يزدی و اعتراض به نقض حکم اعدام آقاجری.

هزينه جنگ با عراق را اينجا ببينيد و مقايسه کنيد با ديگر هزينه ها.

نمودار درصد تاييد بوش به عنوان رئيس جمهور در طول چهار سال گذشته.

Hubbub نسخه بوستونی پياز.

خواننده دلخواهتون را انتخاب کنيد و ببينيد چه خواننده هايی همسبک اون هستند ، همدوره هاش چه کسانی بودند ، چقدر اون خواننده محبوبه و ...

برچسب مجانی ضد بوش بگيريد.

ويروس اسکنر انسان.

منهتن در زمان غروب خورشيد.

همه چيزای آدم بايد به هم بياند؛ حتی چتر.

دختر استراليايی برنده Miss Universe.

مجموعه ای از زيباترين عکسها در2004 PDN .

تاريخچه ۲۲۰۰۰ ساله ولی مختصر و مفيد سير تحول تکنولوژی اطلاعات.

خوره های الکترونيک بشتابيد. اين سايت بهتون آموزش قدم به قدم ميده برای ساخت روباط فيلمبردار يا کامپيوتر اپل و يا آتاری و ...

واقعا چه استفاده هايی که از اين اينترنت نميکنند. آموزش قدم به قدم توالت رفتن به گربه ها.

قصه آش شور و آشپز

آدمهای باهوش خوب می فهمند که کی از چی بدش مياد.
اين عکسها مربوط به دوران تبليغات انتخاباتی مجلس هفتمه.

قبل از عمل


بعد از عمل



عکس ها از دو هفته نام الکترونيکی شاهتوت.



قبرستون ده امام ـ قسمت چهارم

برای خواندن قسمتهای قبلی به اينجا برويد.

در حالی که با فرياد می گفتند محاصرشون کنيد و نگذاريد در برند آمدند بالای تپه و ما رو دوره کردند. ديگه تقريبا مطمئن شده بوديم که اين يک حمله راهزنيه و ديگه کشته شدنمون قطعيه فقط منتظر بوديم ببينيم چه جوری می خواهند بکشندمون . ترس برمون داشته بود که نکنه حالا آخر عمری بهمون تجاوز هم بکنن و بی عفت بشيم. تو فکرم روزنامه ها را ميديدَم که تيتر زدند دانشجويان نقشه برداری پس از تجاوز به قتل رسيدند. طفلک پدر و مادرم چقدر خجالت زده می شدند. جالب اين بود که تمام اين حدوداً بيست سی ثانيه ای که من راجع به انواع مختلفی که احتمال ميدادم بکشندمون فکر ميکردم ؛ امير عباس با سعی فراوان خودش را رسونده بود به مدفوعش و با جديت فراوان در حال خاک ريختن و پاک کردن اون بود. همچين با جديت اين کار را ميکرد که ما فکر کرديم لابد يک چيزی ميدونه و اين جور کارها تو مرام راهزنی پوئن منفی داره و ممکنه تو نحوه کشتنش تفاوتهای اساسی قائل بشند .

توی همين فکرا بوديم که با ضربه قنداق فهميديم که بايد بريم پائين. بی انصافا توی اون شيب تند گير داده بودند که بايد دستتون را بگذاريد روی سرتون و بريد پائين. ما هم همانطور که تلوتلو خوران داشتيم ميرفتيم پائين با نااميدی توضيح ميداديم که آقا خدا شاهده ما دانشجوييم و استادمون هم پائين توی مينی بوسه. فکر ميکرديم شايد دلشون بسوزه و فقط بکشندمون و ديگه اون يکی کار و نکنن. وقتی رسيديم پائين ديديم استاده و رانندهه رو گذاشتند بيخ ديوار قبرستون رو به ديوار و دستشون هم روی سرشون دو سه نفر هم پائين ايستاده بودند مراقب استاده که يکيشون هم رئيسشون بود. رئيسه که آقا مهدی صداش می زدند حقاً رئيس بود. ماشالله يک سيصد کيلويی شيرين وزنش بود و به جای يک تفنگ دو تا دستش بود.

به هر حال وقتی که ماهم رفتيم ايستاديم بغل ديوار گورستون وردست استادمون و آقا مهدی شروع به حرف زدن کرد فهميديم که قضيه اون چيزی نيست که فکر ميکرديم . در واقع اين آقايون بسيج ده امام بودند و ما رو هم به تصور اينکه جاسوس هستيم و با دوربين و بيسيم مشغول کارهای جاسوسی برای اجانب، گرفتن. اونجا بود که برای اولين بار نه تنها از گرفتار شدن به دست برادران بسيج وکميته ناراحت نشدم بلکه خيلی هم حال کردم. آقا مهدی شروع کرد به سخنرانی که شما جاسوس های اسرائيلی مهدورالدميد و ريختن خونتون از اهم واجباته . لامذهبب نميگذاشت هم ما توضيح بديم تا می امديم يک چيزی بگيم داد ميزد که ساکت حرف نباشه.

ادامه دارد