.comment-link {margin-left:.6em;}

بر ما چه گذشت

همه چيز از همه جا و البته خاطرات جوانی ـ عليرضا تمدن

Tuesday, August 31, 2004

ايران - آ اس رم

اين هم ويدئوی نسبتأ کاملی از بازی تيم ملی با آ اس رم برای آنها که درخواست کرده بودند. اين ويدئو ۱۱ دقيقه است و شامل تقريبا تمام صحنه های حساس و گل های بازی است. ممکنه که دانلودش يک مقدار طول بکشد ولی ارزشش را دارد.

لينک از تکبرگ

Monday, August 30, 2004

ل مثل لينک

اتحاديه دلیوری کنندگان پيتزا و وبسايت تر و تميز و مرتبشان.

آدرستان را بدهيد تا به شما نقشه هوايی و توپوگرافی منزلتان را بدهد.

اين دوستمون که از بچه های بسيار خوب امين آباده، يک مجله گذاشته برای فروش و گفته که اگر کسی بيشتر از ۸۰۰،۰۰۰ دلار بخرد حاضره که يک قسمت از گوشش را هم به عنوان جايزه تقديم خريدار بکند. جالب اينجاست که اين مجله فروش رفته ولی يک خورده زير هشتصد هزار دلار يعنی ۷.۲۵ دلار.

۱۰ تا بی مصرف ترين چيزهايی که در ebay گذاشته شده برای فروش.
از جمله اين که خيييييييييلی باحاله. طرف داره هيچی را می فروشد به قيمت ۱۵.۵۰. بله! درست خوانديد چيزی که قراره فروش برود هيچ چيز است. خودتان ببينيد و حتما حتما توضيحات باحالش را هم در پائين صفحه بخوانيد.

ليست مواد شيميايی که قانوناً به تنباکوی سيگار اضافه می کنند.

يک فلش جالب باز هم از دوست خوبمون، بوش به مناسبت آغاز گردهمايی جمهوریخواهان.

اثبات نظريه ۶۴ = ۶۵

سن قانونی داشتن سکس در جاهای مختلف دنيا چيست.

کوروت ماشين رسمی آرزوهای شما. تبليغ جديد کوروت .

هيتلر و استالين فلشی.

اگر قرار بود طراحی وب سايت آخر داشته باشه حتما اين سايت آخرش ميشد.

سايت ساديسمی ها و مازوخيسمی ها.

خدا از ميگو متنفر است.

Sunday, August 29, 2004

تصوير زن؛ شعری از ايرج برای تمام فصول



ايرج ميرزا را همه می شناسند. از کودکان دبستانی تا اساتيد دانشگاه و از عامه مردم تا ادبا و محققين. خيلی از ما هم شعرهايش را به حافظه سپرده ايم و گهگاه مزمزه می کنيم. يکی "ما که اطفال اين دبستانيم" را زمزمه می کند و ديگری "قلب مادر". يکی حافظ "عارف نامه" است و آن ديگری ناقد "زهره و منوچهر". اماآنچه که اين شاعر را از بسياری از ديگر ادبا و شعرا متمايز می سازد همانا اختلاف شديد آرا و عقايد عمومی نسبت به اين شاعر در مقايسه با ديگران است.

گروهی وی را اصلا شاعر نمی دانند و وی را شازده ای عياش و بد دهن و هتاک به مقدسات با مختصر ذوق ادبی می شناسند. حال آنکه گروهی ديگر وی را بهترين شاعر و يکی از بزرگترين انديشمندان تاريخ ايران می دانند. گروه سومی هم هستند که جانب اعتدال گرفته اند و چون من، نه او را اين می دانند و نه آن؛ يا بهتر است که گفته شود بسته به محتوای اثری که ارائه داده هم می تواند اين باشد و هم آن.

گذشته از بحث ارزش ادبی آثار ايرج؛ به شخصه اعتقادم اين است که در مورد ايرج يک موضوع قطعی است و آن اينکه وی ۱۰۰ سال پيش مسائلی را می ديد و به آنها انتقاد می کرد که بسياری از ما شايد تا ۱۰۰ سال ديگر هم نبينيم و نشناسيم. تمام اين مقدمات را چيدم تا يک شعر از ايرج را اينجا بياورم. شعر "تصوير زن". و من قسم می خورم برای شما که اين شعر از ايرج ميرزا است و حدود صد سال پيش گفته شده و اگر شما شباهتی بين داستان اين شعر و اتفاقات پيرامونتان در طی سال های اخير می بينيد بايد آنرا ناشی از گوی بلورين ايرج بدانيد و بس.


در سردر کاروانسرايی
تصوير زني به گچ کشيدند

ارباب عمايم اين خبر را
از مخبر صادقی شنيدند

گفتند که وا شريعتا خلق
روی زن بی نقاب ديدند

آسيمه سر از درون مسجد
تا سردر آن سرا دويدند

ايمان و امان به سرعت برق
می رفت که مؤمنين رسيدند

اين آب آورد آن يکی خاک
يک پيچه ز گل بر او بريدند

ناموس به باد رفته ای را
با يک دو سه مشت گل خريدند

چون شرع نبی از اين خطر جست
رفتند و به خانه آرميدند

غفلت شده بود و خلق وحشی
چون شير درنده می جهيدند

بی پيچه زن گشاده رو را
پاچين عفاف می دريدند

لب های قشنگ خوشگلش را
مانند نبات می کيدند

بالجمله تمام مردم شهر
در بحر گناه می تپيدند

درهای بهشت بسته می شد
مردم همه می جهنميدند

می گشت قيامت آشکارا
يکباره به صور می دميدند

طير از وکرات و وحش از جحر
انجم ز سپهر می رميدند

اين است که پيش خالق و خلق
طلاب علوم روسفيدند

با اين علما هنوز مردم
از رونق ملک نااميدند

ل مثل لينک

ما جانيان حرفه ای و دزد ها و اناگل (اسم جمع جديد) جامعه سالهاست که اين طوری دستگير ميشويم.

مشابه ساز بازی Doom 3 برای فروش در ebay. خيلی بانمکه.

آقا! اگر اين ساعت را از اينجا بخريد تقريبا سی هزار دلار به نفعتان می شود. حالا از ما گفتن بود ديگه خريدش با شما.

۳۲ راه برای باز کردن تشتک نوشابه.

اگر دنبال کار می گرديد يک سری به اينجا بزنيد.

جنجال بر سر طلای ژيمناستيک

جنجال بر سر طلای مجموع اسباب ژيمناستيک مردان بالا گرفته. داستان اينه که در حرکت بارفيکس داورها نمره کره ای را به جای اينکه از ده حساب کنند از ۹.۹ کم کردند. همين ۰.۱ اختلاف باعث شد که مدال طلا که در اصل بايد به اين کره ای تعلق می گرفت به پل هام آمريکايی رسيد و کره ای سوم شد. بلافاصله داورها به طور معمول برای مدت نامحدود از کار معلق شدند ولی اعلام شد که نتيجه قابل تغيير نيست. ولی اين پايان کار نبود؛ اعتراض شديد کره ای ها و ارجاع شکايت به مرجع بالاتر از يکسو و درخواست عجيب فدراسيون بين المللی ژيمناستيک از پل هام برای بازگرداندن مدال طلا و رد اين درخواست از سوی هام و اعتراض بسيار شديد فدراسيون ژيمناستيک آمريکا به اين درخواست از سوی ديگر شرايط را به شدت حاد و پيچيده کرده.

شرح کاملتر ماجرا را می توانيد در اينجا و اينجا پيگيری کنيد.

Saturday, August 28, 2004

ل مثل لينک

يک استت جالب که آمار دنيا را در خيلی از زمينه ها نشان می دهد.

مردان عذب اگر بر اين مژده جان فشانند رواست.

حراج قوطی خالی آبجو در ebaY. خونه دار و بچه دار بودو زنبيل را بردار و بيار.
اينهم ترمينيتور به ارزش سه هزار پوند.

آموزش تبديل عکس ديجيتالی به عکس سه بعدی.

مورچه ها به عنوان حيوان خانگی بازارشون در ژاپن خيلی داغ شده.
اين مورچه ها را در آنتيکواريوم نگهداری می کنند.

مدال های افتخار بوش. من هلاک اون مدال نينجای نترسشم.
اينهم يک مجموعه از عکس های رسمی جرج بوش و پدرش.

Friday, August 27, 2004

ل مثل لينک

صفحه ويژه تکواندو درياهو.

صفحه ويژه تکواندو در NBC .

کليپی از برد رضازاده با آهنگ Do It Again. از NBC

مختصر و مفيد از آتن ـ ۳

تکواندو
۶۸ کيلو - ساعی دومين طلای المپيک را به اردوی ايران آورد.

کشتی آزاد
۵۵ کيلو - نورزاد با يک برد و يک بخت در شرايط مشابه با حريفان هم گروهش با امتياز شماری حذف شد.
۶۶ کيلو - دبير حذف شد.
۸۴ کيلو - خدايی با اقتدار از گروهش بالا آمد و در يک چهارم با اختلاف ناچيز يک امتياز به آمريکايی باخت و شانس مدال را از دست داد.
۱۲۰ کيلو - رضاعی تا حالا عالی عمل کرده و با سه برد متوالی بر حريفان مغولی، بلغاری و بلاروس مستقيم به ديدار نيمه نهايی رفت.

ل مثل لينک

يک فلش جالب در مورد پيشرفت در تکنولوژی دزدگير ماشين.

اين يکی از عجيب ترين چيزها است که من تا حالا توی زندگيم ديدم. باور نداريد شما هم اين ويدئو را ببينيد تا باور کنيد.

من را بگو که توی فکر تغيير و تحول اساسی در شکل و شمايل اين سايت بودم. در اين سايت روی اين کلمات کليک کنيد Looks very intricate and beautiful.

اهمیت دعا و نیایش در المپیک آتن 2004

شهر من گلپايگان

امروز توی وبلاگ خوب يک کليک برای هميشه يک لينک به يک سايت ديدم که تمام روز من را ساخت. دارم راجع به سايت آخاله دات کام صحبت می کنم.سايت گلپايگانی ها بر روی اينترنت.

من زاده گلپايگان نيستم، تمام مدت عمرم هم بيشتر از چهار بار و هر بار برای تنها چند روز آنجا نبودم. ولی به اين دليل که جد و آبادم همه گلپايگانی هستند علاقه عجيبی به اين شهر و فرهنگ و آدابش دارم. هميشه دوست داشتم و دارم که با سنت و فرهنگش در ارتباط باشم و خوشحالم که حالا با وجود سايت آخاله يا همان پسر خاله، اين موقعيت برای من تا حد زيادی فراهم شده.

در مورد گلپايگان حرف و نقل خيلی زياد است. می گويند که اين شهر بزرگترين صادر کننده خاک در جهان است. نقل هست که در زمان جنگ ايران و عراق تنها شهری که به وسيله خلبان های عراقی بمباران نشد گلپايگان بود. به اين خاطر که هر بار که هواپيماهای عراقی می آمدند روی گلپايگان، با ديدن شهر از بالا فکر می کردند که قبلا آنجا را زدند و می رفتند سراغ شهر بعدی. ولی اينها همه شوخی است و واقعييت اين است که اگر چه که اين شهر در چندين سال اخير انطور که مستحق پيشرفت بود، پيشرفت نکرده؛ ولی همچنان زيبا و ديدنی است. گذشته از آن خيلی خوردنی ها دارد که من بعد از پانزده سال هنوز از خاطرم نرفته. نان و سرشير و عسل، کباب کوبيده عالی، پنير و ماست گوسفندی و ...

اين شهر علارغم تمام محروميت ها، بيشترين تعداد افراد دارای تحصيلات عاليه را که منشأ خدمات بزرگی به ايران بودند ارائه داده و همواره در کنکور سراسری چندين جوان گلپايگانی را در رتبه های نخست می يابيد. به هر حال حضور آخاله در اين دنيای مجازی اتفاقيست خرسنده. اينها در اين سايت به نظرم جالبتر بود که شما را دعوت به خواندن می کنم:
يک شعر زيبا با لهجه گلپايگانی .
اصطلاحات ومثل ها.
وجه تسميه گلپايگان.

Thursday, August 26, 2004

مختصر و مفيد از آتن ـ ۲

وزنه برداری
+ ۱۰۵ کيلو - رضازاده همانطور که انتظار می رفت با مجموع ۴۷۳.۵ کيلو قهرمان المپيک شد و رکورد جهان را هم شکست.
کليپ سرود ای ايران به همراه تصاوير وزنه زدن و روی سکو رفتن رضازاده از ققنوس.
گزارش ساده تر از آب از جوّ اردبيل و عکسهای پژو ۲۰۶ اهدايی فرماندار به رضازاده.

کشتی فرنگی تمام شد.
در مجموع ايران با دو مقام چهارم و يک مقام پنجم نسبتأ موفق بود.
۱۲۰ کيلو - سجاد برزی چهارم شد.
۹۴ کيلو - هاشم زده چهارم شد.
۶۶ کيلو - زيدوند پنجم شد. چيزی که عجيبه اينه که در رده بندی نهايی در سايت رسمی بازی ها زيدوند را حذف کردند.

کشتی آزاد
از فردا ساعت ۹.۳۰ صبح به وقت يونان رقابت های کشتی آزاد با کشتی خدايی با حريف هندی در دسته ۸۴ کيلو آغاز ميشود. ساعت ۱۰:۴۸ بابک نورزاد با حريف مغولی در دست ۵۵ کيلو کشتی می گيرد. در ۶۶ کيلو کشتی دبير در ساعت ۱۰:۰۶ خواهد بود و در ۱۲۰ کيلو اولين کشتی رضاعی در ساعت ۷:۴۳ بعد از ظهر خواهد بود.
نتايج را ميتوانيد اينجا ببينيد.
اينجا و اينجا می توانيد ساعت يونان را با ساعت مکان خودتان مقايسه کنيد.

تکواندو
تکواندو از فردا شروع ميشود. در اين رشته دو نماينده داريم که هر دو شانس مدال دارند. ساعی ۲۷ آگوست و کرمی ۲۹ آگوست بايد به روی تاتامی بروند. مسابقات يک حذفی است و کسی که چهار برد متوالی داشته باشد قهرمان ميشود.

۸۰ کيلو - يک تايلندی اولين حريف کرمی است.کرمی مدافع عنوان قهرمانيه.
۶۸ کيلو - اولی حريف ساعی در اين وزن يک ايتاليايی است.

بازگشت حسنی

تقديم به پدر علم حسنی شناسی، داور نبوی

فايل صوتی

this is an audio post - click to play


امروز من از اينجا با شما صحبت می کنم و اين مدت که نبودم چندين تيکتاک جديد بوده و حتی چند تا هم استراجتی و من چون امروز حالم خوبه اونها را ميگم و يواش هم ميگم که يادداشت کنيد.

اول از همه اون آرش اسمائيل ميری بود که افتخار نظام بود و امت شهيد پرپر. و اون پدرش اون ميری بود که لهجه داشت و فيلم و تاتر بيناموس بازی می کرد ولی اسماعيل در آغوش اسلام گسترش يافت و هيچ وقت تحت الشعار طاقوت نشد. تبارک الله و احسنو الخالقين به اسماعيل که با اون اسرائيل بيناموس فوتبال نکرد و اسهال گرفت. و اون يک اسهال استراجتيک بود که همه نظام را شاد کرد و خيلی هم آبکی بود. پس اين اسهال يک گام گنده بود برای آرمان فلسطين و استشهادی و نوار غزه و من دعا می کنم از خدا که ای اسماعيل انشالا درد و بلات بخوره به سر اين عرفات بی ناموس که چندين ساله که يبس شده.

يک چيز ديگه هم که خيلی تيکتاک داشت برادر عزيز خبرنگار در جمهوری اسلامی وزين بود. او با يک اقدام غيورمند و استشهادی به دل دشمن صهيونيسم خيلی خيلی بيناموس زد در آن برلن . و آن همانجايی بود که اون خانم رقص لخت فاحشه کرد با گنجی فاشتيسم و شمس هيتلريسم در اون کنفرانس و اين دفعه آستين صهيونيسم باز هم از دست برلن خارج شده و اونجا شرت و کرست بيناموس فروخت . و من خيلی ناراحت شدم برای اون خبرنگار استشهاديسم وزين جمهوری اسلام چونکه ديگه از اون روز نتونسته سر کارش بره و همش گرفتار حمام بوده و غسل و من حتی شنيدم که عکس های اين خبرنگار به دست دشمن صهيونيسم افتاده و با اون اينترنت سکس بيناموس پاريس در آن هتل هيلتون درست کرده. شرم بر تو ای برلن ای اينترنت ای شرت ای کرست ای ويکتوريا که اين چنين جوانان را به دام کشيديد.

و اينرا هم ميگم و بعد شما بريد خونتون چونکه دير شده و اون اينکه اون برادع اتمی و اون بوش حيوان بدانند که ما همانطور که برادر عزيزم حضرت حجت الاسلام والمسلمين جناب آقای جزيره در اونجا گفت ما سلاح اتمی را فقط برای مصارف صلح آميز استفاده می کنيم يعنی بمب اتم موشک را فقط برای صلح آميز می خواهيم و ما حاضريم تعهد بين الملل بديم که هيچوقت غير صلح آميز اتم هيچ جا نندازيم حتی به اون شارون بيناموس. پس اون حرف جزيره خيلی درست بود. خداحافظ

قبلی ها:
قسمت اول
قسمت دوم

Wednesday, August 25, 2004

ل مثل لينک

عکس هايی از مراحل ساخت فرودگاه در دريا.

تبليغ Yellow Pages.

Tuesday, August 24, 2004

مختصر و مفيد از آتن

وزنه برداری:

۹۴ کيلو - نصيری نيا چهارم شد. يکضرب ضعيف عمل کرد. دوضرب دوم شد. اگر دضرب ۲۲۵ کيلو را می زد برنز می گرفت. ابراهيمی در همين دسته شانزدهم شد.

۱۰۵ کيلو - بيرانوند حذف شد

کشتی فرنگی:
مرحله مقدماتی چهار وزن اول تمام شد.

۵۵ کيلو - حسن رنگرز به کوبايی قهرمان جهان در يک کشتی نزديک ۶-۴ باخت. الجزاير را برد ولی از گروهش بالا نيامد و حذف شد.

۶۶ کيلو - پرويز زيدوند از گروهش بالا آمد و برای مقام پنجم بايد با کره ای کشتی بگيره.

۸۴ کيلو - جمشيدی در گروهش به يونانی باخت، نروژی را برد ولی در نهايت از گروه بالا نيامد و حذف شد. هر دو حريفش صاحب عنوان های جهانی بودند.

۱۲۰ کيلو - سجاد برزی تا اينجا عالی عمل کرده. فعلا يک پای نيمه نهايی و به احتمال زياد اولين مدال ايران را خواهد آورد. سجاد توی گروه خودش فنلاندی و مجارستانی را که هر دو صاحب عنوان های جهانی بودند برد و بعد در يک چهارم فرانسه را زد و برای رسيدن به فينال بايد با قهرمان جهان از روسيه کشتی بگيره. حريف مجاريش در سه دوره قبلی قهرمانی جهان صاحب مدال نقره شده بود.

ضمنا حتما بريد و گزارش ها و عکس های حسن سربخشيان از آتن را هم ببينيد.

Friday, August 20, 2004

ل مثل لينک

Worth ۱۰۰۰ و شوخی با آدم های مشهور.

سايت کارتون سيمسون شامل اطلاعات و اخبار.

دومين دوقلو در عرض يک سال.

ماشين انگليسی رکورد صفر تا صد را شکست.

اين هم يک جورشه. فروش آنلاين لباس رسمی. البته نه برای شما بلکه ...

تاريخچه المپيک.

ده تا برترين اختراع های ثبت شده امسال که می توانند دنيا را متحول کنند.

ويدئويی از وقوع طوفان شن در جريان بازی فوتبال بچه ها.

iROQ به جای iPOD.

تصويری از زمين در شب!

زن مالزيايی و زندگی با شش هزار عقرب.

Antquarium

ويدئوی تبليغ تلويزيونی کثيف جمهوری خواه ها بر ضد جان کری.
ببينيد ديگه آش چقدر شور بوده که خود بوش هم مجبور شد امروز محکومش کنه.

آموزش زبان بر و و بکس گنگ.
اين هم يک کامرشيال باحال مربوط به بيمِه و بروبکس.

سايت بچه خور ها.

ببينيد نيش اين حشره چه کارها که نمی کند. اين Poison Ivy فکر کنم همان دراکولای خودمون باشه.

Liger - Lion + Tiger حيوان عجيبی است.

ويدئوی يک تماشاچی که در جريان مسابقات شيرجه زنان المپيک رفت روی دايو و شيرجه زد توی آب. دانلودش طول می کشه ولی ارزشش را داره.

مدرسه تعليم خانم ها. اين هم مثل بالايی.

فتوبلاگ بسازيد .

چراغ با حباب های بادکنکی.

سبکترين روبات پرنده دنيا ساخت Epson.

سايت مرجع پرونده های جنايی.

وبلاگ يک زندانی.

من نمی دانم اين انيميشن ها به چه درد می خورند ولی با نمکند.

سرويس ايميل موقت، برای ثبت نام در سايت هايی که نمی خواهيد ايميل شخصيتان را بدهيد.

احمقانه ترين و عجيب ترين چيزی که تا به حال برای فروش عرضه شده. يک تتو از اسم يا لوگوی شما روی سر فروشنده و نقاشی ماشين فروشنده با تبليغات شما يا هر چيزی که شما بخواهيد. تا پائين صفحه برويد و به قيافه احمق اين بابا نگاه کنيد.

کاپيتان منيری، خلبان جت اختصاصی جان کری و ادواردز در تبليغات انتخاباتی.

آهنگ خواندن عجيب اين دختر بچه توی عکس. که چی؟ خودمم نمی دانم.

نگران نباشيد چون اين فقط شما نيستيد که اسپلينگتان خراب است.

يک مجموعه از فيلم های باحال.

asdf همه چيز هست و هيچ چيز نيست.

پيام خطرناک رئيس جمهور و رئيس مجلس

باز ما يک سوژه خوب و باحال پيدا کرديم و تا آمديم قوامش بديم و آماده اش کنيم اين سينا عين شزن ظاهر شد و هر چی ما می خواستيم بگوييم و بنويسيم را نوشت و پابليش کرد و طبعا حال ما رو کرد توی قوطی.

فقط يک نکته مانده و آن پيام خطرناکی بود که رئيس جمهور و رئيس مجلس بلافاصله بعد از خود داری ميراسماعيلی از مبارزه با حريف اسرائيلی دادند.
بخوانيد: (نقل از ايسنا)

پيام رييس‌جمهور:
كار بزرگ آرش ميراسماعيلي قهرمان فداكار ما كه در اعتراض به كشتار و ترور و غصب از مدال المپيك صرف‌نظر كرد، در تاريخ افتخارات ميهن ثبت خواهد شد. اين عزيز در قلب ملت ما و همه‌ي آزادگان جهان جايگاهي والا خواهد داشت.
اين ايثارگري را ارج مي‌نهيم و به او و همه‌ي قهرمانان عزيز ايران سربلند، درود مي‌فرستيم و اعلام مي‌كنيم كه ملت ايران او را قهرمان المپيك 2004 مي‌داند.
سيد محمد خاتمي

پيام رئيس مجلس:
ورزشكار عزيز جناب آقاي آرش ميراسماعيلي! خبر رسيد كه جناب عالي در مسابقات المپيك از مسابقه با حريفي كه نماينده‌ي حكومت اشغالگر فلسطين بوده خودداري كرده‌ايد و در نتيجه از دور مسابقات حذف شده‌ايد.
اينجانب اين انتخاب شجاعانه را كه نمونه‌اي از روح جوانمردي و پهلواني همه‌ي ورزشكاران ايراني است به شما تبريك مي‌گويم.
اطمينان داشته باشيد كه حذف شما از مسابقات به دليل موضع انساني و اسلامي‌تان جايگاه شما را در دل همه‌ي ايرانيان و بلكه همه‌ي انسان‌هاي آزاديخواه و عدالت‌طلب جهان تثبيت خواهد كرد.
موفقيت شما و ديگر ورزشكاران عزيز جمهوري اسلامي ايران را در همه‌ي عرصه‌ها از خداوند خواهانم.

متاسفانه به دليل عجله يا هرچيز ديگر؛ در هيچ يک از اين دو پيام ملاحظات سياسی رعايت نشده بود و بيم آن می رود که به خاطر اين پيام ها مورد تحريم های جدی بين المللی قرار بگيريم. پشنهاد می نمايم که سريعا اين دو پيام پس گرفته شود و به جای آن پيام مشترک زير برای ميراسماعيلی ارسال شود.

"برادر عزيز جناب آقای آرش ميراسماعيلي، اضافه وزن و اسهال جنابعالی را که کمک شايانی بود به مقاومت ملت مظلوم فلسطين و مشت محکمی بود به دهان صهيونيسم بين الملل و استکبار جهانی صميمانه سپاس می گوييم.
جنابعالی اثبات نموديد که حتی با دست خالی و باسن و شکم پر هم می توان با صهيونيسم مبارزه نمود و به حمايت از ارزش ها پرداخت."

با احترام
امضا

Thursday, August 19, 2004

ل مثل لينک

اولين روز گوگلِ در بازار سهام. فعلا که خيلی خوب شروع کرده. با اينکه امروز بازار منفی بسته شد ولی گوگلِ ۱۵ دلار يعنی ۱۸% رفت بالا.

پاپ در حال دادن يک تعليم دينی مهم در مورد نظافت دماغ.

نههههههههههه!!!!!! من باور نمی کنم. توی اين سايت با کمال وقاحت بچه خريد و فروش می کنند.

آموزش گام به گام نوشتن نامه خودکشی. قابل توجه دوستان وبلاگ نويسی که هفته ای يکبار خودکشی می کنند.

کمربند مبايلی يا مبايل کمربندی .

اين ديگه آخرشه. کافيه فقط تيتر هر موضوعی را که دوست داريد بدهيد تا به شما يک انشا يا مقاله باحال بدهد.

وزنه برداری المپيک ـ ۷۷ کيلو

دسته ۷۷ کيلو در گروه A همين الان شروع شد. برخواه با بالاترين ورودی يعنی مجموع ۳۷۰ کيلو شانس اول مدال طلا است و در گروه A وزنه ميزند. برخواه در حرکت اول يکضرب ۱۵۷.۵ کيلو را زد. نصيری نيا و رضازاده هم توی سالن هستند.

از اينجا به صورت زنده گوش کنيد.

برخواه حرکت دوم ۱۶۰ کيلو را انداخت.

برخواه حرکت سوم ۱۶۰ کيلو را زد. تا حالا اوله.

برخواه همان وزنه برداری است که حدودا ۸ ماه پيش در مسابقات قهرمانی جهان دستش شکست.

نتيجه نهايی يکضرب
ترکيه ۱۷۲.۵ اول
روسيه ۱۷۰ دوم
قزلقستان و ترکيه ۱۶۵سوم وچهارم

برخواه حرکت اول دوضرب ۱۹۷۰۵کيلو را زد.

برخواه حرکت دوم دوضرب ۲۰۵ کيلو را انداخت.

برخواه حرکت سوم دوضرب باز هم ۲۰۵ کيلو را انداخت. در مجموع ششم شد.

ترکيه اول شد.
نتايج نهايی.

ل مثل لينک

کاغذ يادداشت ديواری يا کاغذ ديواری يادداشتی.

يک راه باحال برای سر به سر رفقا گذاشتن.

وقتی که پيتزا به خدمت تکنولوژی می آيد.

می خواهيد بدانيد استفاده اصلی اينترنت در چه زمينه ايست.

امان از چيز های نديده. فقط من فهميدم راجع به چرت زدنه.

Wednesday, August 18, 2004

گشتی در دنيای جستجوگر ها

خوب خدا را شکر نمرديم و يک نتيجه واقعی و درست و البته بالاتر از کمر از جستجو در گوگل ديديم.

بر ما چه گذشت با افتخار تقديم می کند. عکس های آموزش جماع فقط و فقط در بر ما چه گذشت. بر ما چه گذشت نماينده انحصاری کليه عکس های آموزشی برای طلاب عزيز.

هيچ می دانستيد که بهترين منبع برای آموزش فاکس پرو اين سايته. فقط اشکالش اينه که بايد فاکس را جدا و پرو را جدا ياد بگيريد.

در ضمن باعث خوشحالی است که اين سايت همچنان در کنار بی بی سی به عنوان بزرگترين مرجع آموزشی استفاده از کاندوم شناخته می شود. البته به دليل پيچيدگی اين علم، نياز به تحقيق بسيار بيشتری برای شناخت کامل آن احساس می شود.
همين الان حرکت يک ضرب دسته ای که پانزوان وزنه بردار ايرانی درش وزنه ميزنه تمام شد.

توی حرکت يکضرب چينی با ۱۶۰ کيلو اول شد کره ای با ۱۵۲.۵ کيلو دوّم و کرواسی با ۱۵۰ کيلو سوم. پانزوان هم با ۱۴۷.۵ کيلو چهارم شد. دو بار سعی کرد ۱۵۲.۵ را بزنه که موفق نبود. هنوز شانس زيادی داره که اگر دوضرب را خوب بلند کُنه بره روی سکو. تا چند دقيقه ديگر حرکت دوضرب شروع ميشه.

از اينجا به صورت زنده گوش کنيد.

تکميل - پلنزوان توی دوضرب سه بار ۱۷۲.۵ کيلو را انداخت و حذف شد. بقيه اش را هم نه وقت دارم و نه حوصله که دنبال کنم. خودتون بريد اينجا پيگيری کنيد.

جيپ صحرا کروکی من

اين داستان بر می گرده به ده دوازده سال پيش. آن زمان پارس خودرو شروع به توليد يک ماشينی کرده بود به اسم جيپ صحرا کروکی. توی اون وضعيت قحطی ماشين در ايران و در رقابت با پيکان هميشه جواد، اين جيپ های صحرا بازارشون خيلی داغ شده بود و حسابی جواد مخفی شده بودند. خصوصا با آن رنگ های مکش مرگ ما. از صورتی شهر نويی گرفته تا زرد جوادی.

از آنجايی که من هم برای خودم کم جواد نبودم و همواره پيشتاز در عرصه کارهای جواد پسند پايم را کردم توی يک کفش که الّلا و للا، بايد يک دونه از صورتی پر رنگ های نمره شهر نوييش را بخرم. چونکه من به دنبال مدل کروکيش بودم و بخاطر اينکه برای رسيدن به جيپ صحرای کروکی صورتی تعداد کثيری از برادران جواد ثبت نام کرده بودند بازارش خيلی داغ شده بود. آن زمان يادمه که می شد با معطلی خيلی کمتر، يک پرايد نو خريد به قيمت تقريبا سه ميليون. حال آنکه برای اين جيپف قط وقت ثبت بايد سه ميليون می داديم.

مادر بيچاره ام هم علارغم سعی زيادی که در حلال نکردن شيرش و آق کردن من به خرج داد افاقه نکرد که نکرد. بنابراين مقرر شد که اعتبار لازم از محل جيب مبارک پدر و به صورت وام مادام العمر بی قسط و بی بهره و يا همان پيشقسط ارث پرداخت بشه. بعد از اينکه ثبت نام کرديم گفتند که تا سه ماه ديگه ماشين را تحويل می دهند و باقی پول را بايد در زمان تحويل گرفتن ماشين بدهيم. سه ماه گذشت و خبری از ماشين نشد. حالا توی اين مدت قيمتش هم همينجوری داشت ميرفت بالا، در حالی که بقيه ماشين ها تغيير چندانی نکرده بودند.

من از آنجايی که نگران بودم تابستان تمام بشه و صد ها دختری که منتظر بودند من جيپم را بگيرم و بعد عاشق من بشند سرشون بی کلاه بمونه و کنف بشند برای تحويل گرفتن ماشين آرام قرار نداشتم . از طرف ديگه پدر و مادرم هم از ترس اينکه گرانتر نشه در تکاپو بودند که زودتر ماشين را در بياريم. با وجود اينکه سقفدارش که ارزانتر هم بود، حاضر بود و می شد گرفت و علارغم ضجه و ناله های خانواده بيچاره ام، حاضر نشدم که آن موقع بگيرم . تا اينکه سه ماه بعد در اول فصل سرما تازه با پارتی بازی توانستيم جيپ کروکی کذائی را در بالاترين قيمت ممکن از کارخانه در بياوريم. باز خدا پدر پارس خودرو و تمام جواد های زرنگ تر از ما را بيامرزه که باعث و بانی اين شدند که صورتيش تمام بشه و به ما سياهش برسه.

توی پرانتز لازمه راجع به نبوغی که توی من نهادينه شده يک توضيحی بدم. و آن استعداد خارق العاده من در بدبخت کردن کمپانی ها، صنايع، اقتصاد و هر انچه که در ارتباط با امور مالیست می باشد. و من صميمانه مديون پارس خودرو و جيپ صحرا کروکی هستم که به من اين موقعيت را دادند که بتوانم اين استعداد را در خودم کشف کنم. شايد همه بدانيد که توی ايران احتمال اينکه قيمت ماشين ـ نو و دست دومش فرق نمی کنه ـ پائين بياد تقريبا صفره و اين موضوع در تاريخ خريد و فروش ماشين در ايران سابقه نداشته به جز يک مورد. درست فهميديد، تنها استثنا صحرا کروکی بود که من پنج مليون و هفتصد هزار تومان خريدم وبعد از دو سال و اندی با التماس و از کانال آويزون و کنه شدن توانستم دو مليون و سيصد ردش کنم بره. از اين نمونه ها بعدا زياد برای من پيش آمد از جمله ضربه ای که با ورود به بازار سهام به اقتصاد آمريکا وارد کردم که هنوز هم بعد از چهار سال نتوانسته سر بلند کند. شايد بعدا راجع به اين استعدادم بيشتر بنويسم. ولی الان بايد برگرديم به اصل ماجرا که تازه از اينجا که من ماشين را تحويل گرفتم شروع می شود.
منتظر قسمت دوّم باشيد

Monday, August 16, 2004

*تحولات سکسی اين وبلاگ

از آنجايی که مشاهده شده عده زيادی از دوستان فرهيخته و دانشمند اخيرأ با شرت و کرست و به شکل خانواده ای سکسی وارد اين سايت می شوند لذا به منظور رقابتی سازنده و در راستای قر زدن خوانندگان تشنه علم و تحقيق و جويای معرفت سايت ارزشی جيگر از اين پس تمامی مطالب جديد اين وبلاگ با کلمات زير آغاز ميشود**:

دختر سکسی، کرست پاره، شرت قرمز، ... زير درخت بيد، آموزش سکس، ممه جانت جکسون(ايضاً همه نوع ممه خصوصا پستان گاوی)، مامان های خوشگل، کاندوم سوراخ، سکس وحشی، انواع ...، سکس با حيوانات، دختر لخت، شرت وحشيانه، سکس + سکس + سکس + دختر بور، لخت مادرزاد توی حيات خلوت، پاريس هايت***

به مرور و با اضافه کردن کلمات "ک" دار بيشتر اميد است که اين وبلاگ بتواند مرجع اصلی دوستان برای تحقيق در موارد علمی و آموزشی نظير طرز استفاده از کاندوم، طرز به سر کردن شرت پاره، سوراخ کردن های فوری و غيره گردد.

* اين مطلب طنزه . يعنی شوخيه. يعنی جان مادرتون آنرا جدی نگيريد. برای اطلاع آن دوستانی که فرق طنز و شوخی را با خبر جدی متوجه نمی شوند.
**تمام کلماتی که در اينجا امده حاصل جستجوهای واقعی دوستان در سايت گوگلِ است و نگارنده هيچ گونه دخل و تصرفی در آن انجام نداده.
***منظور پاريس هيلتون بوده.اين بنده خدا يک چيزهايی راجع به يک دختر و يک شهر و يک هتل شنيده بوده ولی نمی دانسته چه طوری سرهمشون کنه تا به نتيجه دلخواهش برسه. حالا خوب شد که نگشته دنبال تهران استقلال (هايت سابق).

موخره ـ دعوا نکنيد . خاطره را يادم نرفته. قول دادم، می نويسم .

Sunday, August 15, 2004

يک، دو و سه

يک - خاطرت جوانی که يکی از بخش های اصلی اين وبلاگ بود مدتی است که به روز نشده. مطلب بعدی من يک خاطره خواهد بود.

دو - من هم اين بازی چند سال پيش خادم با حريف اسرائيلی را يادمه. هيچ کسی هست که مطلبی از آن را توی اينترنت ديده باشه. حتی اگر عکسی از روزنامه ها و يا مجلاتی که به آن مسابقه اشاره کردند را هم بتوان پيدا کرد خيلی کارها میشه باهاش کرد.

سه - ستون لينک های مربوط به المپيک داره بهتر ميشه. از جمله چيزهايی که اضافه شده وبلاگ المپيکه با آخرين نتايج و اخبار.

Friday, August 13, 2004

ل مثل لينک

معرفی ميکنم! اين شما و اين شعبه حسنی در خطه جنوب.
لينک از طريق فردا.

يک عکس خيلی باحال از حسن سربخشيان.
لينک از طريق پناهجويان.
اين هم فتوبلاگ حسن سربخشيان.

هيچ می دانستيد که نوشابه های رژيمی صد برابر شيرين تر از نوشابه های معمولی است. اين فيلم با يک آزمايش ساده اين را اثبات کرده.

پليس مردی را که سر مادرش را بريده بود دستگير کرد.

معرفی ميکنم. پدر جد فصاحت و بلاغت و البته حماقت.

نوتبوک مجانی برای شما. فقط از شما ميخواهند که محصولاتشان را تست کنيد و فرم نظرخواهی را برايشان برگردانيد. برای ساکنين آمريکا و کانادا.

گياه واياگرا برای فروش.

ميگم م ب ل سواری هم حال ميده ها.

فيلمی از يک موتورسوار که در حال تصويربرداری با يک گوزن برخورد می کند.

مبلمان ساخته شده از تابوت برای فروش.

راننده ای که رفت کنار ماشين پليس و درخواست کرد که به خاطر اينکه مشروب خورده و مسته دستگيرش کنند.

فيلمی بسيار ناراحت کننده از يک لحظه جدايی عجيب!

هيچ می دانستيد که من جزو اولين نفر هايی بودم که شروع به وبلاگ نويسی کردم . البته بين پست دوم و سومم يک مختصر سه سالی فاصله افتاد. ضمن اينکه دو تا پست اولم به زبان خرچنگ و قورباغه بود.

صابون کافئين دار برای دوش صبح. برای معتادينی که تا يک ليوان قهوه اشان را نخورند چشماشون باز نميشه چيز مفيدی است.

عطر با بوی خاک يا چمن و يا گوجه فرنگی.

امن ترين تختخواب دنيا.

يک فلش جالب در مورد ايدز.

ويدئوگيم های المپيک آتن.

سايتی جامع درباره خطاهای چشم.

حذف قهرمان جهان به خاطر حماقت

تا حالا شده که از شدت عصبانيت پشت گوشاتون داغ بشه و سرتون گر بگيره. برای من بعضی مواقع پيش مياد از جمله امروز بعد از شنيدن اين خبر.

می دونم که الان چون عصبانی ام بهتره ننويسم، ولی آنقدر آتيشی ام که نمی تونم هيچی نگم. من نمی دونم تا کی ما بايد چوب اين حماقت های سياسی را بخوريم. چه جوریه که توهين به منشور المپيک و بيش از صد و پنجاه کشوری که با احترام به اين منشور در يک رقابت صرفا ورزشی و نه سياسی شرکت کردند عيب نيست و اشکالی ندارد ولی احترام به مردم مظلوم فلسطين واجب است. دوما من نميدونم شما آخه سر پيازيد يا ته پياز. اينها خودشون صبح به صبح ميرند توی اسرائيل کار می کند و عصر بر می گردند. گذشته از مسائل سياسی، مردمشون در کنار هم مثل آدم دارند زندگی می کنند يا حداقل دلشون می خواد زندگی کنند (اگر سياسی کارهای حيوان بگذارند)... استغفرالله، آخه شما که احترام و آبروی ايران و ايرانی را همه جای دنيا برديد و و جوونای ايرانی امثال من و اين آرش ميراسمائيلی بيچاره را تا سر حد جنون هميشه تحقير کرديد و حقمون را خورديد چطور روتون ميشه دم از حق و احترام و ...

ولش کن بابا اعصابم خورده، تمرکز ندارم، دارم دری وری می نويسم. توی فکرم به جای کلام منطقی فقط فحش و بد و بيراه داره رژه ميره.
بعدا می نويسم.

ل مثل لينک

آدرس جديد حسين درخشان برای فرار از فيلترينگ.
ضمنا صبحانه حاضره. ديگه لطفا صبحانه نخورده از خانه بيرون نريد.

قابل توجه خلافکاران محترم. با اين اسپری پلاک خود را از ديد پليس پنهان کنيد.

نوشتن داستان با استفاده از اشکال راهنمايی و رانندگی.

در فيليپين بعضی ميزبانان بعضی مهمان ها را می خورند.

Thursday, August 12, 2004

اين روزها داغه

"اين روز ها داغه" عنوان بخش جديدی است که از اين به بعد در سمت راست صفحه می توانيد دنبال کنيد. اين بخش شامل خبر ها و لينک های داغی است که در يک مقطع زمانی خاص در جريان است. می شود گفت يک جور لينکدونی موقته که مسائل مورد علاقه من درش قرار گرفته.

فکر داشتن چنين چيزی را از خيلی وقت پيش داشتم ولی به خاطر تنبلی هيچ وقت عملی نشد. حالا شروع المپيک آتن و علاقه من به پيگيری خبر هاش باعث شد که نيمچه همّتی بکنم و اين لينکدونی نيمه دائمی را راه بيندازم. البته ذغال خوب هم بی تاثير نبود (منظورم آغاز بوندسليگا است). به هر حال "اين روزها داغه" از امروز کارش را شروع ميکنه. البته هنوز خيلی جا داره برای بهتر شدن و من مطمئنم با لينک های داغ و باحالی که شما معرفی خواهيد کرد اين پيشرفت خيلی سريعتر خواهد شد.
ديروز سالگرد ازدواج ما بود. خوشبختانه بزرگترين اتفاق زندگی من، بزرگترين شانس زندگيم بود.

اين هم يک عکس نسبتأ قديمی از روز ازدواجِمون تقديم به خواننده های اين وبلاگ.

Wednesday, August 11, 2004

جايزه داروين و تضييع حق ايران و ايرانی

جايزه داروين چيست؟ اين جايزه به کسانی تعلق می گيرد که با احمقانه ترين کار سبب مرگ يا خسارت عمده به خودشون بشوند و کمک کنند تا تعداد احمق های دنيا کم بشه. اين جايزه پارسال به فردی تعلق گرفت که در حالی که سعی می کرد از يک ماشين فروش نوشابه يک عدد کوکاکولا بدزدد ماشين افتاد روی سرش و مرد. برنده امسال هم کسی است که سر زمين گلف شرط بندی می کند که به جای گذاشتن توپ های گلف در ماشين توپ شويی، توپ های توی شلوارش را بشويد و نتيجه؛ بيمارستان و عمل و ...
شرح کامل ماجرا به علاوه داستان فيناليست های ديگر را می توانيد اينجا بخوانيد ولی...

به خدا دلم می سوزه. نمی دونم تا کی ما بايد به خاطر نداشتن روابط و قدرت در مجامع جهانی ضربه بخوريم و حقمان تضييع بشود. بعد از قضيه فوتبال حالا چشممان به جايزه داروين روشن! آمدند و در روز روشن برای خودشان برنده را انتخاب کردند در حالی که حتی در بين فيناليست ها هم هيچ اسمی از ايران و ايرانی نمی بينيم.

هر کسی نداند خودمان بهتر از هر کسی می دانيم که هيچ شخصی و هيچ نهادی در سطح دنيا نتوانسته و مطمئنا نخواهد توانست که مثل ما خودش به گور خودش کثافت بزند. اين واقعا ديگه خيلی نامردی است که توی رشته ای که ما بزرگترين اساتيد را داريم و بهترين کارها را ارائه داديم به خاطر روابط و دست های پنهان حتی يک جايزه هم نبرده باشيم. اين در حالیست که اگر قرار بود درست قضاوت بکنند بايد تمام نامزد های مرحله نهايی از ايران می بودند و طييعتا جايزه هم.

حتی من فکر می کنم جايزه تمام ادوار اين رشته و جايزه يک عمر تلاش برای رونق اين رشته نيز بايد به ايرانی ها تعلق بگيرد. کم نيستند ايرانی های خلاقی که در طی ساليان گذشته باعث سر افرازی ايران بوده اند و هنوز نيز به خدمت صادقانه خود ادامه می دهند. بنابراين بيائيد که با هم کمک کنيم و با معرفی نامزد های خود برای دوره های بعد، جوايز داروين را درو کنيم.

من پشنهاد می کنم که برای دوره بعدی اين جوايز، اين ها را کانديد کنيم:
۱- مسئولين و دست اندر کاران پرونده زهرا کاظمی. به خاطر تلاش صادقانه در تبديل يک کشور قدرتمند دوست يعنی کانادا، به دشمن شماره يک ايران و کشوری که حالا در تمامی مجامعِ جهانی حتی قبل از شروع جلسه رأيش را بر ضد ايران در صندوق رای گيری می اندازد.

۲- خادمينی که با بستن و زدن و زندانی کردن روزنامه نگاران و مطبوعاتی ها تلاش بی وقفه ای می کنند که بتوانند جايگاه ايران را برای چندمين سال متوالی به عنوان بزرگترين زندان روزنامه نگاران حفظ نمايند.

۳- دست اندر کاران و مسئولين و حتی غير مسئولينی که پيگير مسأله سلاح های هسته ای می باشند و با اعمال و سخنان خود به راستی همّت والايی به خرج می دهند برای تسريع حمله نظامی آمريکا و يا حد اقل اسرائيل به ايران.

۴- دست اندر کاران قتل های زنجيره ای و فاجعه کوی دانشگاه و بگير و ببند های خيابانی جوانان به بهانه پاچه تنگ و گشاد، يا کوتاه و بلند. اين عزيزان الحق والانصاف بسيار زحمتکش هستند و با حداقل دستمزد و بدون هيچ چشمداشتی گامهای بلندی در ارائه فرهنگ و تمدن درخشان ايرانی در سطح جهان برداشته اند. هر چند که در سطح جهانی متاسفانه هيچ گونه تقديری از اين عزيزان زحمتکش به عمل نيامده ولی خوشبختانه با درايت و کاردانی که در نظاممان شاهديم، از اين عزيزان تقدير لازم همواره به عمل آمده.

۵- دست اندر کاران فرودگاه امام خمينی که با سعی و ممارست توانستند گوشه ای از هنر مديريت ايرانی را به ديده جهانيان برسانند .

۶- و در آخر فکر می کنم جايزه مادام العمر اين رشته تنها و تنها بايد به آن دوستانی تعلق بگيرد که با بالا رفتن از ديوار يک سفارت خانه و گروگان گيری توانستند ۱۸۰ درجه و برای هميشه چهره ايران و ايرانی را در سطح جهان خراب کنند و با يک عمل ساده تمام دنيا را برای هميشه در مقابل ايران قرار دهند.

Monday, August 09, 2004

ل مثل لينک

فيلم مارمولک را از زبان حجت الاسلام پناهيان ببينيد. ايشان تلويحاً در ابتدای کلام حکم اعدام سازندگان مارمولک را صادر ميکند.

دوچرخه هفت نفره.

اگر اين عطر را برای دوست دختر يا همسرتون گرفتيد، دو احتمال هست، يا دلتون می خواهد که به هم بزنيد و يا اينکه مغز خر خورديد و هوس کتک کرديد.

انواع اجناس و اسناد تقلبی از پول گرفته تا لاتاری و از جريمه پارکينگ گرفته تا...

اين فيلم نشان می دهد که سرباز های آمريکای چقدر برای استقرار دمکراسی در عراق در تلاش هستند. طولانيه، بنابر اين خيلی ممکنه دانلودش طول بکشد.
اين هم يک نمونه ديگر. خلبان: ميتوانم اين دسته عراقی که دارند راه می روند را بزنم. اون يکی: چرا که نه؟ و بعد...

مسابقات قهرمانی جهان برای يافتن احمق ترين های دنيا.

تبليغ تلويزيونی باحال مينی ماينر با الهام از شو Big Brother.

شما فکر می کنيد در اين رقابت فشرده چه کسی برنده می شود.

اينجا می توانيد کلی چيز های عجيب و غريب بخريد. مثل سيفون آکواريوم .

هيچ وقت توی زندگيتون فکر می کرديد که کسی بتواند از گه سگ پول در بياورد. تازه به صورت آنلاين.
يا اينکه هيچ وقت به ذهنتون خطور می کرد که می شود ده دلار ملت را تيغيد برای اينکه يک ميمون بهشون زنگ بزنه و با زبان ميمونی سلام و احوال بکنه.

کليک نکنيدها. کرمِ مرده توشه.

زنده و کشنده، مرده و خوشمزه. عقرب، زنبور، کرم و ... وای که چه غذاهای باحالی با اين ها درست کردند و دارند می خورند.

متنتون را برای اين خانم گوينده خبر بنويسيد تا براتون بخواند و يا ترجمه کند. از همه باحال تر وقتيه که پينگليش می نويسيد و طرف ميخواند. اين دمو است ولی می توانيد نرم افزارش را با قابليت های زياد بخريد.
اين هم يک نمونه ديگه اش که می توانيد خود تون گوينده را آرايش کنيد. ضمنا ايميل هم می توانيد بکنيد حتی می توانيد صدای خود تون را روی چهره گوينده بگذاريد.

گالری جانورهای اجق وجق.

Airboard، يک وسيله نقليه باحال.

در باب زردنامه نويسی

چون که دوست دارم نظرت شما را در مورد مطلبی که در اينجا نوشتم بدانم برای مدتی محدود کامنت ها را باز می کنم. متقاضيان کامنت گذاری می توانند با در دست داشتن دفترچه بسيج اقتصادی، دو قطعه عکس از تمامی اعضای خانواده و اصل شناسنامه با مراجعه به انتهای مطلب تا سقف دو کامنت برای هر خانوار بگذارند. به مناسبت روز مادر و ولادت حضرت فاطمه در پايان مراسم به کامنت برگزيده به عنوان جايزه يک سال بيمه ابوالفضل رايگان اهدا خواهد شد.

دو روز پيش به يک مطلب خوب در وبلاگ دنيای يک ايرانی که در مورد زرد نامه ها بود لينک دادم. بعد از آن چند ايميل سراسر محبت و لطف و آکنده از فحش های خواهر و مادر زيبا و فصيح دريافت کردم که چون مسبوق به سابقه نبود و عادت کرده بودم که هميشه تعريف و تمجيد بشنوم بسيار برايم تازگی داشت. البته حالا فکر نکنيد چون اينجوری ميگم فحش خورم ملسه و از اين به بعد شروع کنيد به ما بد و بيراه ايميل کردن. منظورم از تازگی ايميل ها؛ انتقاد عجيبی بود که در غالب زيبای فحش های چارواداری به من شده بود. يکی از آنها را بخوانيد:

"خيلی پر رويی. آخه عوضی تو که خودت روی هر چی زردنامه است سفيد کردی. خجالت نمی کشی با اين لينک های کثيفت ادای آدم های حسابی را در می آوری...
تو يک ... هستی که برای اضافه کردن خواننده هات دست به هر کاری ميزنی."


جدای از فحش ها لازم ديدم که در مقام دفاع از خود در برابر اتهام زردنامه بودن اين سايت به اين دوست و دوستان ديگر چند نکته ای را گوشزد کنم.

اولا آن چيزی که من از زردنامه می شناسم اين است که" سايتی، به منظور کسب در آمد، بدون توليد هيچ گونه محتوا و صرفا با استفاده از مطالب ديگران به جذب مخاطب بپردازد". حال آنکه من تا اين لحظه که در خدمتتان هستم يک ريال هم از اين وبلاگ در آمد نداشته ام و نخواهم داشت چرا که اصولا تصميم ندارم که هيچگاه اين وبلاگ را منبع کسب در آمد کنم. لازم به گفتن نيست که اگر می خواستم در آمد داشته باشم اين مدلی وبلاگ نمی نوشتم. يک سايت پورنو اساسی درست می کردم که تمام اين جوجه سايت های سکسی که خودشون را خيلی هم باحال می دانند را می گذاشت توی جيب بغلش. پس اصلا اينجا از اين قرار ها نبوده، نيست و نخواهد بود. اين از اين.

دوم اين که می خواهم اسکلت اين وبلاگ را بشکافم چون اين کار خيلی از سوء تفاهم ها را بر طرف می کند. اينجا شامل دو بخش اصلی لينک ها و مطالب است. خود مطالب شامل خاطرت، طنز ها، و اخبار است. و لينک ها هم تقريبا شامل ۸۰ در صد سرگرمی و ۲۰ در صد خبر است.

حال منی که دست کم ۵۰ در صد سايتم يعنی مطالب، حالا چه خوب و چه بد، به نوعی توليد محتوا برای وب فارسی است، چه طور می توانم زرد نامه نويس باشم؟ خدا عالم است. حتی من متن لينک هايم را هم طوری انتخاب می کنم که حتی الامکان حاوی پيام و کلامی باشد.

ولی فکر کنم دو نکته هست که باعث به وجود آمدن اين شبهه برای بعضی از دوستان شده. يکی نوع اخباری است که در اين وبلاگ کار می شود و ديگری نوع لينک هايی که استفاده می کنم. برای همين لازمه که يک مقدار اين دو را بيشتر تشريح کنم.

در مورد اخبار اين سايت، چه آنها که در غالب مطلب است و چه آنها که در غالب لينک می آيد. هر انچه که در اينجا به عنوان خبر کار می شود در واقع حاشيه هايی است خواندنی بر اخبار که در جاهای ديگر کمتر قابل دسترسی است. البته به ندرت و در مواردی که خبر يا بسيار مهم باشد و يا احساس کنم که جزو اولين ارسال کنندگان آن خبر هستم ممکن است که اصل يک خبر را هم بياورم ولی قائده در مورد خبر همان است که گفتم. حال اگر اين نوع از خبررسانی را گروهی نمی پسندند ؛ اين نمی تواند دليلی کافی برای زرد نامه خطاب کردن باشد.

اما در مورد لينک ها. بايد بگم من چند اصل را در لينک هايم رعايت می کنم. يکی اينکه مطلقا سعی می کنم که هيچ لينکی به مطالب مستحجن که از ديد من شامل پورنوگرافی و سکسی(به مفهومی که در فرهنگ ما رايج است) ندهم. ديگر اينکه تا جايی که می توانم سعی می کنم لينک هايی را کار کنم که قبل از آن در هيچ وبلاگ فارسی استفاده نشده باشد.

از همه مهمتر اينکه اصلا ناراحت نمی شوم اگر کسی از لينک های من در سايتش استفاده کند به خاطر اينکه اولا هدف اينه که تعداد بيشتری بتوانند از اين مطالب استفاده کنند. که يکی از راه هاش همينه. دوما لينک ها بر خلاف مطالب مال من که نيست، مال بابام هم نيست، يکی يک چيزی نوشته يا يک چيز جالبی داشته من معرفيش کردم؛ حالا اين چيز جالب را چه بهتر که صد نفر ديگر هم معرفی کنند تا تعداد بيشتری بيننده داشته باشد. خيلی هم خوبه. البته در وبلاگستان فارسی يک عرف قشنگی هست که اگر لينکی را از يک سايت فارسی ديگر بگيرند، يک "از طريق فلان کس" ميگذارند که نشان ادب زياد شخص نويسنده آن وبلاگ است. ولی اگر هم نگذارند من اين را بی ادبی نمی دانم.

هر چند که اعتقاد دارم اگر يکی از منابع اصلی لينک هايم يک سايت فارسی است موظفم که لينک دائمی به آن سايت بدهم. به فرض من از مطالب گويا، هودر و ابراهيم نبوی گهگاه استفاده می کنم به همين خاطر به آنها لينک دائم داده ام. ولی بعضی ها مثل اين دوستمون که اتفاقا بچه حزب اللهی و مسلمان هم هست و بايد بيشتر از ما بی دين و ايمان ها اخلاق را رعايت کند هر روز به سايت من سر می زند و از لينک های من استفاده می کند اما وقتی به ليست بلند و بالای سمت راست صفحه اش نگاه می کنی به غير از برادران ارزشی اش کس ديگری را نمی بينی.

از بحث اصلی دور شديم. در مجموع منظورم اين بود که لينک های من نمی تواند نشان از زرد نامه نويسی داشته باشد چرا که تا حد امکان حد اقل در وب فارسی برای بار اول است که مطرح می شود، به دور از مسائل مستحجن است و متنی که برای معرفی لينک به کار می برم اکثرا حاوی پيامی مثبت می باشد.
تکليف مطالبم هم مشخص است. اگر منی که ۵۰ در صد نوشته هايم در سايت های معتبر ديگر از جمله گويا و بسياری دوستان وبلاگ نويس لينک می شود زرد نامه نويسم پس به نظرم بايد برای اين عنوان تعريفی جديد در نظر گرفت.

اين شعر هم برای اينکه جانب اديبانه مطلب را رعايت کرده باشم.

در شهر يکی چو من و انهم کافر
پس در همه شهر يک مسلمان نبود
دال بده ...

Sunday, August 08, 2004

ل مثل لينک

بر همه شما برادران و خواهران عزيز واجب شرعی است که اين طومار يا پتيشن را امضا بفرمائيد. برای اعتراض به تبعيضی که AFC در مورد ايران نسبت به ساير تيم ها قائل ميشود.

دوستان گوگلِ را برای هميشه فراموش کنيد. از اين به بعد اينجا جستجو کنيد چون بابت جستجو به شما پول م يدهند.

میگند طرف خيلی خوش بو بود دم باد هم می نشست. حالا اين حکايت آقای استيون سيگال و خواننده شدنش است.

چند آگهی همسر يابی و کار يابی - داستان ناتمام دست ها و آستين ها

ـ در يک سايت دوست يابی اينترنتی
جنسيت: دست کثيف
اسم: استعمار
علاقمند رابطه با: آستين روزنامه نگار
سن:۲۰۰ سال
نوع رابطه مورد علاقه: در جستجوی يک يا چند روزنامه نگار با آستين های گشاد برای راحت بيرون آمدن از آن و راه اندازی روزنامه های زنجيره ای به منظور دشمنی اساسی با اسلام و مسلمين و در صورت امکان ائمه اطهار و هماهنگی برای منظور های بی ناموسی از قبيل تحصن و غيره.

ـ آگهی کاريابی
آستينی هستم قديمی به نام س پورزند؛ دارای سابقه همکاری با انواع دستهای استکباری و استعماری. بسيار گشاد دارای قابليت بيرون آوردن چند دست استکباری به صورت همزمان. هر چند در حال حاضر اندکی دراز شده ام ولی همچنان توانايی هر گونه همکاری با تمامی دست های اس دار را دارم. در صورت نياز ميتوانيد رزومه اين جانب را از طريق دادستانی انقلاب دريافت نماييد.

ـ در ستون کارگزينی يک مجله
دستی هستم استعماری و پير دارای مدرک دکترای استکبار از انگليس و آمريکا در جستجوی يافتن آستين تعدادی جوان دختر و پسر حتی الامکان بی ناموس برای بيرون آمدن از آنها و انجام کار های خلاف شرع از قبيل بيرون انداختن ساق پا و موی سر، خنديدن در خيابان، سينما رفتن، آهنگ گوش دادن، رستوران رفتن و غيره به منظور تهاجم فرهنگی و خصوصا پايمال کردن خون شهيدان و گسترش فساد.

ـ در ستون همسر يابی يک مجله
دستی هستم نسبتأ بلند و سفيد بدون مو، بسيار استکباری در سطح جهانی؛ در جستجوی آستينی خايه دار (اشتباه چاپی - خانه دار صحيح است) بوده که بتواند در سختی ها يار و ياور من بوده و همزبان و همدل من باشد. به دليل شرايط کاری؛ اينجانب موظفم همواره در دشمنی با نظام و کيان اسلام و به خصوص امام زمان باشم. بنابراين توقع من از آستين آينده ام همانا فراهم آوردن محيطی امن و آرام برای اينجانب به منظور راحت بيرون آمدن و انجام عمليات ضربشی به نظام است.

Tuesday, August 03, 2004

ل مثل لينک

اخبار تحصن روزنامه نگاران را از اينجا دنبال کنيد.

انتقاد از گسترش زرد نامه ها در وب فارسی. ضمنا اين سايت لينک های خيلی خوبی هم داره. چند وقتی بود که می خواستم بهش لينک بدم ولی نمی شد.

من يه ده دقيقه ای به جستجوی اين دوستمون که باهاش وارد اين سايت شده می خنديدم. فقط حيرون موندم که اين بابا چه چيزش را می خواسته ياد بگيره.

آخر کامپيوتر سمت چپ برای فروش در Ebay.

اين اردک پلاستيکی به نظر ۲ قرانی به خاطر داستان عجيبش ۱۰۷ دلار فروش رفته.

ترافيک اتوبان به خاطر يک ويلچر با سرعت ۵ مايل در ساعت.

عجيب ترين و ترسناک ترين آدم های دنيا را اينجا ببينيد.

اين فلش باحال را ببينيد تا بفهميد شورای نگهبان آمريکا دوره پيش چه طوری بوش را انتخاب کرد. اين لينک را چند ماه پيش هم گذاشته بودم ولی با نزديک شدن به انتخابات فکر کردم ارزش دوباره ديدن را داره.

اينجا ميتوانيد برويد داخل موتور رولزرويز جت در حال پرواز و نحوه کارش را ببينيد.

اگر هنر هنرپيشگی مدرن با هنر نقاشی کلاسيک مخلوط می شد...

بزرگترين شيشه شراب دنيا.

يادمه که حسين شديدا حوس iPod کرده بود. بايد بهش مژده بدم که يک دونه خوبش را پيدا کردم.

جديد ترين فيلم تبليغاتی جرج بوش. اين ويل فرل که توی SNL هم هست واقعا کارش خدا است.

۲۰۰۰ ليوان آبجو در دو ساعت برای ۳۰ نفر. ۶۷ ليوان برای هر نفر!

مسابقه بسکتبال در دفتر کار کاری که تقريبا همه ما حداقل يکبار امتحان کرديم.

مصاحبه باحال روز هفتم با فيروزه عضو تيم ملی گلف زنان ايران.

باحال ترين روشی که يک لوله کش می تواند تبليغ کند.

استاد! حيف مطالب خوبت نيست که اين طوری ملت را از خواندنش محروم کردی. هر چند موقت.

يک بازی بيليارد باحال برای آنها که وقتش را دارند.

اين بابا وسايل همسر سابقش را گذاشته برای فروش.

اينجا می توانيد يک رقص مفصل را، به هر شکل که دلتان می خواهد، تدارک ببينيد.

حتما شنيديد که ميگند طرف واسه خودش نوشابه باز میکنه. فکر کنم اين طرف برای خودش جعبه نوشابه؛ آن هم از نوع خانواده باز کرده.

اگر اين را توليد انبوه بکنند و بفرستند عراق بر و بچه های زرقاوی خيلی خوشحال می شوند.

خانم هايی که می روند دندانپزشکی خواهشاً مراقب باشند که هر تميز کننده ای را برای نظافت دهانشان نپذيرند

حتی تصور اينکه با شن و ماسه بشود اين کارها را کرد هم مشکل است.

کی گفته که هندوانه بايد گرد باشد.

اين هليکوپتر عجيب روی افغانستان پرواز می کرده.

از بچگی به ما آموختند که دوره آخر زمون مرد ها زن می شوند و لابد تريلی ها هم اتوبوس.

تمام بيلاخ های آدم های مشهور برای شما؛ البته غرض جسارت نبود. برای ديدن شما.

بابا پس بگو چرا اين صدام را خود آمريکای ها محافظت می کنند. خوب بنده خدا شهروند آمريکا است؛ تازه آن هم از نوع افتخاريش.

برويد اينجا يک بارکد برای خودتان درست کنيد. بالاخره يک موقع لازم می شود.

دستگيری دو مرد که با شرت زنانه از نوع جديد* وسط فروشگاه زنجيره ای وال مارت راه می رفتند.
*در نوع جديد بر عکس قديمی هايش که برای ديدن باسن بايد شرت را کنار می زدند، بايد باسن را زد کنار که شرت را ديد.

ليست هفتگی خلافکاری های بچه های سنت توماس. همه را ول کنيد بريد سراغ مورد دوم در صفحه سوم.

ديگه از اين عجيب تر نميشه. برويد اينجا و برای خودتان کيف و کلاه و لباس از پوست بدن انسان سفارش بديد. تتو هم می توانيد روی چيزی که می خريد اضافه کنيد. همه جور رنگ هم موجوده. سياه، آسيايی سفيد و غيره.

يک تحقيق بسيار مهم برای تشخيص طول زبان گربه خانگی شما.

۲۰۰۰ فوت مربع ساختمان پوشيده شده از کاغذ آلومينيوم.

امتحان جغرافی آنلاين.

دايرکتوری عکس عنوان فيلم های معروف تاريخ سينما.

بعضی ها هيچ وقت بزرگ نميشند. اين را جدی ميگم.

getfired.com. دامين صد هزار دلاری.

فارنهايت را که يادتونه. اين هم عبدالله و گماشته اش.

مايکل و بيل رو به رلف: جان مادرت بی خيال. تو که رای نمياری، پس کرم هم نريز.

طنزهای مسعود ناصری در کاربافو.

فيلم اعدام اسير ترک در عراق

يک بار ديگر گروگانگير های نقابدار، منتسب به زرقاوی فاجعه آفريدند. اين بار اين گروه خشن با به قتل رساندن راننده تريلی اهل ترکيه نشان دادند که عزم خود را برای ادامه روند قتل های زنجيره ای گروگان ها جزم کرده اند.

فيلم نشان ميدهد که اين افراد نقاب دار بعد از خواندن بيانيه ای به زبان عربی اسير ترک را وادار به خواندن مطلبی به زبان ترکی می نمايند و بعد با شليک سه تير به مغز وی او را از پا در می اورند.

آدام ارلی سخنگوی وزارت خارجه عراق با اظهار تاسف نسبت به اين فاجعه، آنرا محکوم کرد. اتحاديه تريلی داران ترکيه نيز اعلام کرد که اين مسأله می تواند موجب توقف ارسال نياز های نظاميان در عراق شود. اين اتحاديه همچين خواستار اقدام جدی برای رهايی دو راننده ترک تبار ديگر که همچنان در دست بنياد گرايان اسير می باشند شد.

در اينجا ميتوانيد فيلم به قتل رساندن اسير ترک را ملاحظه نماييد. توجه داشته باشيد که اين فيلم شامل صحنه های بسيار خشن می باشد و ديدن آن به هيچ عنوان توصيه نمی شود.

لينک مرتبط ياهو و AP

Monday, August 02, 2004

چی شد که نشد

اين مطلب به زبان شيرين دستاستين نگاشته شده.

متاسفانه در طی چند ماه گذشته شاهد گسترش روزافزون دستها و به طبع آن آستين ها بوده ايم. استکبار جهانی به سرکردگی صهيونيست بين الملل و مافيای نازيسم و فراماسونريسم فاشيسم و حتی تکنوکراتيسم اسالينيسم مازوخيسم و تمامی ايسم های بين المللی بی پدر و مادر و چند مليتی از جمله کارتل ها و ريگان ها دست در دست هم داده و با ابداع شيوه های کثيف و بسيار فريبکارانه دست های هم را از آستين های يکديگر خارج می نمايند. اين سوداگران مرگ و اين دشمنان قسم خورده مستضعفين جهان و امت اسلام يکبار ديگر چهره شوم و کريه خود را با سوء قصد به جان يکی از سربازان غيور وبلاگستان، برادر متعهد،علی تمدن و خانواده ايشان عملی کردند. و اما شرح ماجرا از زبان برادر شهيد علی تمدن در مصاحبه با خبرنگار يا اسهالات.

س ـ توضيح بديد که چه اتفاقی برای شما افتاد؟
ج ـ حقيقتش من به منظور يک ماموريت مهم امنيتی به همراه همسرم و پدر ايشان و مادربزرگ همسرم يک سفر سه روزه به شهر شهيدپرورلاس وگاس داشتيم.

س ـ چرا اين مدت ننوشتيد؟
ج ـ ما به هتلی که هميشه می رفتيم وارد شديم با توجه به تعداد زياد ستاره های اين هتل و با اطمينانی که از سيستم WiFi آنجا داشتم مطمئن بودم که خللی در نوشتن من ايجاد نخواهد شد ولی...

س ـ ولی چی؟
ج ـ متاسفانه آنجا بود که من چهره کريه و کثيف استعمار و استکبار جهانی را به عينه ديدم. با ورود به هتل متوجه شديم که هتل n ستاره، سيستم WiFi نداره و بايد با کيبل به اينترنت وصل شد. ولی استکبار جهانی در کيبل اتاق ما هم اختلال ايجاد کرده بود. و حتی طوری برنامه ريزی کرده بود که هيچ کس هم برای کمک به اصلاح اين مشکل در هتل نباشد، به اين ترتيب من نه تنها نتوانستم بنويسم بلکه حتی نتوانستم بازی ايران و کره را ببينم و يا گوش کنم.

س ـ حتما سوءقصد از اينجا بر ضد شما شکل گرفت. ممکنه توضيح بديد چهره استکبار چه طور بود؟
ج ـ خيلی چهره اش ضايع بود. البته در مثل مناقشه نيست ولی برای اينکه بتوانيد درک کنيد، بايد بگويم که ترکيبی بود از چهره و نظافت برادران شريعتمداری ، آرمين، مزروعی و البته حسينيان. هر چند علارغم تمام اينها، مشکل اساسی من دست و آستين استکبار بود که حقيقتا در اين مورد خاص تشخيص اينکه دست و آستين متعلق به چه کسی بود بسيار مشکل می نمود.

س ـ حدس شما چيست؟
ج ـ چند احتمال مطرح هست يکی اينکه دست صهيونيستی کره بوده که از آستين مرصع مافيای زر و زور بيرون آمده و محکم رفته به يک جای ما. احتمال ديگر اينکه در لاس وگاس به دليل گرمی هوا و استفاده زياد از آستين های گشاد و کوتاه، دو و يا حتی چند استکبار جهانی توانسته باشند دستهايشان را از يک آستين بيرون بياورند. به هر حال اينها احتمالاتی است که بايد به دقت بررسی شود.

س ـ ممکنه از درصد شهادت خود تون و خانواده بفرمائيد؟
ج ـ همانطور که می دانيد اين شهر لاس وگاس واقعا شهيد پرور است، ولی متاسفانه در اين سفر من توفيق نداشتم که به مقدار کافی شهيد بشوم به اين علت که بيشتر سفر را درگير دست استکبار بودم که يک جای کمپيوتر ما گير کرده بود و در هم نمی آمد ولی الحمد الله خانواده همسرم به مقدار کافی به فيض عظيم شهادت رسيدند. (بالای x دلار)

س ـ در خاتمه ممکنه برای ما در صورتی که از نظر امنيتی مشکلی نيست در رابطه با ماموريتی که باعث رفتن به لاس وگاس شد توضيح بدهيد؟
ج ـ اين يک عمليات ضداطلاعاتی بود که با دعوت از پدر خانمم از ايران به صورت مشترک انجام شد. اين عمليات با رمز يا تارالله و به منظور تار کردن (گم کردن) مادر بزرگ خانمِ من و مادرزنِ پدرزنم انجام شد. متاسفانه علارغم تلاش زياد ما اين عمليات با موفقيت به انجام نرسيد.

توضيح: پيشاپيش اين مصاحبه را تکذيب می کنم، خصوصا بخش آخرش را.
ممنون از همه دوستانی که در دو سه روز گذشته نگران حال من و اين وبلاگ بودند. خدا را شکر الان همه چيز خوبه و مشکلات برطرف شده. تا چند ساعت ديگر به طور مشروح و مفصل علت نلاگيدن چند روز اخير را به اطلاع برادران و خواهران ايمانی خواهم رساند.