.comment-link {margin-left:.6em;}

بر ما چه گذشت

همه چيز از همه جا و البته خاطرات جوانی ـ عليرضا تمدن

Saturday, July 30, 2005

مشاجره لفظی قلب و مغز درباره گنجی

.
مغز- از ماجرای گنجی با خبری؟

قلب- آره. مگه ميشه کسی خبر نداشته باشه. همه جا بحث گنجيه .

مغز- من که فکر می کنم يک جای اين داستان غلطه.

قلب- اولا که داستان نه و حماسه. بعد هم کجاش غلطه حضرت آقا؟!

مغز- آخه چطور ممکنه آدمی که حالش انقدر بده که ممکنه شب را به صبح نرسونه بعد از پنجاه روز اعتصاب غذا نامه های به اين شيوايی و بی پروايی بنويسه. از دو حال خارج نيست، يا حالش به اين بدی که می گند نيست و يا

قلب- يا چی؟ حرفتو بزن بزدل

مغز- هيچی بابا. تو راست می گی من بزدل و ترسوام. جرات ندارم حرف بزنم ولی تو حتما فيلم ال سيد رو کرايه کن ببين.

قلب- من از اين دری وری ها که می گی سر در نميارم ولی توی دنيای ناقص و کوچيکی که تو برای خودت داری خيلی چيز ها غير عمليه چون قدرت آدم ها را تنها و تنها بر اساس مقياس مادی می سنجی و از قدرت روحانی و معنوی غافلی .

مغز- به فرض که حرف تو درست و گنجی از قدرت و توانی بيشتر از آدم هایی مثل اين عوضيه که ما تو کالبدشيم، برخورداره و می تونه اين نامه ها را بنويسه، ولی چطور زير فشار شديد و کنترلی که روشه و حتی نمی گذارند زنش برای دو دقيقه باهاش تنها باشه؛ تونسته اين همه عکس و نامه و مطلب را به بيرون زندان بفرسته.

قلب- حالا تو با اين حرف ها چی رو می خوای ثابت کنی. چرا می خوای مخالف جريان آب شنا کنی. می خوای بگی گنجی بده؟ می خوای بگی گنجی و اطرافيانش فريبکارند می خوای از جنايت کار ها حمايت کنی و آب طهارت به سرشون بکشی. چه گهی می خوای بخوری.

مغز- اولا که عصبانی نشو. يک موقع از کار می افتی و اين صاحب بدبختمون را جوونمرگ می کنی. در ثانی اگر سوال می کنم به اين خاطر نيست که کسی را خراب کنم و يکی ديگه را آباد. سوال می کنم چون برام مبهمه. دوست دارم يکی که می دونه بهم جواب بده. البته جواب قلبی از تو و امثال تو زياد شنيدم. يک جواب مغزی مي خوام.

قلب- ولی تو بايد همين جا، همين الان موضع ات را مشخص کنی. چرا توی اين شرايط بحرانی که گنجی گرفتارشه، به جای حمايت و به جای تلاش برای اتحاد، اين سوال ها را مطرح می کنی. خودت خوب می دونی که گنجی بزرگمرديه که تاريخ ربع قرن اخير ايران مثلش را نديده. اين گنجی بزرگ، امروز نياز به حمايت داره، نه سرزنش و تخريب. گنجی داره جور پنجاه مليون آدم ترسو و بی مايه را يک تنه می کشه و با اين کارش داره به ما ياد می ده که هزينه کردن برای آزادی و عدالت يعنی چه.

مغز- باور کن من هم تمام اين حرف هايی را که ميگی قبول دارم. برای همين هم هميشه از گنجی و آرمانش حمايت کردم. الان هم آرزوم اينه که يکی بتونه يک جواب منطقی به اين سؤالات من بده تا من بتونم با اعتقاد و ايمان کامل به حمايتم ادامه بدم. نه قصد توهين دارم و نه قصد تخريب. فقط می خوام به يقين برسم.

Thursday, July 28, 2005

يک سوال و يک سوال ديگه

يک سوال
به نظر شما پست ترين، بی شرم ترين، کثيف ترين، جنايت کار ترين، وقيح ترين آدم مشهور و حال حاضر ايران چه کسی است؟
درسته، من هم منظورم همون بود. جالبه ها! چقدر افکار و احساساتمون مشابهه.

حالا يک سوال ديگه
فرض کنيد که چرخ زمونه بگرده و بگرده و اين آدم، که همه الان راجع بهش فکر کرديم را دست بسته بشونه جلوی شما و شما بشيد حاکم جان و مال و ناموسش.
چکارش می کنيد!؟ اعدامش می کنيد؟ جزغالش می کنيد؟ تيکه تيکه اش می کنيد؟ زندانش می کنيد؟ می بخشيدش؟ واقعا دوست دارم بدونم چکارش می کنيد؟

پی نوشت: برای شرکت در مسابقه تنها يک هفته ديگه فرصت داريد .فکر کردم با طرح اين سوال يک مقدار بازار مسابقه را گرم کنم.
بايرن چهار ـ اف سی توکيو صفر
کريمی در اين بازی ۶۷ دقيقه در زمين بود و گل اول هم حاصل پاس دقيق او به مهاجم هلندی تيمش بود.

Wednesday, July 27, 2005

ل مثل لينک

د و عکس از مصاحبه مطبوعاتی سيروس کار کارگردان ايرانی در لوس آنجلس که مدت ۵۵ روز در عراق در اسارت نيروهای آمريکايی بود.

در مراسم معارفه فرمانده جديد نيروی انتظامی وقتی سرلشگر فيروز آبادی (نفر وسط) وارد شد مجبور شدند برند بگردند تا براش صندلی مناسب پيدا کنند.

عکس هايی از تولد شش قلوها در بيمارستان خاتم.

ديگه وقتشه که لپ تاپ بخريد. يک آگهی خيلی جالب تلويزيونی.

جليقه نجات بيکينی

ترجمه تبليغ از اون کارهای مشکل و پيچيده است. اگر باور نداريد اينجا يک سری بزنيد تا ببينيد که چه بلاهايی سر چه کمپانی های بزرگی آمده.

آهنگی که U2 بخاطرش نگتيولند را سو کرد

سناريو های پايان دنيا

تحليل فوتبالی يک فرخ لقا خانم

اردوی تيم ملی فوتبال در انگليس نيمه کاره رها شد و ملی پوش ها بدون انجام بقيه بازی های تدارکاتی شنبه بر می گردند ايران. به نظر مياد که سناريويی که برای برکناری مربی تيم ملی طراحی شده بود به مراحل حساس و پايانيش داره نزديک می شه. تيم قوی مخالفين ايوانکوويچ همه جا از داخل فدراسيون گرفته تا مطبوعات پرخواننده ورزشی و حتی بين بازيکنان نفوذ کرده و با قدرت تمام در حال خالی کردن زير پای مربّی موفق تيم ملی است. ببين
به نظر مياد پولی که از قبل تعويض سر مربی توی جيب بعضی ها ميره خيلی مهم تر از وجهه کشور و موفقيت تيم ملی است. اگر خاطرتون باشه هشت سال پيش هم عين همين بلا را سر ايويچ آوردند. بالا گرفتن انتقاد در مطبوعات، باخت هفت - يک به رم و تعويض سرمربی.

با بازی بدی که کريمی در اولين حضور رسمی در بايرن کرد، احتمالا سرنوشتی مشابه يا بدتر از هاشميان در انتظارشه. بازی بايرن مونيخ با اشتوتکارت در مرحله نيمه نهايی جام اتحاديه با نتيجه دو - يک به نفع اشتوتکارت به پايان رسيد. تيم کريمی با اين نتيجه از رسيدن به فينال باز ماند. کريمی علارغم اينکه از آغاز نيمه دوم وارد ميدان شد ولی سهم بزرگی در شکست تيمش داشت. گل دوم و دقيقه آخر تيم مهمان بر روی يک ضد حمله و از جناحی که کريمی مسئول محافظت آن بود شکل گرفت.

پروين و ابراهيمی ... بسه ديگه! بميری الهی فرخ لقا خانم با اين تحليل های منفی ات. حالا فرض کن که گفتی يک مربی دست آموز رو يکی به زور می خواد بچپونه به يک تيم بزرگ. آخه اين کار چه فايده ای داره.

Tuesday, July 26, 2005

ل مثل لينک

معرفی خبرگزاری فردا با سه لينک.
تيم مشاوران احمدی نژاد برای انتخاب وزرای کابينه
واقعی ترين ليستی که تا به حال از کانديدا های وزارت منتشر شده
راه اندازی شهرفرنگ يا همان شهر عشق و حال در قشم


ملت برای به دست آوردن نسخه جديد ويندوز چه کارها که نمی کنند.

دوست داريد بدونيد که در دفتر مرکزی ادوبی چه خبره.

گزارشگران ديلی نيوز با کوله پشتی در متروی نيويورک برای تست امنيت ادعايی پليس.

بابا هی می گيم اسپم نفرستيد آخر عاقبت نداره. اين اسپمر بنده خدا را انقدر تو سرش زدند که مرده.

Monday, July 25, 2005

دو نکته

نه فرصت جواب دادن به ايميل ها رو دارم و نه فرصت نوشتن مطلب يا خواندن مطالب دوستان. فقط خواستم دو نکته را ياد آوری کنم.

پرويز عزيز نياز به حمايت شما داره. البته حمايت از جنس ديگر. مطمئنم که تک تک شما، با تمام وجود خواسته پرويز خان رو اجابت می کنيد.

مسابقه مقاله نويسی را که فراموش نکرديد. بجنبيد که فقط نه روز ديگه فرصت باقی مونده.

Saturday, July 23, 2005

اطلاع رسانی

يکشنبه اين هفته مجيد زهری در برنامه شهر در شهر راديو تورنتو ميزبان نيک آهنگ کوثره. بايد برنامه جالبی بشه. توصيه می کنم حتما يک و نيم تا دو و نيم صبح دوشنبه به وقت تهران بشينيد و از طريق اينترنت اين برنامه را گوش کنيد.

دانيال جعفری:
"مقاله ای که در پی می آید،ترجمه ایست از دائره المعارف انکارتا .آن را خودم با مشقت ترجمه کردم(برای من سرعت خواندن تقریباً 10 برابر ترجمه کردن است).آن را به تدریج روی وبلاگ خواهم آورد .در این زمان که گروهی مسئله را به بحث گذاشتند،هرچه گشتم،چیزی جامع تر و در عین حال همه فهم تر از این پیدا نکردم.در طول ترجمه به نکاتی بر خوردم که برای خواندن مقاله راه گشاست :
.اصل مقاله اگر چه تمرکزی بالا بروی مسئله اعدام در ایالات متحده دارد.اما دو بخش اول مقاله مطلقاً جنبهء عام دارند و خواند حداقل این دورا به علاقه مندان توصیه می کنم.
.بخش پایانی مقاله اگرچه به مجازات در ایالات متحده می پردازد،اما به دلایلی چون سیر مشابه سیاست در ایران و ایالات متحده ونقش پر رنگ مذهب در تصمیم گیری های اجتماعی(که توضیح شان مجالی دیگر می طلبد) بخش پایانی را کلید خوبی در درک تحولات احتمالی جامعه ایران نسبت به این مسئله می دانم.
.پیشاپیش از دوستان حقوق دانی که با ورود آماتوری مثل من به عرصه تخصصی شان آزرده می شوند عذر می خواهم،ادعا صحیح و بی غلط بودن مقاله را ندارم.
.در پایان باید بگویم، مترجمی شغل من نیست،گرچه کار ترجمه تقریباً در هر زمینه تخصصی به اجبار انجام داده ام،نظرات این وبلاگ پذیرای انتقادات و پیشنهادات شما در ترجمه این مقاله هم هست
."
ادامه بخش اول ـ بخش دوم

Friday, July 22, 2005

تازه درباره مسابقه مقاله نويسی

در طی چند روز گذشته دوستان از طريق ايميل سوال هايی را درباره مسابقه مطرح کردند. چون ممکنه که اين سؤالات برای خيلی ها پيش آمده باشه سعی می کنم که اينجا، به منظور تنوير افکار عمومی (اين هم از اون عبارت های قلمبه سلمبه بعد از انقلابه ها) و برای رفع ابهام، نکاتی را متذکر بشم.

الف - برگزار کننده اين برنامه همانطور که در سايت مسابقه آمده شرکت پيام تکه و من، برای بهتر انجام شدن کار، با اين دوستان همکاری می کنم . بنابر اين برای رفع اشکالات فنی سايت مسابقه بايد با اين دوستان تماس بگيريد. البته من هم نکاتی را که شما متذکر می شيد به علاوه اشکالات يا پيشنهاداتی که به ذهن خودم می آيد به اين دوستان منتقل کردم و خواهم کرد؛ ولی از نظر فنی به غير از مقدار فراوانی حرص خوردن کار ديگه ای ازم بر نمياد.

ب- با تلاش نويد فهيمی عزيز خيلی از اشکالات سايت رفع شده که جای تشکر داره، ولی هنوز اشکالاتی هست که اميدوارم پيش از پايان زمان مسابقه حل بشه:
- درخواست کرده بودم جايی در سايت مسابقه برای سلسله مباحث مسعود برجيان درباره ساختار مقاله نويسی در نظر گرفته بشه که شايد به دليل اشکالات فنی، اين کار هنوز عملی نشده. به هر حال من خودم در ستون سمت راست، زير لوگو، تا پايان زمان مسابقه، جايی را برای اين منظور در نظر گرفتم.
- مقالات در سايت مسابقه بدون رعايت اصول نگارشی و پاراگراف بندی منتشر شده. از دوستان پيام تک خواهش می کنم که اگر به دلايل فنی امکان اصلاح اين اشکال برايشان میّسر نيست؛ يا صفحه ای اختصاصی و جدای از سايت مسابقه برای مقالات بسازند و يا مقالات را برای من بفرستند تا من اين کار را بکنم.
ـ فانت سفيد روی زمينه بژ اصلا ايده خوبی نيست و خواندن را بسيار مشکل می کنه. ضمن اينکه سايز کوچک فانت ها هم اوضاع رو بد اندر بدتر کرده.
ـ اسم من به اشتباه وسط داورها بر خورده. همانطور که قبلا گفتم و به پيام تک هم توضيح دادم؛ من جزو داوران نيستم و باز هم خواهش می کنم که اسم من را از توی اين دايره های سبز خارج کنيد.

پ- همانطور که در روز شمار سمت راست صفحه می بينيد مهلت ارسال مقاله به دليل مشکلات فنی سايت مسابقه چند روزی تمديد شده. شايد چند روز ديگه هم تمديد کنيم؛ ولی شما روی حرف ما حساب نکنيد و مقالاتتون را زودتر بفرستيد.

ت- همچنان شکايت از ترکيب هيات داوری ادامه داره. قبول دارم که اگر همه اون هايی که برای همکاری دعوتشون کردم می آمدند تيم داوری بهتری داشتيم ولی نيامدند. بنابراين با شرايط موجود از ديد من اين تيم، تيم خوبيه. نکته ای که دوستان منتقد در نظر نمی گيرند اينه که قرار نيست همه داوران اين مسابقه اساتيد فن نگارش و ادب فارسی باشند. اصلا هدف اين نيست که مقالات صرفا از جنبه نگارشی و ساختار ادبی بررسی بشند. مهم تر از قواعد نگارش مفهوم کلام و ايده و تفکريه که از دل مطلب بيرون مياد. برای همينه که تيم داوری را آدم هايی از طيف های مختلف تشکيل می دهند. از سردبيران روزنامه ها گرفته تا متخصصين نگارش فارسی و تا آدم هايی که بلدند چطور احساسات و افکارشون رو به روی کاغذ بيارند.

ث- ليست حاميان مسابقه را به روز کردم.

ج- علت اينکه مقالات بدون مشخصات نويسنده منتشر شده اينه که نام نويسنده يا وبلاگش تاثيری در قضاوت داوران نگذاره. به اين شکل بعدا دلخوری يا توهم زدوبند هم پيش نمياد که مثلا چون داورها من يا فلانی را می شناختند رايشون عوض شد. بعد از اعلام رای داوران و مشخص شدن برندگان، تمام مقالات با مشخصات کامل نويسندگانش منتشر خواهد شد.

ل مثل لينک

بخشی از تخلفات قاضی مرتضوی از زبان حسين قاضيان:
"تهديد به افشاي مسائل زندگي خانوادگي و خصوصي با پرونده‌سازي و افزودن دروغ‌هاي شرم‌آور توسط قاضي و تيم اول بازجويي با شنيع‌ترين كلمات كه از اشخاص عادي كوچه و بازار هم بعيد است.
ارعاب خانواده، دوستان و حاميان من با طرح مسائل خلاف و غيرواقعي درباره به اصطلاح فساد اخلاقي من و اينگه گويا از بام تا شام در كار تجاوز به خانم‌ها ـ‌آن هم از نوع شوهردارش‌ـ بوده‌ام. به طوري كه هيچ گونه راهي براي دفاع از من وجود ندارد"

نسل جديد شير های آب دستشويی. قرمز آب داغه و آبی آب سرد. اولالا

به ياد ماندنی های اينترنت.

يک دست مگه چند تا انگشت داره. فقط خيلی نگاه نکنيد که گيج می شيد.

بانک ژاپنی در دستگاه های عابر بانک يا ای تی ام ماشين اش جکپات کار گذاشته که در صورت برد بهتون پول ميده يا هزينه عابر بانک را ازتون نمی گيره.

چطور گوگلِ مپ کمک کرد که جريمه يک راننده بخشيده بشه.

رکورد داران. اون هم چه رکورد هايی.

Wednesday, July 20, 2005

ل مثل لينک

اين چند سال اخير که خارج از کشور هستم متاسفانه يا خوشبختانه هميشه دستمال توالت های با کيفيت بسيار خوب در بازار بوده که واقعا جای خالی روزنامه کيهان را برام پر کرده. با اين حال بعضی مواقع دوستان با ذکر مطلبی از کيهان ما را به ياد خاطرت قديمی مان با اين روزنامه با کيفيت می اندازند.

زيتون و بلوچ پيشنهادات جالبی دارند که توصيه می کنم خود تون بريد و نگاهی بندازيد.

اين هم يک پشنهاد جالب ديگه.

يک شورش و يک دنيا حرف حساب.

بابا تکنولوژی

Tuesday, July 19, 2005

از ملکه زيبايی ايرانی کانادا تا لواط در مشهد تا کشف خيانت و جاسوسی خرازی




بعد از نازنين افشين جم که سال گذشته ملکه زيبايی کانادا و نفر دوم دنيا شد، امسال هم يک ايرانی آسوری به اسم رامونا اميری از شهر ونکوور توانست به عنوان ملکه زيبايی کانادا انتخاب بشه.

اين دختر ايرانی کانادايی زبان های انگليسی، فرانسه، فارسی و آسوری مسلطه و به زبان اسپانيش هم آشنايی داره. رامونا پيش از اين هم در رقابت برای انتخاب دختر شايسته کانادا جزو پانزده فيناليست بوده. از ميان مطالب و عکس هايی که از او پيدا کردم شايد جالبترين اون اين عکس های قبل و بعد از آرايش رامونا است.

-------------------------------------------------------------------------------------

اعدام دو نوجوان در مشهد به اتهام لواط به عنف



منبع عکس ها

چند لينک و مطلب نا مرتبط
‌١- وقوع قتل از سوی قاتلين مسلم است لكن تساوی در قاتلين و مقتولين كه از شرايط قصاص است مفقود بوده و به همين جهت در آراء صادره پرداخت فاضل ديه مورد توجه قرار گرفته است.
‌٢- با عنايت به وقوع قتل‌های مذكور، همه شش نفر قاتل در پنج قتل دخالت نداشته بلكه بعضی از ايشان تنها در يك و يا دو و يا بيشتر حاضر بوده‌اند.
‌3- نقش هر كدام از قاتلين در قتل‌های پرونده به نحو مشاركت معين نيست بلكه در بعضی موارد حضورشان به مصداق معاونت محقق است.
‌٤- قاتلين مدعی هستند كه برای اصلاح جامعه و مبارزه با فساد و با اعتقاد به مهدورالدم بودن مقتولين اقدام به قتل كرده‌اند و عضو بسيج مي‌باشند.
بخشی از حکم قاتلين محفلی کرمان

سعيد عسگر مغازه لوازم آرايش داير کرده است
دادگاه متهمان ترور سعيد حجاريان

-------------------------------------------------------------------------------------

اولين باريه که می بينم يک خبرگزاری رسمی داخلی با اين صراحت يک مقام بلند پايه حکومتی را جاسوس و خائن خطاب می کند.

-------------------------------------------------------------------------------------

يک سايت خيلی خوب درباره فوتبال ايران و لژيونرهای ايرانی.

Monday, July 18, 2005

حاميان مسابقه مقاله نويسی

لوگو و مطلب
ساده تر از آب - از مسابقه‌ی مقاله‌نویسی وبلاگی غافل نشوید که غفلت موجبات پشیمانی است.

آچارفرانسه - مسابقه مقاله نويسي شايد در بدترين زمان خود داره انجام ميشه به چند دليل

پينکفلويديش - توجه توجه مسابقه!

امیر - خدمت وبلاگ نویسانی یا عموم ملت شهید پرور که همانند ما هاست اختصاصی را دوست دارند

سورنا - مسابقه مقاله نويسی وبلاگی

خانوم حنا - دو سه روز پیش بود که وبلاگ بر ما چه گذشت رو میخوندم از جریان مسابقه ای که علی تمدن و پیام تک دارن زحمتشو میکشن خبر دار شدم

مطلب
ف.م.سخن - چند نکته در باره ي اين مسابقه که ذکر آن ها شايد بي فايده نباشد

زن‌نوشت -می خواستم درباره مسابقه مقاله نويسی وبلاگی بنويسم که چند روز قبل لينکش را توی LinkDumpگذاشته بودم اما ديدم

سرزمین آفتاب - این بغل تو بخش موزائیک لینکی گذاشته بودم برای مسابقه مقاله‌نویسی‌ای که به همت چند تن از دوستان به راه افتاده. گفتم شاید

مسعود برجيان - اعلام شده از طریق سایت مسابقه ارسال كنند و منتظر اعلام نتایج و دریافت جوایز بمانند. در این مورد چند نكته وجود دارد

عبدالقادر بلوچ - کمی زندگی، کمی مسابقه

گيليران - ده سخن با علیرضای عزیز در باره مسابقه مقاله نویسی

آی آدم ها - با حالت عصبانی بخوانید

غربتستان يک - لوگو رو نشد بذارم، اما ازتون دعوت ميکنم که

غربتستان دو - من هم از ترکيب تيم داوران چندان راضی نيستم، اما

سیپریسک - علیرضا تمدن همراه با تنی چند از دوستان یک مسابقه متن نویسی گذاشته اند درباره موافق یا مخالف بودن با حکم اعدام. البته بهتر بود

رهايی - هم براي كسايي كه تحليلي مي‌نويسن و هم براي اونايي كه گرايش به نوستالژ نويسي دارن.البته نمي‌دونم كه

سودارو - درست است که من لینک مسابقه را دیده بودم ولی هنوز

منتقد - من با مجازات اعدام صد درصد موافقم

شرتو - حالا که اومدم اینجا از فرصت استفاده می کنم و اعلام می‌کنم که

بانوی کوچک - مسابقه مقاله نویسی

لوگو
همه چيزز - خــاطـرات جـــزیـــره تنــهایـــی - ايمان امروز - گيليران - ساده تر از آب - هرچه می‌خواهد دل تنگم - يک کرمانشاهی - و جاودانگی تنها در ساعتی

لينک
گويا، خبرچين، فانوس، الپر، علاف تمام فلزی، کوچه، آشپزباشی، ققنوس، شبح، زن نوشت، سرزمين آفتاب، بلوچ، پينکفلويديش، خوابگرد، مجيد زهری

اگر شما هم از اين مسابقه حمايت کرده ايد، ولی اسمتان از قلم افتاده لطفا با ايميل به من اطلاع دهيد تا ليست را اصلاح کنم.

تازه درباره مسابقه مقاله نويسی

يک - برخی دوستان که قصد ارسال مقاله داشتند شکايت کردند که بخش ارسال مقالات و مقالات دريافتی در سايت مسابقه فعال نيست. نويد فهيمی عزيز در پيام تک قول داده که اشکالات موجود در سايت را رفع کُنه. ولی اگر هر کس به هر دليلی نتوانست مقاله اش را برای سايت ارسال کُنه می تونه به من ايميل کُنه و من برای بچه های پيام تک می فرستم.

دو - به زودی ليستی از حاميان مسابقه تهيه می کنم و اينجا می گذارم. سايت مسابقه هم ليست دوستانی که لوگوی مسابقه را در وبلاگ های شان گذاشتند در صفحه حاميان آورده. اگر شما هم حمايت کرديد و اسمتون نيست برايشان ايميل بفرستيد.

سه - روز شمار مسابقه علارغم تذکر من به دوستان پيام تکی همچنان مهلت ارسال مقالات را غلط نشان می دهد. جهت اطلاع، دوستان ۱۲ روز ديگه فرصت دارند برای ارسال مقاله.

تازه درباره مسابقه مقاله نويسی

يک ـ بلوچ عزيز پشنهاد داده که از حاميان مسابقه بپرسيم که چرا از اين کار حمايت می کنند و خودش هم دست بالا زده و علاوه بر ارسال مقاله علت حمايتش را هم گفته. بخوانيد:
" ازآنهایی که حمایت کرده اند نظرشان را پرسیده و بنویس تا قسمت تبلیغات فعال بشود. مثلاً شما سؤال می فرمایید چرا در مسابقه شرکت می کنی به عنوان مثال جواب خود من این است:
چون فکر می کنم حرکت مثبتی است. الآن زمان خوبی است که ما با اظهار نظر در مورد مسئله اعدام به یک جمعبندی و تصویر کلی از نگاهها برسیم. حتی موضوع نامه نویسی هم موضوع خوبی است آزادی عمل می دهد که انسان فریادهای خود را بزند. تعجب می کنم دوستانی که کارشان نوشتن است چرا معطلند؟ اگر با اسم مسابقه حساسیت دارند یا به لیست داوران و یا... شرکت بکنند اما قید کنند صرفاً اظهار عقیده است و قصد شرکت در مسابقه نیست. خود من در هر دو مورد مطلب خواهم فرستاد و در مسابقه هم شرکت خواهم کرد."

خوب، من هم به تبعيت از بلوچ عزيز از شما می خوام که علت حمايتتون را برای ما بفرستيد تا اينجا در ديد همگان قرار دهيم.

دو ـ گوشه و کنار شنيدم و خواندم که بعضی ها از ترکيب هيات داوری راضی نيستند و يا آنرا يک دست می دانند و يا بعضی ها را به عنوان داور قبول ندارند و برای همين در مسابقه شرکت نمی کنند.

اول اينکه بارها گفتيم که اگر به هر علتی از جمله قبول نداشتن داوران مسابقه مايل به شرکت در آن نيستيد می توانيد در زمان ارسال مقاله ذکر کنيد خارج از مسابقه. به همين راحتی. اين کار اگرچه قالب مسابقه ای داره، ولی هدف اصلی اينه که يک مجموعه از نظرات اهل قلم جمع بشه راجع به يکی از بحث انگيز ترين قرارداد های اجتماعی که اتفاقا در بين فارسی نويسان، تا امروز به کمترين ميزان به آن پرداخته شده. بنابر اين يک بار ديگه در خواست می کنم که از تفکر مسابقه ای خارج بشيد و فکر کنيد که داره يک کار فرهنگی انجام مي شه که شما هم بخشی از اون هستيد.

دوم اينکه داورهای اين مسابقه بر خلاف نظر معدود دوستان مخالف, با دقت و بررسی زياد انتخاب شدند و ترکيب يکسانی هم ندارند. توضيح اين نظرم را در يک پست جداگانه مفصل خواهم داد. البته من از دوستان ديگری هم دعوت کرده بودم برای اين کار که متاسفانه دعوت من را رد کردند ولی همين گروه هم از ديد من بسيار تيم حرفه ای و خوبیست و من خوشحالم و افتخار می کنم که اين دوستان دعوت من را پذيرفتند و همکاری کردند.

۳- مسعود برجيان عزيز دومين بخش از ساختار مقاله نویسی را آماده کرده. به دوستانی که خواهان شرکت در مسابقه هستند توصيه می کنم که از اين سلسله مباحث غافل نشند.
بخش اول درباره‌ی ساختار مقاله نویسی

Friday, July 15, 2005

تازه درباره مسابقه مقاله نويسی

چرا موضوع اعدام
چرايی وجود مجازات اعدام در قوانين حقوقی کشور های جهان هميشه از جمله بحث انگيزترين و جنجالی ترين مباحث بوده. در کشور هايی که با معيار های امروز دنيا به عنوان جهان سوم شناخته می شوند، به دليل ساختار سياسی موجود در آنها و بی ثباتی حکومت هایشان اين حساسيت دوچندان است.

گروهی معتقدند که اين مجازات می تواند ابزاری باشد در دست حاکمان برای از بين بردن مخالفانشان. حال آنکه گروهی ديگر بر اين باورند که اين مجازات به دليل عبرت انگيز بودن و تاثير گذاری اجتماعی،می تواند ميزان بزه را در جامعه به طور قابل ملاحظه ای کاهش دهد.

علاوه بر موارد مطرح شده، بسياری استدلال های ديگر، چه موافق و چه مخالف هست که در اينجا قصد بررسی و مرور آنها را ندارم. به باور من می توان از دل همه اين تفاوت ديدگاه ها و تضارب آرا درباره اعدام به يک فصل مشترک رسيد. اين فصل مشترک می تواند سندی باشد و گواهی تاريخی از نسلی انقلاب ديده و جنگ ديده برای آيندگان. برای آنها که فردا را می سازند

Thursday, July 14, 2005

مرغ سحر



مرغ سحر ناله سر کن
داغ مرا تازه تر کن
زآه شرربار، اين قفس را
بر شکن و زير و زبر کن
بلبل پر بسته ز کنج قفس درآ
نغمه آزادی نوع بشر سرآ
و ...

Tuesday, July 12, 2005

ل مثل لينک

اگر به شهر قصه علاقمنديد اين مطلب طولانی ولی بسيار جذاب را از دست نديد.

می توانيد با نقشه های بلاک ويو در کوچه های شهرتان قدم بزنيد.

يک آهنگ معروف با اجرای يک جوان نه چندان معروف.

تاريخچه سرود بهاران خجسته باد.

اين هم چ ن د لينک به دوستانی که در طی روزهای گذشته حضور بسيار فعال و موثر در وبلاگستان داشتند که جای تقدير دارد.

Monday, July 11, 2005

تحولات ۲۴ ساعت گذشته يک "بر ما چه گذشت" نويس

اول ـ راديکال، عصبی و پرخاشجو ولی رئاليست
شايد برخی دوستان حمايت از اين مسابقه را حمايت از من فرض کرده اند و از آنجا که بنده را به هر دليل درست و يا نادرست مجری خوبی برای اين کار نمی دانند مسابقه را هم لايق حمايت ندانسته اند.

بايد به اين دوستان متذکر شوم که اولا من در اين جريان تقريبا هيچکاره ام و فقط سعی می کنم کار های هماهنگی و تبليغاتی را انجام بدم. ثانيا به قول دوست عزيزم ناصر خالديان چرا به خاطر دشمنی با زن بابا خانه را آتش می زنيد. يک حرکت مثبت فرهنگی داره انجام می شه که حد اقل منغعتش يک مجموعه نوشته خوب و يافتن و تشويق چند استعداد تا به امروز ناشناخته است. از طرف ديگه حالا به من و درخواستم که بدون هيچ چشمداشتی دارم حمالی اين کار و می کنم احترام نمی گذاريد، فکر نمی کنيد اين کار شما بی احترامی به دوستان و همکاران خود شماست که قبول زحمت کرده اند و داوری اين مسابقه يحتمل بی شرکت کننده را پذيرفتند. آيا شما که هر روز در وبلاگ هايتان دم از اخلاق حرفه ای و می زنيد تحقير همکارانتان را کاری پسنديده می دانيد.

اگر انتقادی داريد خصوصی يا عمومی مطرح کنيد. اگر موضوعی دلخورتان کرده متذکر شويد. شايد سوءتفاهم برطرف شود. ولی اخلاق وبنگاری را فدای اغراض شخصی نکنيد.

بعد ـ محافظه کار، معقول و مودب ولی ايدئاليست
چهار روز از اعلام مسابقه می گذرد. درخواست کرده بودم اين مسابقه را حمايت کنيد چون باور داشتم و دارم که اين کار بدون حمايت شما دوستان عملی نيست. مگر من با حد اکثر سيصد چهارصد خواننده در روز چه تعداد آدم را می توانم تشويق کنم به شرکت در مسابقه. متاسفانه بعد از چهار روز تنها بازتاب اين مسابقه در وبلاگ ها سه چهار مطلب بوده از چند دوست، چند لينک کوچک در گوشه و کنار چند وبلاگ و سکوت دويست سيصد نفر دوستانی که اسمشان در سمت راست اين وبلاگ هست و لابد الان به ريش من پوزخند می زنند. اگر اين کار ضرری به کسی می رساند يا خلاف اخلاق و ادب اجتماعی بود و يا مخالفتی با معيارها و تعريف های موجود در قاموس دوستان داشت، بايکوت خبری آن برايم قابل هضم بود.

هر چه تلاش می کنم که دليل های مثبت و قانع کننده برای بايکوت خبری اين کار بيابم راه به جايی نمی برم. پيش خودم می گويم شايد اين چند روز تعطيل بوده و دوستان هنوز از موضوع بی خبرند . می بينم اغلب در طی اين چند روز چندين بار وبلاگ های شان را به روز کرده اند. فکر می کنم شايد بد موقعی اين کار را کردم و چون مصادف با هجده تير شد خيلی مورد اقبال قرار نگرفت؛ ولی می بينم که فعلا موضوع نوشی نازنين از هجده تير و گنجی هم در ميان وبلاگ نويسان داغتره. بعد تعمق می کنم ... به اين همه انساندوستی و همراهی و همدلی وبلاگ نويسان برای حمايت معنوی از يک همکار در دل درود می فرستم. در اين چند روز تقريبا اکثر دوستان نامدار وبلاگستان مطلبی برای نوشی نازنين که امروز بيش از هميشه تنهاست قلمی کردند تا يکبار ديگر اثبات کنند که اگر درمان نمی دانند درد را مرهمند.

بايد خوشبين بود. بايکوتی در کار نيست مسائل مهمتری بوده که اولويت داشته و مطمئنم به زودی شاهد حمايت دوستان از مسابقه خواهيم بود.

تازه از مسابقه مقاله نويسی

تا امروز دو دوست مطالبی درباره مسابقه نوشته اند. ف. م. سخن نازنين انتقادها و پيشنهاداتی داشت که که پيشتر درباره اش نوشتم و حتما از آن باخبريد.

مسعود برجيان دوست بسيار گرامی و يکی از اعضای هيئت داوران هم علاوه بر حاشيه کوتاهی که درباره اين مسابقه نگاشته، کار ارزنده ای کرده و سلسله مباحثی را آغاز کرده در مورد فرم و ساختار مقاله نويسی. به دوستانی که مايل به شرکت در مسابقه هستند توصيه می کنم حتما از اين راهنمای جامعِ استفاده کنند. از نويد فهيمی عزيز هم درخواست می کنم که برای اين گفتار يا خود آموز جايی در صفحه اصلی مسابقه در نظر بگيرد تا شرکت کنندگان بتوانند از آن بهره ببرند.

خصوصی با مسعود برجيان: مسعود جان، ميگند آدمها هر چه پاک تر و خوش قلب ترند به همان نسبت زودرنج تر هم هستند. اگر که می بينی در مطلب مسابقه لينک قديمی تو را گذاشتم اشتباه از من بوده و من می پذيرم. ولی علت آن نبوده که تو پنداشتی. فراخوان مسابقه را اگر چه که دو سه روز است در وبلاگم گذاشتم ولی اين مطلب آماده و به همين شکل فعلی دو ماهی درفت وار در گوشه ای به انتظار پست شدن نشسته بود ولی به دليل شلوغ و پلوغی قبل انتخابات با تاخير منتشر شد. شاهدم هم علی پيرحسين لو و نويد فهيمی.

Sunday, July 10, 2005

گرد همايی برای گنجی

من ايران نيستم. نمی توانم و نمی خواهم توصيه کنم يا تشويق کنم به رفتن به گردهمايی جلوی دانشگاه برای حمايت از گنجی. ولی اين روز ها يک سوالی شديدا ذهنم را مشغول کرده. اينکه آيا گنجی بابی ساندز ايران خواهد شد يا نلسون ماندلای ايران. سوالی که شايد پاسخش تا چند روز ديگر مشخص شود و شايد هم تا چند ده سال ديگر.

Saturday, July 09, 2005

تازه درباره مسابقه مقاله نويسی

يک - به پشنهاد دوست عزيز سخن يک موضوع دوم يا جايگزين برای مسابقه مقاله نويسی در نظر گرفته شد. بنابراين آنها که به هر دليلی مايل به نوشتن در مورد مجازات اعدام نيستند می توانند موضوع دوم را دستمايه نوشته خود کنند. پس مسابقه به شکل زير تصحيح می شود.

موضوع اول يا اصلی: آيا با لزوم مجازات اعدام در جامعه موافقيد يا نه؟ اگر نه، پشنهاد جايگزين چيست؟

موضوع دوم يا جايگزين: اگر بخواهيد برای کسی نامه ای بنويسيد، اين نامه را به که می نويسيد و چه می نويسيد؟


تبصره ـ شرکت کنندگان می توانند در مورد هر دو موضوع مسابقه مطلب ارسال کنند و از اين بابت هيچگونه محدوديتی وجود ندارد.

دو- دوستان پيام تک در سايت مسابقه و در صفحه مربوط به داوران به اشتباه من را هم به عنوان عضوی از اين گروه معرفی کردند. من داور اين مسابقه نيستم و ضمن تشکر از لطف اين دوستان درخواست می کنم که اسم من را از دايره داوران گرامی حذف کنند.

Friday, July 08, 2005

مسابقه مقاله نويسی وبلاگی



با چندين ماه تاخير بالاخره شرايط اجرای مسابقه مقاله نويسی فراهم شد. اين تعويق ناخواسته البته يک حسن بزرگ داشت و آن اضافه شدن يک پشتيبان مالی ديگر به جمع همراهان اين حرکت بود.

بايد از نويد فهيمی عزيز و شرکت پيام تک که جايزه نفر اول اين مسابقه را متقبل شدند تشکر کنم . البته تنها جايزه نبوده. شرکت پيام تک با طراحی سايت مسابقه و سازماندهی کارهای اجرايی آن، خاطر من را تا حد زيادی از بابت آبرومند برگزار شدن اين برنامه آسوده کرد. دوستان عزيز و نازنينم آقايان مهدی حکيمی و امير فهيمی هم برای نفرات دوم و سوم اين مسابقه جوايزی در نظر گرفتند که جای تشکر و قدردانی دارد.

و اما مسابقه
موضوع اول يا اصلی: آيا با لزوم مجازات اعدام در جامعه موافقيد يا نه؟ اگر نه، پشنهاد جايگزين چيست؟
موضوع دوم يا جايگزين: اگر بخواهيد برای کسی نامه ای بنويسيد، اين نامه را به که می نويسيد و چه می نويسيد؟
تبصره ـ شرکت کنندگان می توانند در مورد هر دو موضوع مسابقه مطلب ارسال کنند و از اين بابت هيچگونه محدوديتی وجود ندارد.

مهلت ارسال مقالات: از تاريخ اين يادداشت دوستان به مدت سه هفته فرصت دارند که مقالاتشان را در بخش ارسال مقاله سايت مسابقه ثبت کنند.

نحوه بررسی مقالات: مقالات به ترتيب ارسال در سايت مسابقه منتشر می شوتد. پس از پايان مهلت سه هفته ای داوران با ارزيابی مقالات رسيده برترين ها را انتخاب می کنند.
تبصره- دوستانی که علاقمند به شرکت در بخش مسابقه نيستند می توانند در بالای مطلب ارسالی خود قيد کنند "خارج از مسابقه".

جوايز
نفر اول: اهدايی شرکت پيام تک
۳۰مگابایت فضا
Com / Net / Orgيک دامنه با پسوند های
۱۰اکانت ایمیل
۱۰اکانت دیتا بیس
۲۰ساب دومین

نفرات دوم و سوم: طراحی سفارشی وبلاگ يا وبسايت برنده توسط آقايان مهدی حکيمی و امير فهيمی از طراحان بسيار خوب سايت های فارسی.
تبصره ۱ - اين فرصت خوبی است برای دوستانی که وبلاگ ندارند و مايلند شروع به وبلاگ نويسی کنند.
تبصره ۲ - کسانی که به هر دليل مايل به استفاده از اين جايزه نيستند می تواند آنرا به نفرات بعدی يا هر کس ديگر که مايل باشند هديه دهند.

داوران: نويسنده وبلاگ خورشيد خانم، نويسنده وبلاگ پينکفويديش، مهشيد نويسنده وبلاگ زنانه ها، بيژن صف سری نويسنده وبلاگ روزگار ما، مسعود برجیان نويسنده وبلاگ پیام ایرانیان، نويسنده وبلاگ الپر، وحيد مقدم نويسنده وبلاگ دريا روندگان

چند نکته بسيار مهم
- از تمامی دوستان عزيزم درخواست می کنم که برای برگزاری بهتر اين مسابقه از آن حمايت کنند. خوب برگزار شدن اين مسابقه علاوه بر اينکه سبب رونق وبلاگستان و ايجاد انرژی مثبت در بين وبلاگ نويس ها می شود، کمکی خواهد بود برای يافتن استعداد هايی که تا به امروز به هر دليل ناشناخته مانده اند.

- درخواست حمايتم از شما تنها پشتيبانی تبليغاتی نيست. از تک تک شما تقاضا دارم که قلم به دست بگيريد و در مورد موضوع اين مسابقه مقاله بنويسيد. خواهشم اين است که به چشم يک حرکت فرهنگی به اين مسابقه بنگريد و با ارسال مقاله کمک کنيد تا نتيجه کار پربارتر بشود.

- موضوع اين مسابقه با دقت و وسواس زياد انتخاب شده. معتقدم اعدام و فلسفه وجودی آن از جمله موضوعات پيچيده ايست که متاسفانه به قدر کافی در فضای وب فارسی به آن بها داده نشده. اين مسابقه فرصت خوبی ايجاد می کند تا اين مهم در مرکز توجه صاحبان فکر و انديشه قرار بگيرد.

محمود شاه و شاهزاده خانم عشرت


دوست عزيزی به نام مهران لطف کرده و برای ماجرای اول لينکوصدا اين عکس را طراحی کرده. از اين دوست ناديده تشکر می کنم.

ماجرای اول

Wednesday, July 06, 2005

ل مثل لينک



گزارش مالتی مديا فلش (صدا و تصوير) ديدنی و شنيدنی گری نايت عکاس نيوزويک از زندگی مدرن جوانان تهرانی. عکس بالا از اين گزارش است.

اين هم مقاله مفصل اين شماره نيوزويک درباره ايران و آينده مبهم مذاکرات هسته ای با روی کار آمدن احمدی نژاد.

ايران قصد دارد که با يک بمب اتم آمريکا را ناک آوت کند. WorldNetDaily

جوان قزوينی اعلام کرد که رايس اغفالش کرده بود.
منبع لينک

اين واقعا يکی از مشکلات اساسی در جستجوی مطالب فارسی در موتور های جستجو است.

گفتگو با دو زن مرده شور ايرانی.

Monday, July 04, 2005

لينکوصدا


ماجرای اول
this is an audio post - click to play
يک دو سه

ماجرای دوم
this is an audio post - click to play
يک دو

ماجرای سوم
this is an audio post - click to play
يک

ماجرای چهارم
this is an audio post - click to play
يک

ماجرای پنجم
this is an audio post - click to play
يک دو

ماجرای ششم
this is an audio post - click to play
يک دو

ماجرای هفتم

Friday, July 01, 2005

نبوی نازنين! در همين عنوان مطلب گلايه ام را پس می گيرم

نبوی نازنين
شرمنده ام اگر که اينجا، در وبلاگم و در انظار عمومی از تو عزيز گله می کنم. راستش ترجيح می دادم که اين مطلب را خصوصی بهت ايميل کنم ولی سابقه بی جواب ماندن ايميل های قبلی، من را وادار کرد که اين راه را انتخاب کنم. البته نه برای اين مطلب و نه برای آن ايميل ها توقع پاسخی نداشتم و نخواهم داشت چرا که با نحوه محاسبات پيچيده تو عزيز - + + رجوع به انتهای مطالب - در پاسخ يا عدم پاسخ به افراد بر اساس تعداد خواننده کاملا آشنا هستم. به هر حال حد اکثر هزار خواننده ما کجا و حد اقل ده هزار خواننده تو کجا. بنابراين همانطور که گفتم توقع پاسخ ندارم، ولی اميدوارم دو دقيقه هم وقت بگذاری و اين گلايه برادرانه را بخوانی.

سالهاست که نوشته های طنز تو را می خوانم و از خواندن آن لذت می برم. مطمئن نيستم که ذوق و استعدادی در کار طنز داشته باشم ولی بدون تعارف و از صميم قلب می گويم که بسياری از آنچه را که امروز به اسم طنز به روی صفحه کاغذ می آورم حاصل آموخته هايیست که در طی اين چند سال در مکتب تو فرا گرفتم. اين تاثيرپذيری به حدی بود که به پاس آنچه که از تو آموختم يکی از اولين طنز هايم را به سبک تو ساختم و تقديم به تو کردم.

هميشه دوستت داشتم و به عنوان يک پيشکسوت برايت احترام زيادی قائل بوده و هستم. فراموش نمی کنم اولين جشنواره مطبوعات را پس از رياست جمهوری خاتمی. من جوان با چه شوق و ذوقی از سر و کول همه بالا رفتم تا بتوانم خودم را به نبوی خبره، پيشکسوت و محبوبم در غرفه جامعه برسانم و سوالم را بپرسم. از آن روزها هشت سال می گذرد و تو محبوب و محبوب تر، خبره و خبره تر و پيشکسوت و پيشکسوت تر شده ای. برای همين می دانم که بسيار بهتر از من و امثال من از قوانين حقوق مولف آگاهی داری و کپی رايت را در تمام ابعاد آن به خوبی می شناسی.

و چون اين ها را می دانم، به خودم حق می دهم که تعجب کنم از اينکه نبوی بزرگ چرا بايد کار يک وبلاگ نويس يا يک جوان خوش ذوق را در تيتر و متن مطلبش، در يک روزنامه اينترنتی کار کند بدون اينکه نامی از آنها بياورد. باور نمی کنم که نبوی و يا تيم حرفه ای و فرهيخته روزنامه وزين روز اين کار را عمدی کرده باشند. حتما اشتباهی شده. پيشکسوت های اين حرفه امثال نبوی بيشتر از هر کس ديگری به اصول اخلاقی اين کار پايبندند. چه اگر غير از اين بود و بر فرض اين کار عمدا صورت گرفته بود، ديگر چه اميدی برای آن جوان شهرستانی می ماند که با هزار ذوق و شوق هر روز بنويسد و بيافريند.

دوست خوب کرمانشاهی من! رفيق گيلکی! عزيز آبادانی! مهربان بوشهری! نازنين ترک! بگذاريد من بجای نبوی خودم جواب اين گلايه را می دهم.

نترسيد! هيچ کس حق شما را تضييع نخواهد کرد. به خوب نوشتن و خلق کردن کارهای زيبا ادامه دهيد. اين مورد خاص مطمئنا يک اشتباه سهوی بوده پيشکسوت ها و بزرگترهای اين کار هميشه قدردان کارهای خوب شما هستند. فراموش نکنيد که شما در کار فرهنگی هستيد و با آدم هايی به خوبی خودتان سر و کار داريد. خاطرتان آسوده باشد که در اين فضای فرهنگی هيچگاه کارهای شما مصادره نمی شود. نترسيد! به تلاش خود ادامه دهيد و فراموش نکنيد که وقتی به بالای قله رسيديد همچون نبوی و نبوی ها از حقوق آنها که در تلاش برای آفريدن هستند پاسداری کنيد.